کمتر از دو ماه دیگر تا شروع تعطیلات ژانویه و بازگشایی پنجره نقل و انتقالات باقی مانده است و شایعات پیرامون باشگاه های بزرگ بیشتر و بیشتر می شود. اوضاع میلان خوب نیست، باور کنید نمی توان چیز دیگری نوشت. شروع اسف بار آلگری و شاگردانش در این فصل و عدم توانایی باشگاه در خرید بازیکنان با کیفیت بحران را به روسونری هدیه داده است. میلان از دوازده بازی خود در سری آ تنها موفق به کسب هر سه امتیاز در سه بازی شده است و هم اکنون با 13 امتیاز از 36 امتیاز ممکن در جایگاه دهم جدول قرار دارد.
فلش بکی به گذشته ای نزدیک:
میلان در پنجره نقل و انتقالات تابستانی تلاش بسیاری کرد تا خود را بیش از پیش مجهز کند. نام های بزرگی مانند کارلوس توز مطرح شد. توز پیراهن یوونتوس را پوشید. لیاجیچ به رم پیوست. آلیسیو چرچی و الساندرو دیامانتی هیچ گاه به توافق نرسیدند. بوآتنگ میلان را ترک کرد و سر از شالکه در آورد. کاکا دوباره به میلان بازگشت. پولی خریداری شد. ماتری شماره 9 اینزاگی را پوشید. والتر بیرسا جانشین فلامینی ای شد که به آرسنال پیوست. و حالا عادل رامی و کیسوکه هوندا کم کم ساک خود را می بندند تا آن را در رختکن سن سیرو بگشایند. شاید تنها نکته مثبت بازگشت کاکا (و البته اوج گرفتن دوباره اش) بود که بسیاری از هواداران را تا قسمتی راضی نگه داشت.
آن چه امروز شنیده می شود می تواند حکایت از انقلابی بزرگ در میلان باشد. البته باشگاه همچنان در سیاست خود مبنی بر خریدهای اقتصادی پافشاری می کند اما به نظر می رسد این انقلاب قرار است یک انقلاب فکری باشد. آلگری قبل از شروع فصل در سمت خود ابقا شد و گالیانی نشان داد هم چنان به او اعتقاد دارد. اما از طرفی شایعات درز کرده این نکته را در بر دارند که احتمال آلگری به زودی سکان هدایت میلان را تحویل خواهد داد. این نکته از جهتی دور از ذهن است: با توجه به این که آلگری هدف های بازار نقل و انتقالات خود را مشخص کرده و هوندا و رامی نیز خریداری شده اند بعید به نظر می رسد که سران میلان پیش از پایان فصل با او قطع همکاری کنند.
آلگری از سال 2010 که کالیاری را ترک کرد و روی میلان نشست تا به امروز بیش از 169 بار میلان را در بازی های مختلف هدایت کرده است که از این حیث از مربیان دیگر چون لئوناردو، آلبرتو زاکرونی و فاتح تریم خوش شانس تر بوده و ثبات بیشتری داشته است. میانگین پیروزی های این سرمربی نیز به طور تقریبی عدد 52% را نشان می دهد.
تیم آلگری فوتبال خوبی بازی می کند. استفاده از آرایش 4-3-3 باز این امکان را می دهد تا تغذیه هافبک های خلاق این تیم (کاکا و مونتولیوو) به خوبی صورت بگیرد. سران میلان چندی پیش عنوان کردند که آلگری همچنان در جایگاه خود باقی خواهد ماند. هرچند هیچ چیز مشخص نیست اما در حال حاضر نام های بزرگی پیرامون آینده میلان و مشخصا به عنوان جانشینان آلگری بر سر زبان ها افتاده است. در این مقاله قصد داریم نگاهی هرچند کوتاه به این فهرست داشته باشیم.
