طرفداری- اگر این قضیه ادامه پیدا کند، این روش به کل قاره اروپا میرسد و اسپانیا هم مستثنی نیست. وقتی بورژوازی با قلدری حق پخش تلویزیونی را به دو باشگاه خاص میدهد، تشنگان فقیری که در پایین جدول هستند برای حتی 1 سکه باید خود را به آب و آتش بزند. تیمهای شهر مادرید و بارسلونا، 15 بار در 20 سال اخیر قهرمان شده اند. دو تیم بزرگ لیگ هر کدام در فصل 2013/2014 از مجموعه درامد تلویزیونی باشگاههای والنسیا، اتلتیکو، سویا و سوسیداد بیشتر درامد تلویزیونی داشتند.
با این حال درخشش باشگاه ایبار در این فضا حالا بیشتر از قبل به چشم میآید. از حضور در دسته سوم تا ایستادن در جایگاه 6 لیگ که آخرین سهمیه لیگ اروپا است. داستان آنها چنان شگفت آور است که استودیوهای هالیوودی هم فیلم نامه آنها را رد میکنند چون این داستان حتی برای آنها هم باور پذیر نیست. آنها یکی از کمترین بودجهها را در بین 3 لیگ اول کشور اسپانیا دارند. داستانهای هزار و یک شب فوتبال معمولا زیاد شنیده میشود اما داستان ایبار، داستان سیندرلا است. اگر کفشها اندازه آنها باشد...
پول حرف میزند
پس از تلاشهای زیاد، هنری بگوسلاوسکی موفق شد انجمن هواداری ایبار در آمریکا را تاسیس کند. ایبار تنها ۲ انجمن هواداری بیرون از خود اسپانیا دارد. هیچ چیز مثل مقابله با ناعدالتی نگاه اذعان عمومی را به خود جذب نمیکند. هنری میگوید:
غیر ممکن است که موفقیتهای ایبار در این 3 سال را در چند کلمه گنجاند. آنها در شهری که در دسته سوم بود شروع کردند و وقتی به دسته دوم رسیدند، بودجه آنها از هر باشگاه دیگری کمتر بود. وقتی هم که به لالیگا رسیدند، از هر تیم دیگری در دسته اول و لالیگا، بودجه کمتری داشتند.
البته که باید گفته شود، لاکپشت به این راحتی به این موفقیت نرسید (اشاره به داستان مسابقه خرگوش و لاکپشت).
اول از همه آنها باید در سفری طولانی از پس قدرتهای بالا بر میآمدند و پس از آن نوبت پیروزی بر فلاکت بود. آن هم چه فلاکتی.
تصور کنید شما در کّل فصل رکورد امتیازات دسته اول را داشته باشید اما در آخر به شما اجازه ورود به لالیگا ندهند. زمانی که بارسلونا و رئال مادرید با میلیونها یورو بدهی به راحتی چک میکشند، به باشگاه ایبار که حتی یک یورو بدهی نداشت اطلاع دادند که باید 1.7 میلیون یورو در مدت زمانی بسیار کمی جمع آوری کنند تا بتوانند به لالیگا راه پیدا کنند.
با این حال، باشگاه ایبار، مثل همیشه بر این بی عدالتی پیروز شد. این باشگاه تند و تیز و شجاع که از یک شهرستان کوچک صنعتی سر در آورده بود، شروع به جمع آوری کمکهای کرد که خیلی از آنها کمتر از ۱۰ یورو بودند. آنها کمپینی با هشتگ #defiendealeibar راه انداختند و هواداران از چین تا استرالیا تا انگلیس تا ایرلند و تا خود آمریکا شروع به جمع کردن پول برای این باشگاه کردند. آنها میخواستند جلو بی عدالتی را بگیرند. نویسندگان ورزشی و هواداران هم کمک کردند. دو نام شناخته شده هم در این بین بود. ژابی آلونسو و آسیر ایارامندی. دو بازیکن هم ایالتی ایبار.
کوچکترین باشگاه تاریخ اسپانیا، بهترین هواداران را داشت.
دیوانه کننده
می گویند شانس در خانه شجاعان را میزند. ایبار در فصل اول یک امتیاز کم آورد و قرار بود سقوط کند اما به خاطر تخلفات مالی الچه، آنها دوباره به لالیگا بازگشتند. ۸ ماه بعد، آنها در بالاترین رده تاریخ ۷۶ ساله خود هستند. لستر، اگه میتونی این رکورد رو بزن!
در حال حاضر آنها بین سلتا و سویا هستند. ۶ امتیاز از مالاگا و ۷ امتیاز از والنسیا بیشتر دارند. آنها توهّم رفتن به لیگ اروپا را دارند. این جنگجویان، حالا ورد زبان اسپانیا هستند اما حالا در سراسر اروپا صحبت از رقابتهای نا عادلانه در لیگها است. مثل سنت همیشگی ایبار، پشت این موفقیت درون زمین، ذهنیتی بزرگ خوابیده است.
سرجی انریچ با قراردادی مجانی از نومانسیا به ایبار آمد. او شیفته "مدل ایبار" شده بود.
بگوسلاوسکی از انجمن هواداران آمریکایی ایبار میگوید:
اینکه ایبار در این مقطع زمانی با رفتن به لیگ اروپا، رویا پردازی کند، کمی دیوانگی است. این شاهدی است از فرهنگ رئیس باشگاه الکس ارانزابل که برای اولین بار از مدل ایبار صحبت کرد. البته او تنها نبود و فران گاراگارزا، مدیر ورزشی ایبار مقدمات خرید ستارههای فراموش شده را بر عهده دارد. در اتاقهای باشگاه ایبار، افرادی نشسته اند که دائما در حال آماده کردن مقدمات برای رسیدن هواداران به رویاهای شبانه آنها هستند.
