طرفداری- امشب، به همراه حیران یکی از خبرنگاران تبریزی مشغول نوشتن پیش بازی تراکتورسازی و ملوان برای سایت هایمان بودیم. گرم نوشتن بودم که دیدم حیران دست از تایپ کشیده و غرق در سکوتی سنگین شده است. علت را جویا شدم، اندکی مکث کرد و با لبخندی تلخ دلیل را اینگونه برایم شرح داد:
"سال 91 بود و هفته پایانی لیگ برتر، تراکتورسازی که در سال های اول حضورش در لیگ قرار داشت با فاصله ای اندک از سپاهان در اندیشه خلق یک اتفاق بزرگ در شهر تبریز و بالا بردن جام قهرمانی لیگ برتر بود. سرخ پوشان برای حقیقت بخشیدن به این امر نیاز به پیروزی با اختلاف پنج گل مقابل حریف شان ملوان داشتند و در آن سو نیز در انتظار شکست خوردن سپاهان مقابل مس سرچشمه بودند.
تراکتور گل اول را خیلی زود وارد دروازه حریف کرد و در دقیقه 6 نفوذ احسان حاجصفی و پاس عمقی این بازیکن محمد ابراهیمی را در موقعیت تک به تک قرار داد تا این بازیکن با یک ضربه بغل پا دومین گل را هم به ثمر برساند. در همین لحظه کاپ قهرمانی لیگ دوازدهم توسط نمایندگان فدراسیون فوتبال در سکوی مخصوصي كه تدارك ديده شده قرار گرفت اما!
اما در آن سوی جعبه جادویي يك هوادار تراكتور كه با مشتهای گرهكرده فریاد گل سر داده بود، با فرود آوردن مشت خود دیگر نتوانست نفسش را بالا ببرد... اين يعنی ایست قلبی به دليل هیجان بالا و... انا لله و انا الیه راجعون!
سپاهان مقابل مس سرچشمه به یک تساوی ارزشمند دست یافت و جام قهرمانی را مال خود کرد و تراکتورسازی ماند و یک نایب قهرمانی کم ارزش و هوادارای که از دست داده بود..."
حیران این صحبت ها را که شرحی از درگذشت تلخ عمویش بود را گفت و بازهم مشغول نوشتن شد اما این صحبت ها در من تلنگری ایجاد کرد که با نگارش این مطلب ضمن یاد کردن از این هوادار متعصب که دیگر در میان ما نیست به احترام تمام هواداران عاشقی که فوتبال زندگی شان بوده و برد و باخت تیم محبوب شان تعیین کننده خوب و بد روزگارشان است ایستاده و کلاه از سر بردارم...
چه زیبا بود که باشگاه تراکتورسازی با اندکی سلیقه و احترام به این مرحوم یادی از وی در بازی امروز کرده و باعث شادی روح وی شود...