دیگو سیمئونه
سیمئونه در زمان بازیگری گری اش یک هافبک دفاعی قدرتمند بود، هر چند شهرت او به خاطر علاقه اش به تکنیک نبود اما در دنیای امروز از وی به عنوان یکی از آینده نگرترین مربی های فوتبال در اروپا یاد می شود. سیمئونه در اتلتیکو مادرید تیمی را به وجود آورده است که آمیزه ای از جوانگرایی و تجربه می باشد و این تیم موفق شده اسپانیا و به نوعی اروپا را بلرزاند.
سیمئونه به آرایش 4-4-2 علاقه زیادی دارد، آرایشی که شباهت های بسیاری با نظام چینشی در میلان دارد. وی داوید ویا را درست پشت سر دیگو کاستا به کار می گیرد و این کار باعث می شود توپ های ارسالی از جناحین به خوبی به دو بازیکن خط حمله این تیم مخصوصا ویا برسد.
در پیوستن سیمئونه به میلان یک مشکل جدی وجود دارد: علاقه شدید وی به اینترمیلان. اگر قرار بود او یک تیم را قبل از ملحق شدن به مادریدی ها انتخاب کند شک نکنید آن تیم اینتر بود. البته باشگاه های زیادی علاقه مند به حضور این آرژانتینی هستند. سیمئونه یکی از ارکان موفقیت اینتر بود. وی دو فصل کامل در نراتزوری توپ زد و توانست با حضور رونالدو جام یوفا را کسب کند.
این که آیا این شرایط بر تصمیم سیمئونه اثر بگذارد مسئله ای است که زمان آن را روشن خواهد کرد اما وی قابلیت های تکان دادن میلان و نجات روسونری را دارد.
گاس هیدینک
شگفت انگیزترین نکته در مورد این مربی با تجربه این است که وی برای نشستن روی نیمکت روسونری کاملا در دسترس است. هیدینک سابقه مربی گری تیم های بزرگی چون رئال مادرید، چلسی، والنسیا، آیندهوون و تیم های ملی هلند و روسیه را نیز در کارنامه دارد. وی در ماه جولای گذشته آنژی ماخاچکالای روسیه را تنها پس از 18 ماه هدایت ترک کرد و در حال حاضر منتظر پیشنهاد جدیدی است تا باز هم به عرصه سکان داری بازگردد.
هیدینک قبل از وارد شدن به فوتبال روسیه برای 16 بازی هدایت ترکیه را برعهده گرفت. قبل از آن هیدینک در سال 2009 موفق شده بود با چلسی FA Cup انگلستان را فتح کند. نکته قابل توجه در مورد وی این است که هیدینک در خلال 26 سال مربی اش 12 تیم را هدایت کرد و تنها در 4 تیم سابقه هدایت بیش از 50 بازی را دارد. این بدان معنا نیست که هیدینک خیلی زود از کار برکنار می شود و یا قطع همکاری می کند، بلکه او به عنوان یک مشکل گشا به خودش افتخار می کند و این توانایی را دارد که سکان کشتی های اسیر طوفان را به دست بگیرد و آن را با تجربه و دانش بی پایان خود به ساحل آرامش برساند.
با توجه به این نکته، هیدینک می تواند بهترین گزینه برای میلان باشد تا بتواند قبل از سپردن صندلی اش به یک کاندیدای واجد شرایط برای هدایت بلندمدت سهمیه لیگ قهرمانان فصل آینده را به دست آورد.
مایکل لادروپ
قدیمی تر ها بازی های درخشان مایکل لادروپ را در ذهن خود به یاد دارند، خاطره هایی که هرگاه چشمان خود را می بندید نمایش های با کلاس و رضایت بخش و زیبای او را به یاد می آورید. لادروپ از تابستان 2012 که به سوانزی پیوست موفق شده تمام ویژگی های خود را در خون این تیم تزریق کند.
موفقیت لادروپ خیلی سریع خودنمایی کرد. سوانزی با هدایت مرد دانمارکی در اولین فصل حضورش موفق شد با پنج گل برادفورد سیتی را شکست دهد و قهرمان لیگ کاپ انگلستان شود. با وجود این که لادروپ بازیکن شاخصی بود همه این نظر را داشتند که شاخص بودن وی در مربی گری نیز باید ثابت شود.
