لیورپول کلوپ بازهم بعد از چند برد متوالی به وستهام باخت تا هواداران این تیم بیش از پیش نگران شوند
لیورپول در این بازی 23 شوت روانه دروازه وست هام کرد ولی از زهردار نبودن این شوتها همین بس که آنتونیو در نیمه اول 3 شوت در چهارچوب زد و
لیورپول 2 شوت در چهارچوب
در اینکه کلوپ لیورپول فعلی را نبسته شکی نیست
مشکل اصلی اینجاست که راجرز تیم را طوری بسته است که لیورپول به هر شکل همگون و همسو نمی شود
به معادلات زیر دقت کنید
لیورپول دو فولبک سرعتی قد کوتاه دارد که هر دو تا قبل از پیوستن به لیورپول سانترهای خوبی میکردند
دو مدافع مرکزی فیزیکی و سرعتی دارد که در هوا و در تکل زنی خوب اند
(در این مقاله اصلا هدف و بحث مون مدافعین و گلر نیست)
آرایش اصلی کلوپ 4-2-3-1 ست
در پست هافبک دفاعی کلوپ معمولا بدنبال ترکیب و هارمونی تخریبچی + پلی میکر دونده با پاس های طولی خوب است
حالا امره جان نشون داده است که یک تخریبچی صرف است که فقط در فاز دفاع کاربردی ست (نشون به این نشون که در فاز تهاجم یا توپ از پایش جدا میشود و یا پاس های ضعیف میده البته دلیل اصلی این فعل ، کمبود تجربه اوست)
لوکاس هم که هافبک دفاعی تک بــُـعدی و تک فازی ست ، یعنی صرفا و صرفا دفاع (تازه آنهم نه از نوع خوب و با ثباتش)
هندرسون باکس تو باکسی دونده است و پاس های خوبی هم میدهد ولی تعدد پاس های طولی و امتیازی ش خیلی بالا نیست
آلن باکس تو باکسی واصل است که فیزیک ضعیفی دارد ولی میتواند سریع توپ رو به گردش دربیاورد ولی او صرفا تک فاز تهاجمی ست و ضمنا پاس هایش بیشتر معمولی و درعرض است
میلنر هم اگر در وسط باشد صرفا میدود و میجنگد و در دسته باکس تو باکس ها قرار میگیرید
حال هارمونی و همگونی این دو هافبک دفاعی در مرکز زمین در تفکرات کلوپ و کلاسیک چگونه است ؟
-- هر قدر که تخریبِ تخریبچی بیشتر باشد ، خلاقیت بازیساز باید بیشتر باشد --
-- هر قدر که تخریبچی دونده تر باشد ، دوندگی و جنگندگی بازیساز میتواند پایین تر باشد --
بذارید مثال بزنم :
نوری شاهین هافبک پلی میکر صرف است یعنی صرفا پاس و حمل توپ
حال
زوجش در دورتموند کلوپ اسون بندری ست که صرفا تخریبی است و نهایتا خلاقیت ش در فاز حمله پاس های عرضی ست .
این دو همدیگر رو تکمیل میکنند ...
عدم خلاقیت و بازیسازی تخریبچی را شاهین جبران میکند و جنگندگی نداشته بازیساز را بندر خنثی می کند
مثال بعدی :
در دورتموند فعلی (اگر توخل 4-2-3-1 بازی کند و نه زمانی 4-3-2-1 بازی میکند) تخریبچی گینتر و بازیساز گوندوغان است (البته دورتموند توخل بسیار چرخشی ست)
لیورپول بنیتز :
ماسکرانو صرفا تخریبچی + آلونسو صرفا بازیساز (هرچند که آلونسو بهترین بازیساز عقب زمین جهان است)
پی اس جی :
وراتی بازیساز + موتا تخریبچی
سویای پارسال :
کریچویاک تخریبچی صرف + بانگا بازیساز صرف
چلسی :
ماتیج تخریبچی + فابرگاس بازیساز
و غیره
نکته اینجاست که باید این زوج (اگر با ذهنیت کلوپ باشد) همگون و از هارمونی برخوردار باشد
حال اگر در عقب میدان خلاقیت کم است میشود آنرا با خلاقیت در جلو بر طرف کرد
مثلا من سیتی
گاها پیگرینی در بازی های بزرگ از زوج فرناندو + فرناندینو در مرکز زمین استفاده میکند که زوجی صرفا تخریبی ست
ولی
سیتی در جلوی میدان توره + سیلوا + نصری + رحیم + دی بروین را دارد که پاسهای خوب و حمل توپ خوبی دارند ==>>> خلاقیت کامل
مثلا ساوتمپتون پارسال
درعقب اشنایدرلین + وانیاما را داشت که صرفا تخریبچی بودند
ولی
در جلو تادیچ+ مانه + وارد پراوس را داشت که جور تخریبی بودن مطلق وانیاما + اشنایدرلین را میکشیدند
یا مثلا آرسنال بدون شکست 10 سال پیش
پت ویرا + گیلبرتو سیلوا دو هافبک قدرتی و تخریبی در وسط بودند
ولی در جلو برکگمپ + لیونبرگ + پیرس و حتی هانری خلاق حضور داشتند
و حالا لیورپول
اگر قرار باشه که امثال لوکاس + جان در وسط باشند
باید در جلوی زمین یک الی دو بازیساز با پاس های کلیدی و امتیازی حضور داشته باشند
ولی نه کوتی بازیساز است ، نه فیرمینو ، نه آیب ، نه لالانا ، نه اوریگی ، نه مارکویچ (که بصورت قرضی رفته ست) و غیره
