طرفداری- مجید جلالی را می توان یکی از صاحب سبک ترین و علمی ترین سرمربیان فوتبال کشورمان دانست که همیشه حرف های جالبی برای گفتن دارد. برخلاف سایر مصاحبه های نوروزی، این بار با جوی متفاوت و کاملا فوتبالی و جدی با آقای جلای گفت و گوی مفصلی در مورد مسائل فوتبال کشور انجام دادیم.
این شما و این هم مصاحبه خواندنی مجید جلالی با سایت طرفداری:
طرفداری: آقای جلالی لیگ برتر فوتبال ایران را در سالی که گذشت چگونه ارزیابی می کنید؟
با توجه به تعطیلی های مکرر و کمی غیرعادی که در لیگ برتر داشتیم به نظرم کیفیت بازی ها خوب بود. در حال حاضر فاصله تیم ها خیلی کم است و اگر مثلا به تیم سوم و دهم نگاه کنید، فاصله امتیازی زیادی بین شان نمی بینید. در کنار این موضوع فکر می کنم که نیروها نیز بین تیم ها خوب تقسیم شده اند و یک توازن خوب را در لیگ شاهد هستیم. این نزدیکی تیم ها به یکدیگر هم جنبه های مثبت دارد و هم منفی! اگر کمی دقت کنیم متوجه می شویم که سبک بازی تیم ها هم به یکدیگر نزدیک است و این از سبک های مشابه تمرینی نشات می گیرد که برایند می شود بازی های مشابهی که در موردش صبحت می کنم. البته در این میان تیم هایی چون ذوب آهن، سایپا و پرسپولیس را می توانیم تیم هایی بدانیم که سبک بازی بهتری نسبت به تیم های دیگر دارند.
طرفداری: تاثیر مربیان خارجی روی تیم های ایرانی در سال 94 چگونه بود؟
تفاوت معنی داری بین سبک بازی تیم هایی که از وجود سرمربی خارجی بهره می برند با سایر تیم ها وجود ندارد. به نظر من این مسائل قابل بررسی و قابل تحقیق هستند که می تواند به آینده فوتبال مان کمک کند.
طرفداری: به نظرتان تا چه حد توانستیم خودمان را به استانداردهای لیگ های بین المللی نزدیک کنیم؟
به هیچ عنوان نمی توانیم لیگ خودمان را با لیگ های کشورهایی چون آلمان، انگلستان و اسپانیا مقایسه کنیم. در این کشورها تیم هایی حضور دارند که از همه نظر متفاوت هستند، تیم هایی چون بایرن مونیخ و بارسلونا محدوده رقابتی شان فقط کشور خودشان نیست و در سطح قاره ای و جهانی مطرح هستند. افکار عمومی غالب، درآمد، سطح هزینه برای جذب بازیکن و تبلیغاتی که در این تیم ها هست به هیچ عنوان قابل قیاس با سایر تیم ها نیست.
طرفداری: این تفاوت فاحش میان لیگ ایران و لیگ های خارجی را در چه مساله ای می بینید؟
شیوه مدیریت تیم ها در فوتبال ایران یکسان است. برای مثال می توانید به من بگویید که مدیریت باشگاه های پرسپولیس، سایپا، فولاد، تراکتور و استقلال چه تفاوتی با یکدیگر دارد؟ همه این تیم ها به یک شیوه و به صورت دولتی مدیریت می شوند و فقط اسم تیم هاست که باهم تفاوت دارد. تیم داری در ایران به یک شکل و به صورت یک کار واحد انجام می گیرد و هیچ اختلاف فاحش و معنی داری بین شان نمی بینیم.
طرفداری: به نظرتان زمانی می شود که ما هم در سطح این لیگ ها تیم های خود را اداره کنیم و موانع این کار را چه مواردی می دانید؟
موردی که شما به آن اشاره می کنید در ایران یک حالت رویایی است. در شرایط فعلی این حالت در فوتبال ایران غیر ممکن است چرا که نحوه اداره فوتبال در کشورمان با این کشورها متفاوت می باشد. در این کشورها فوتبال در سیستم سرمایه داری و بازار آزاد اداره می شود ولی در کشور ما فوتبال به صورت دولتی و کاملا محدود اداره می شود. برای مثال آیا آزادی باشگاه های اروپایی در عقد قراردادهای تبلیغاتی را در کشور خودمان نیز داریم؟ تیم های ایرانی آیا حق عقد قرارداد با هر جایی را دارند؟ حتی اگر قراردادی هم عقد می شود توسط سازمان لیگ منعقد می شود که این سازمان نیز خودش محدودیت هایی دارد و از یک طرف هم در نهایت مبلغ ناچیزی از این قراردادها نصیب باشگاه ها می شود. به طور کلی برخی قوانین تمامی راه های درآمدزایی مشروع در فوتبال را به روی باشگاه ها بسته و فوتبال وابسته به دولت شده و دولت هم با توجه به هزینه هایی که انجام می دهد، مدیریت فوتبال را نیز در دست گرفته و این داستان فوتبال ماست!