لادروپ در دومین فصل حضور خود در سوانزی تیمی را درست کرده است که از نظر رد و بدل کردن توپ (پاسکاری) یکی از موفق ترین تیم های لیگ جزیره نشان داده است و این پیشرفت با حضور وی روز به روز بیشتر می شود. علاقه لادروپ به سبک داشتن و پیشگام بودن باعث شد سوانزی خود را در رقابت های اروپایی نیز ببیند. توان اروپایی سوانزی در بازی ماه پیش آن ها برابر ساندرلند مشخص شد، جایی که شاگردان لادروپ حریف را با چهار گل در هم کوبیدند. این تیم هشت امتیازی در حال حاضر با یک امتیاز اختلاف نسبت به والنسیا در مکان دوم جدول گروه اول لیگ اروپا قرار دارد. سوانزی در ماه سپتامبر والنسیا را در زمین حریف (ورزشگاه مستایا) با سه گل به زانو در آورد.
در تابستان زمزمه های زیادی پیرامون وی شنیده شد. روزنامه گاردین در ماه اکتبر فاش کد که سران چلسی پیشنهاد هدایت چلسی را به لادروپ داده اند و جواب مثبت شنیده اند. این اتفاق دقیقا قبل از پیوستن دوباره مورینیو به آبی های لندنی به وقوع پیوسته بود.
کارنامه بازی گری او تیم های زیادی را نشان می دهد: لاتزیو، یوونتوس، بارسلونا، رئال مادرید و آژاکس. لادروپ با شرایط ایتالیا و سبک فوتبال ایتالیایی اصلا بیگانه نیست.
جنارو گتوزو
انتخاب ”پسر خلف سن سیرو“ می تواند انتخابی از روی نیاز باشد. روی کاغذ همه چیز جور در می آید. گتوزو سه سال موتور محرک میلان در میانه میدان بود و موفق شد دوبار بر قله لیگ قهرمانان اروپا بایستد و دو بار نیز فاتح اسکودتوی ایتالیا شود. با همه این ها گتوزو شخصیتی عجیب دارد: عصبانیت، تحرک و کم حوصلگی، که همیشه او را به درد سر می اندازد. کافی است نگاهی به کارنامه او بیندازید: جنجال با زلاتان، کریستین پولسن و از همه مشهورتر جو جردن کمک مربی تاتنهام!
مشخص نیست آیا او بتواند خودش را روی نیمکت میلان کنترل کند یا خیر. گتوزو پس از تنها شش بازی که دو برد در آن ها کسب کرده بود گرفتار خشم مائوریتزیو زامپارینی مالک پالرمو شد وکارش را از دست داد. کارنامه مربی گری او نام تنها دو تیم را نشان می دهد: اف سی سیون سوئیس و پالرموی ایتالیا. در سیون گتوزو دوازده بازی مربی گری کرد و در پالرمو تنها هشت بازی دوام آورد.
با این ناپختگی و سن پایین (35 سال) به نظر می رسد بهتر است گتوزو قسمتی از کادر فنی یک تیم باشد تا عنصر اصلی هدایت. اگر آلگری برود جانشین او باید به نوعی گتوزو را در تیم به کار گیرد. درست است که ”رینو“ هیچ گاه در گلزنی و تهاجم بازیکن شاخصی نبود اما ویژگی ها و توانایی های بی نظیر او در خنثی کردن بازیکنان حریف و ضدحمله های آنان خارق العاده بود. شاید چندین سال بعد نوبت به ”پسر دلاور سن سیرو“ برسد.
مائوریسیو پوچتینو
در مورد زمان بازیگری او حرف های زیادی می توان زد. پوچتینو دفاعی مستحکم بود که عمده شهرتش به خاطر نگرش متفاوتش به فوتبال است. وی 12 سال در تیم هایی چون پاری سن ژرمن، اسپانیول و بوردو بازی کرد. پوچتینو هیچ گاه بازیکنی سرعتی نبود اما نبوغ او در تکل زدن نظیر نداشت. مائوریسیوی باهوش حمله های حریف را پیش خوانی می کرد و می دانست از کجا و چه زمان صورت خواهد گرفت و این گونه آن ها را خنثی می کرد.
