مطلب ارسالی کاربران
علی کریمی و دیگر هیچ!
متن زیبایی رو امروز خوندم در مورد علی آقا که دوست داشتم بذارم اینجا که شما هم مثل ِ من لذت ببرید، مثل من مو به تنتون سیخ بشه و مثل ِ من به خودتون ببالید!
غریزی و از جنس فوتبالیست های رو به انقراض گل کوچک باز، همان های که ردشان را نمی شود پیدا کرد. حسش که بود توتی و یارانش را در یک وجب جا بهم می پیچید، حسش که بود؛ دفاع آلمان در حد تشتک سازی ورامین در مقابلش تحقیر می شدند، علی آقا اگر حسش بود؛ فیکس بایرن بود و برف مونیخ را هم می دید، علی آقا فوتبالیست «غریزه و حس» بود، سیاست مدار نبود که اگر بود بعد از اتفاقات سئول بازوبند را از دست نمی داد، جلوی رویانیان و آجرلو در نمی آمد، مقابل کاپیتان تیم ملی مراعات می کرد و لایی هایش را خرج نمی کرد.
میشد نود دقیقه در زمین راه برود ما منتظر معجزه باشیم، مثل دربی پر از مشت و لگد سال 79؛ از کجا آمدی؟ آن توپ را چه جوری گل کردی ؟ بازی با کره جنوبی از آن وقت هایی بود که حسش را داشت و تمام کره را نابود کرد! سرباز هیچ سرداری نشد؛ چون حسش نبود، حسش نبود زیر بار هیچ زوری برود، او احساساتی است که اگر نبود انقدر راحت شال و کلاه نمی کرد وقت و بی وقت راه درفشی فر را بگیرد و خب جادوگر عصیان و احساس اگر تراژیک خداحافظی نمی کرد، جای تعجب داشت.
آن بازوبندی که در مشتت بود، آن عصبیت آخر بازی با سپاهان انگار عصاره ی همه ی گله هایت از فوتبال نامراد بود فوتبال بدون پله یک گلزن قهار کم دارد، اما بدون مارادونا روح ندارد، بدون گلزن می شود، بدون« روح» که نمی شود؛ کریمی آخرین روح فوتبال ایرانی بود...