طرفداری-سال 2015 به هیچ عنوان سال خوبی برای فرانک ریبری نبود. وینگر 32 ساله بایرن مونیخ در 2015 تنها 5 بازی در بوندس لیگا و 3 بازی در لیگ قهرمانان برای تیم خود انجام داد و با مصدومیتی 9 ماهه مواجه شد.
در گفتگویی اختصاصی با وب سایت بایرن مونیخ، فرانک ریبری در مورد خانواده خود، نحوه گذراندن دوران مصدومیت و اینکه همسر و فرزندانش از او چگونه حمایت کردند به صحبت پرداخته است.
فرانک، تو صاحب 4 فرزند هستی. آیا پدر سختگیری هستی؟
من پدر آرامی هستم و با فرزندانم خونسرد و آرام رفتار می کنم. هر موقع که وقت آزاد داشته باشم، آن را با فرزندان و همسر خودم می گذرانم. دوست دارم در کنار خانواده ام باشم و در سالی که گذشت برای این کار فرصت زیادی داشتم. این اتفاق به ندرت می افتد، چرا که وقتی آماده بازی کردن هستم، تقریبا هر سه روز یک بار از خانواده دور می شوم.
فرزندان تو در آلمان بزرگ شده اند. آنها چقدر" آلمانی" هستند؟
من تقریبا 9 سال در مونیخ حضور داشتم و بزرگترین دختر من 7 ساله است. او روحیه ای آلمانی دارد و با برادران کوچکتر خود آلمانی حرف می زند. برخلاف من، او می تواند از کلمات مناسب آلمانی استفاده کند!
تقریبا در بهترین قسمتهای سال از میادین دور بودی. آیا فرزندانت در این مورد از تو سوال کرده اند؟
دختر بزرگ من از من بارها سوال می پرسید، که آیا همه چیز روبراه است یا خیر. من همیشه سعی کرده ام که در دوران مصدومیت، روحیه مثبتی داشته باشم. اما خانواده ام متوجه می شدند که از چیزی رنج می برم. فوتبال حرفه من است و من به زمین فوتبال تعلق دارم. بدون شک در طی سالی که گذشت لحظات سختی را پشت سر گذاشتم و گاهی غمگین بودم. اما خانواده ام همیشه در کنارم بودند و هر بار سعی کردند تا بتوانم مصدومیتم را فراموش کنم.
9 ماه دوری از میادین چطور گذشت؟
زمان فوق العاده سختی را سپری کردم. دائما در این فکر بودم که چه اتفاقی در حال افتادن است. به سختی تلاش کردم، جنگیدم و سرم را در این مدت بالا گرفتم تا بتوانم باز گردم.
آیا در این مدت این فکر به ذهنت رسید، که ممکن است دوران حرفه ای تو به پایان رسیده باشد؟
خیر! هیچگاه این فکر را نکردم. اما شرایط فوق العاده دشواری بود. وقتی در استادیوم حضور داشتم و می دیدم که تیم با عملکرد درخشان خود پیروز می شد، خوشحال بودم. اما این خوشحالی تنها در دو یا سه بازی دوام پیدا می کرد. اینکه تبدیل به تماشاچی شوید بسیار آزار دهنده است. اصلا جالب نبود.
ادامه این گفتگوی مفصل را می توانید از اینجا بخوانید.