هم اکنون پوچتینو روی نیمکت ساوثهمپتون می نشیند و نگرش خود را به این تیم نیز انتقال داده است. شگفت آور است بدانید تیم پوچتینو در لیگ جزیره با خوردن تنها پنج گل بهترین خط دفاعی را دارد و با 22 امتیاز (سه امتیاز کمتر نسبت به آرسنال صدرنشین) در مکان سوم جدول قرار دارد. ساوثهمپتون پنج گل کمتر از چلسی، لیورپول و آرسنال، هشت گل کمتر از منچستر یونایتد، و هفت گل کمتر از منچستر سیتی دریافت کرده است. تنها پنج گل در یازده بازی!!! این نشان از موفقیت پوچتینو در انتقال تجربه اش به بازیکنانش و همین طور بی نقصی اندیشه های او دارد. بازی این هفته (هفته دوازدهم – 23 نوامبر – دوم آذر) آن ها برابر توپچی های صدرنشین بسیار جذاب خواهد بود.
پوچتینو جانشین ناجل ادکینز شد، مردی که موفق شده بود تیم را به لیگ برتر برساند. در ابتدا واکنش های بسیاری در مقابل تصمیم مالک باشگاه شکل گرفت که عمده آن به خاطر این بود که چرا وی پوچتینویی را روی نیمکت نشانده که در انگلیسی صحبت کردن بسیار ضعیف است و کارنامه درخشانی ندارد.
پوچتینو هسته تیم را از بازیکنان انگلیسی تشکیل داد و فلسفه فوتبال را در ساوثهمپتون بر روانی قرار داد. در آخرین بازی آن ها با نتیجه 4-1 هال سیتی را از پیش رو برداشتند که در آن دیدار شاگردان پوچتینو آمار فوق العاده ای به جای گذاشتند: 61% مالکیت، 15 شوت به سمت دروازه و دقت پاسکاری 83%.
هرچند ملی پوش سابق آرژانتینی هنوز در آوان راه پر فراز و نشیب مربی گری قرار دارد اما نگرش او به فوتبال حکایت از آینده درخشان پوچتینو می دهد. این که پوچتینو از بازیکنان بومی استفاده می کند و نظر ویژه ای به بازیکنان تیم های پایه دارد می تواند برای گالیانی فاکتوری قابل توجه باشد.
مارکو فان باسن، اینزاگی، سیدورف و...
این نام های بزرگ نیز شنیده می شود. بازیکنانی که روزهای درخشانی را با میلان پشت سر گذاشته اند و در آینده ای نه چندان دور می توانند کاندیدای اصلی نیمکت میلان باشند. فان باسن که کمی از مربی گری دور شده بود هدایت هیرنفین هلند را برعهده گرفته است، سیدورف هنوز کفش هایش را نیاویخته و اینزاگی با هدایت تیم پایه میلان مشغول کسب تجربه می باشد. برای سیدورف و اینزاگی شرایط کمی شبیه گتوزو است. اما فان باسن مردی است که می توان نام او را در کنار پنج نفر بالا قرار داد. مزیتی که او نسبت به دیگران دارد این است که فان باسن مدت ها در میلان درخشید و کاملا با فلسفه باشگاه، سبک فوتبال و انتظارات آشناست.
به هر حال تفکر حرفه ای ایجاب می کند که سران میلان هم چنان تا پایان فصل همکاری خود را با آلگری ادامه دهند که به نظر می رسد این اتفاق خواهد افتاد. شایعات همیشه نمک فوتبال بوده اند. باید انتظار دو چیز را کشید: تصمیم سران روسونری و اتفاقات ناگوار دنیای فوتبال! تنها یکی از این دو اتفاق در مورد وضعیت میلان روی خواهد داد، چه لبریز شدن صبر باشد، چه باور داشتن. چه استعفا، چه اخراج. چه هایی که فقط زمان آن را از پشت پرده خارج خواهد کرد.