حبیب حبیبپور:
از سفر برگشته مردی از تبار کربلا
لالهای روییده شد در لالهزار کربلا
از سفر برگشته آن لبیکگویی که به شوق
بود با هیهات مناالذله یار کربلا
ذکر او یا لیتنی کنت معک با اشک چشم
در محرم بود هر جا سوگوار کربلا
غنچه خندان ما لب تشنه پرپر شد ولی
شد شکوفا بارها در نوبهار کربلا
نام او جاوید میماند چو عاشوراییان
نام او در عاشقان بیشمار کربلا
بود بر پیشانیاش نام حسین بن علی
شد به غربت پاکباز و پاسدار کربلا
تا غبار غم زداید از ضریح زینب، او
شد اباالفضلی دگر در کارزار کربلا
او علی اکبری دیگر شد و در ماه خون
کرد جان خویش را آسان، نثار کربلا
ما رایت الا جمیلا در نگاهش جلوه کرد
مفتخر شد بر مدال افتخار کربلا
ای خوشا مثل شهیدان حرم، پرواز عشق ...
ای خوشا سرخوش ز جام خوشگوار کربلا
صلوات