تمامی بازیکن های فوق بازیکنهای دریبلرِ دونده هستند ؛ این بازیکنها باید فضا داشته باشند
و باید هافبکی نترس با پاس های طولی خوب آنها را از عقب در فضا قرار بدهد
حال اگر قرار است لیورپول با این تیپ بازیکنها بازی کند باید مهاجمی سرعتی داشته باشد تا با نفوذ به کانالهای دفاعی حریف ، فضا را برای خلاقیت فردی آنها باز کند
استوریج + اینگز + اوریگی مهاجمینی از این دست هستند
اما بنتکه + بالوتلی خیر
شما میتوانی 4-2-3-1 با نفرات تهاجمی زیر بازی کنید
جان + لوکاس
لالانا + کوتی + فیرمینو
اوریگی یا استوریج یا اینگز
چون این ترکیب از حداقل هارمونی برخوردار ست
یعنی :
دو تخریبچی صرف در عقب
سه دریبلر در جلو
یک مهاجم تکنیکی و دونده در نوک پیکان خط حمله که فضای بین 4 مدافع و هافبک های دفاعی حریف را باز کند
ولی این هارمونی هم قابل خنثی شدن است ولی از حداقل ها برخورداره
حال بنتکه مهاجمی نیست که در کانال های دفاعی نفوذ طولی کند و بیاید عقب و توپگیری و بازیسازی کند
بنتکه مهاجمی ست قدرتی و هدف
اگر قرار است از امثال بنتکه + بالوتلی + کارول + دیافرا ساخو + گراتزیانو پله ی هوایی و قدرتی و ضربه آخرزن استفاده شود و ضمنا 4-2-3-1 بازی شود باید از هارمونی زیر استفاده کرد (در 6 نفر تهاجمی) :
تخریبچی + باکس تو باکس
وینگر کلاسیک سرعتی سانتر کن در چپ + هافبک تهاجمی با پاس های خوب و فیزیک خوب در وسط + وینگر کلاسیک سرعتی سانتر کن در راست
مهاجم هدف قدرتی و ضربه آخر زن در نوک خط حمله
برای مثال ساوتمپتون امسال :
وانیاما تخریبچی + یوردی کلاسی بازیساز و باکس تو باکس در پست هافبک دفاعی
وارد پراس فوق سانترکن و انتقالی در راست + مانه در مرکز + تادیچ سانترکن و کلاسیک در چپ
پله در نوک حمله
حال اگر قرار است از هارمونی بالا استفاده شود و ضمنا ترکیب 4-2-3-1 باشد و تیم هم لیورپول باشد این هارمونی به چه شکل خواهد شد:
تخریبچی صرف یعنی یا چان یا لوکاس + باکس تو باکس و یا بازیساز یعنی یا هندو یا آلن یا میلنر
وینگر راست آیب یا میلنر + در مرکز یا فیرمینو یا کوتی یا لالانا + درچپ یا آیب یا مورنو یا میلنر
در نوک هم بنتکه
حال میشود از توانایی بنتکه نهایت استقاده را برد
چون در وسط دوندگی و جنگندگی و تخریب هست
در کناره های سرعت برای نفوذ و سانتر
و در جلو هم مهاجمی هد زن + قدرتی + گلزن و خطرناک
مثلا در ویلای پارسال شروود از آرایش 4-1-4-1 استفاده میکرد ولی همین هارمونی جاری بود :
وستوود یا دلف باکس تو باکس + سانچز تخریبچی + کلورلی مثلا بازیساز در مرکز
ویمن یا آگبونلاهو در راست + بنتکه در وسط + گرلیش یا انزوبیا در چپ
راه حل دوم و راحت تر برای لیورپولی ها سوییچ کردن به آرایش 4-4-2 لوزی ست
در این حالت و آرایش تمامی معادلات تغییر خواهد کرد و لیورپول میتواند از ابزارهای فعلی بهترین استفاده را کند
ولی در این آرایش دو مهاجم باید در فاز دفاعی زیاد بدوند که مهاجمین لیورپول غیر از اینگز همچین خصوصیتی ندارند
یاد بازی 6-1 ساوتمپتون و آرایش 4-4-2 لوزی مون بیفتید (که استوریج + اوریگی در نوک خط حمله حضور داشتند)
چیزی که مشحصه این است که راجرز به طرز عجیبی در یارگیری برای لیورپولی ها ضعیف عمل کرده است
یعنی اگر یک جرارد در این تیم می بود میشد کلی گزینه و شیوه های جدید را تست کرد چون جرارد میتواند بازیساز عقب باشد
یا اگر مارکویچ یا رحیم در لیورپول میماندند آنها میتوانستند بصورت کلاسیک هم بازی کنند
چیزی که مشخص است این است که لیورپول قطعا در این پنجره نقل و انتقالاتی به یک بازیساز در عقب زمین نیاز دارد + یک بازیساز در جلو + یک مهاجم تکنیکی
در غیر اینصورت سرخ ها باید منتظر باشند که مدام دچار قفل تاکتیکی شوند و یا قابل پیش بینی باشند
البته بعید است که تمامی این بازیکنان در ژانویه جذب شوند
پ.ن :
عکس هم متعلق به سایت دیس ایز آنفیلداست
همه چیز در این پازل و این عکس رعایت شد جز شعاع حرکتی بنتکه
البته بنتکه مقصر نیست چون اون مهاجمی برای انجام اینکار نیست (حرکت در بین کانال های دفاعی)
نویسنده : محمد نوپسند