ایبار با اینکه در انعکاس لالیگا تصویر کوچکی باشد، مشکلی ندارد. با بودجهای ۱۸ میلیون یوروئی، آنها از گرانادا و ختافه هم بودجه کمتری دارند.
مدل ایبار
این فصل، 17 بازیکن تیم رفتند و 18 بازیکن جدید به باشگاه آمدند. اکثر آنها قراردادی 1 ساله یا کوتاه مدت دارند. شاید خیلی از آنها آخر فصل بروند. با این حال "مدل ایبار" جاودانه است.
جان ساگر که یکی از هواداران امریکایی ایبار است میگوید:
ایبار بازیکنان تشنه و سخت کوش را میخرد. این استراتژی معرکه است. ککو و بورخا باستون عالی بودند و احتمالا به باشگاههای بزرگ تر بروند اما بازیکنان ورودی خوب دیگری هم بودند. گونزالس اسکالانته، هافبک آرژانتینی و دیوانه باشگاه به همراه تاکشی اینوی از بهترینهای لالیگا بودند. ریسگو در درون دروازه عالی بوده است حتی با وجود آنکه نام خانوادگی او در اسپانیا به معنی ریسکی است.
ککو و ریسگو مجانی بودند چون از دسته سوم با باشگاه بودند. باستون که حالا ۱۲ گل لالیگایی دارد، از اتلتیکو مادرید قرض گرفته شده است. اینوی و اسکالانته تنها روی هم ۱.۵ میلیون یورو هزینه داشتند که هر کدام با ۷۰۰ هزار یورو رکوردار گرانترین بازیکن تاریخ باشگاه هستند.
باستون، هم اندازه گریزمان و مسی گل زده است. اینجا باید از خوتا هم اسم ببریم. کسی که گل پیروزی بخش ایبار در صعود آنها به لالیگا در دو فصل گذشته را به ثمر رساند و حالا از برنتفورد برگشته است.
ایبار بر خلاف باشگاههای مانند مایورکا، راسینگ و الچه، به ارزشهای خود پایبند بوده است؛ آنها از رختکنی میآیند که مانند فضای داخلی اتوبوسهای شهری است که در آن خوزه لویس مندیلیبار مربی باشگاه دستورات پیچیده میدهد. وقتی این مربی 54 ساله درست 2 ماه پس از قبول مربیگری در لوانته اخراج شد، هیچکس به فکر او نبود. حالا پس از نیم فصل حضور در ایبار، همه را دیوانه کرده است.
با مساوی برابر سویا، ویا رئال و والنسیا، و یک برد بزرگ برابر بیلبائو در آگوست، مندیلیبار خیلی از بزرگان را به زمین کشید. مندیلیبار مثل خیلیها در ایپوروا خود را ثابت کرد.
وی ایبار را با سرسختی، خستگی ناپذیری و قدرت تعریف کرده است. رکورد تدافعی آنها تنها پایین تر از مالاگا است. با 4 برد در 4 بازی بعد از تعطیلات که شامل بردهای 5-1 و 4-0 بود، انقلاب ایبار در حال رشد است. احتمالا هیچ تیمی در بین 4 تیم بالای جدول، به خوبی آنها بازی نمیکند. گرفتن 33 امتیاز از 20 بازی برای مندیلیبار فوق العاده است. با این حال آنها باید از فصل گذشته درس بگیرند چون با بودجه آنها، هیچ بازیکنی در زمستان به باشگاه اضافه نمیشود و باید مراقب باشند.
مندیلیبار که در زالدیبار به دنیا آمده است، حالا 9 کیلومتر آن طرف تر در ایبار است. جایی که به معنای واقعی کلمه به مانند خانه اوست. او زمانی در تیم دوم ایبار توپ میزد.
مایهی خوش دلی آنجاست که دلدار آنجاست
ایپوروا ورزشگاه ایبار تنها 6 هزار نفر جمعیت دارد. جایی که بالاترین تراکم جمعیت را در 5 لیگ معتبر اروپایی دارد. چمن ورزشگاه به مانند استادیومهای دهه 70 است تا فرشهای سبز این هزاره. دور تا دور ورزشگاه آپارتمانهای است که دور تا دور آنها را کوهها پوشانده اند. با وجود تبلیغات، ورزشگاه کهنه به نظر میرسد اما این یکی از رازهای محبوبیت آن است.
آیا بارسلونا میتواند در یک شب سرد سه شنبه در ایبار پیروز شود؟
این تیتر یادداشت بگوسلاوسکی پیش از دیدار با بارسلونا است. وی مینویسد:
من برای اولین بار بازی ایبار را مقابل والنسیا در ماه پیش دیدم. اتمسفر ورزشگاه چیزی فراتر از واقعیت است. وقتی کوههای باسک ما را پوشانده اند، این زمین منظرهای یکتا میدهد. شما خیلی راحت حرفهای بازیکنان را میشنوید. من خیلی از ورزشگاههای بزرگ دنیا را دیدهام اما جذابیت ایپوروا چیز دیگری است. من اسمش را زمین رویاها میگذارم. درست مثل آن فیلم هالیوودی.
ایپوروا شاید کمترین ظرفیت را بین 5 لیگ بزرگ اروپایی داشته باشد اما معمولا حتی در وسط هفته 85% از آن پر شده است. فقط میانگین حضور هواداران سویا بیشتر است. این درصدها به ترتیب برای بارسلونا 75%، اسپانیول 45% و ختافه 36% است. ایبار بسیار ما را یاد آن دورانی میاندازد که هواداران با فوتبال آشتی بودند. یادآوری از دورانی که پول همه چیز نیست.