طرفداری: حق پخش تلویزیونی یک مثال دیگر برای این مورد است!
حق پخش در آن کشورها یک امر پذیرفته شده می باشد در حالی که در ایران هنوز قانون خاصی برای این موضوع نداریم. در کشور ما شبکه های تلویزیونی محدودی برای پخش بازی ها وجود دارد و هیچ حق انتخابی وجود ندارد، حق پخش زمانی معنی پیدا می کند که شبکه های متعددی برای انتخاب وجود داشته باشد. در چنین شرایطی شبکه تلویزیونی هیچ رقابتی نداشته و ضمن پخش بازی ها هیچ هزینه ای هم پرداخت نمی کند.
طرفداری: در سال 94 تلاش های زیادی برای خصوصی سازی دو باشگاه استقلال و پرسپولیس انجام گرفت اما این کار توفیقی نداشت، در این مورد کمی صحبت کنید.
به نظر من فوتبال در کشور ما هیچ وقت خصوصی نمی شود و اگر هم کسانی وارد این وادی شوند آنها هم حریف این سیستم نخواهند شد و بهره ای از آن نخواهند برد. البته شاید عده ای با اهداف دیگری وارد این حیطه شوند ولی اگر کسی با این قصد وارد فوتبال شود که با یک تومان هزینه، یک تومان و یک قران نصیبش خواهد شد، این اتفاق هیچ گاه رخ نخواهد داد.
طرفداری: در لیگ برتر ما، خبری از سهام، حق پخش، جوایز مشخص و سایر مسائل نیست، تیم هایی چون سایپا که هوادار آنچنانی هم ندارد، با چه انگیزه ای بازی می کنند؟
حس درونی برد حسی است که در همه وجود دارد، شما حتی اگر در خانه هم با برادرتان بازی کنید آنجا هم می خواهید که برنده شوید. رقابت حس خودش را دارد و این در هر سطحی صدق می کند. در کنار این مساله، بازیکن می داند که با عملکرد خوب می تواند شرایط بهتری از نظر فنی و مالی در سال های آینده برای خود رقم بزند. حضور در تیم ملی و تیم های خارجی از دیگر مسائلی است که انگیزه بازیکنان را برای تلاش و دیده شدن بیشتر می کند.
طرفداری: در این سال های طولانی که در حیطه مربیگری فعالیت می کنید، به اهدافی که داشتید رسیده اید؟
من از سال هشتاد سه هدف برای خودم تعیین کرده ام که تا کنون از این سه هدف بنا به دلایلی فقط به یک مورد رسیده ام.
طرفداری: در مورد هدف هایتان صحبت کنید.
هدف اولم این بود که بتوانم در مسابقات داخل کشور کسب مقابل کنم که تا سال 84 با قهرمانی در لیگ برتر، جام حذفی، سوپر جام و جام اتحادیه به این هدف دست یافتم. هدف دومم موفقیت در بازی های آسیایی و هدف سومم نیز فعالیت در یک سطح بین المللی می باشد. جالب اینجاست که با تیم هایی که کسب سهمیه کردم نیز این فرصت به من داده نشد که بتوانم در بازی های آسیایی با آن تیم ها حضور داشته باشم.
طرفداری: همه شما را به عنوان یک مربی علمی می شناسند، آیا برنامه ای برای آموزش دانسته های خود برای سایر مربیان ندارید؟
من این کار را دوست دارم چرا که در حوزه تدریس خیلی جلو رفته ام و پله پله پس از مدرسی ایران و آسیا در حال حاضر به عنوان مدرس فیفا پذیرفته شده ام. در داخل و خارج از کشور نیز تا کنون کلاس هایی را برگزار کرده ام ولی در حال حاضر بیشتر وقتم صرف سرمربیگری می شود.
طرفداری: یک بار از سوی آقای کفاشیان پیشنهادی به شما در این مورد شد، چه اتفاقی رخ داد که این پیشنهاد را قبول نکردید؟
بله، چند سال پیش آقای کفاشیان از من خواستند که مدیریت کمیته آموزش را بر عهده بگیرم و نیز به ایشان اعلام کردم که من این کار را قبول می کنم اما دو درخواست از شما دارم و هیچ بودجه ای هم نمی خواهم. خواسته اولم یک ساختمان پنج طبقه مستقل و خواسته دومم ایجاد یک حساب بانکی جدا از فدارسیون برای این کمیته بود. در این صورت من خودم می توانم از محل درآمدی که ایجاد خواهم کرد هزینه های کمیته را تقبل کنم و هیچ خواسته مالی از فدارسیون نخواهم داشت. ایشان در مقابل این خواسته من گفتند که آیا می خواهی یک فدراسیون در فدارسیون ایجاد کنی؟! برای کار بزرگ باید اقدامات بزرگ کرد. در چنین جاهایی باید کمیته پژوهش، تحقیقات، آنالیز، بخش کتب و فیلم داشته باشیم نه اینکه به صورت صوری چند کلاس سالیانه برگزار کنیم! اگر چنین شرایطی فراهم شود من مربیگری را کنار گذاشته و وارد این حیطه می شوم.