اکثر کارگردانان بزرگ سینما در طول دوران حرفهای خود با یک بازیگر همکاری ویژهای برقرار کرده و در چندین و چند فیلم از آنها به بهترین شکل ممکن بهره میبردند؛ زوجهای هنری که برترین آثار سینمایی را در تاریخ سینما خلق کردند.
به گزارش کافه سینما و به نقل از ایسنا، «آلفرد هیچکاک» کارگردان بزرگ تاریخ سینما در نقل قولی عنوان کرده بود که مهمترین بخش یک اثر سینمایی "فیلمنامه، فیلمنامه و فیلمنامه" است اما با این وجود نمیتوان اهمیت کارگردان و بازیگر و از آن مهمتر رابطه میان این دو را به عنوان یکی از عناصر اساسی در فیلمسازی نادیده گرفت؛ رابطهای که اگر میان کارگردان و بازیگر به درستی شکل نگیرد، میتواند ایده فیلم را به اثری از هم گسیخته تبدیل کند و از طرف دیگر ایجاد این ارتباط هنری، اعتماد متقابل و الهامپذیری از یکدیگر کشش و جذابیت ویژهای را روی پرده نقرهای خلق خواهد کرد.
در زیر نگاهی خواهیم داشت به موفقترین همکاران هنری (کارگردان-بازیگر) که در چندین فیلم همکاریهای ماندگار و الهامبخشی از خود بر جای گذاشتهاند:
«مارتین اسکورسیزی» و «رابرت دنیرو»
«مارتین اسکورسیزی» و «رابرت دنیرو» همکاری خود را در سال 1973 با فیلم «خیابانهای پایین شهر» آغاز و از آن زمان یک گروه دونفری قدرتمند را بویژه در فیلمهای کنگستری ایجاد کردند، این دو سینماگر سرشناس معاصر در ساخت هشت فیلم در مقام کارگردان و بازیگر همکاری کردند؛ فیلمهایی که اغلب آنها به برترین آثار سینمایی تاریخ سینما تبدیل شدند.
در حالی که اسکورسیزی سابقه طولانی همکاری مشابه با «لئوناردو دیکاپریو» را در پنج فیلم را دارد اما دوئت "اسکورسیزی-دنیرو" همچنان بیرقیب است. فیلمهای «راننده تاکسی»، «رفقای خوب»، «گاو خشمگین»، «تنگه وحشت»، «نیویورک نیویورک»، «سلطان کمدی»، «کازینو» و فیلم کوتاه «آزمون بازیگری» (2015) دیگر فیلمهای این زوج سینمایی موفق هستند که در این میان سهم «دنیرو» یک جایزه اسکار بهترین بازیگری برای فیلم «گاو خشمگین» بود اما اسکورسیزی در فیلمهایی که نقش اصلی آن را «دنیرو» بر عهده داشته هنوز به اسکار نرسیده است؛ اتفاقی که شاید در فیلم «مرد ایرلندی» روی دهد که یکی از پروژههای روی میز اوست. زمانی که اسکورسیزی در اوخر دهه 70 میلادی اعتیاد شدیدی به کوکائین پیدا کرده بود، دنیرو نقش مهمی در نجات او از این بحران داشت. به نظر میرسد این دو سینماگر تنها در همکاری با یکدیگر میتوانند بالاترین کیفیت خود را ارائه دهند.
«جان هیوستون» و «هامفری بوگارت»
در حالی که «هامفری بوگارت» بیشتر برای بازی در فیلم «کازابلانکا» شناخته شده است اما بهترین نقش آفرینیهای خود را تحت کارگردانی «جان هیوستون» ایفا کرد. «هیوستون» او را در فیلم «ملکه آفریقا» کارگردانی کرد، نقشی که «بوگارت» را به جایزه اسکار رساند و این دو سپس در دو فیلم فراموش نشدنی «شاهین مالت» و «گنجهای سییرامادره» نیز همکاری کردند.
در مجموع بوگارت در شش فیلم مقابل دوربین جان هیوستون رفت که علاوه بر فیلمهای اشاره شده شامل «کی لارگو»، «شیطان را بران» و «گذر از اقیانوس آرام» نیز میشود؛ در واقع بوگارت و هیوستون نه تنها دو همکار سینمایی بلکه دو دوست بسیار نزدیک نیز بودند و همواره و به صراحت به تحسین یکدیگر میپرداختند تا جایی که هیوستون، بوگارت را فردی "غیرقابل جایگزین" معرفی میکرد.
«بیلی وایلدر» و «جک لمون»
«بیلی وایلدر» و «جک لمون» در هفت فیلم شامل «آوانتی»، «بادیبادی»، «ایرمای زیبا»، «بعضیها داغشو دوست دارن»، «شیرینی شانس»، «آپارتمان» و «صفحه اول» همکاری کردند. گرچه «لمون» پیش از آن برای بازی در فیلم «آقای رابرتز» موفق به دریافت جایزه اسکار شده بود اما آغاز کار با «بیلی وایلدر» بود که او را به یک ستاره بدل کرد. «جک لمون» در اظهار نظری درباره «وایلدر» گفته بود: " کارگردانانی را میشناسم که در کار جداسازی صحنههای فیلم و هدایت افراد عالی هستند اما زمانی که تمام اجزاء را کنار هم قرار میدهند نمیتوانند یک نتیجه نهایی درخشان از کار دربیاورند، اما اینکاری است که «بیلی وایلدر» به خوبی ان را انجام میداد و از کنار هم قرار دادن مرواریدها یک گردنبند بسیار زیبا خلق میکرد. او فیلمهایی کلاسیکی ساخته است که تا همیشه ماندگار هستند". البته باید گفت بیشتر فیلمهای «وایلدر» نیز به سبب همکاری با «لمون» ماندگار شدند.
«آلفرد هیچکاک» و «کری گرانت»
«جیمی استوارت» به عنوان بازیگر مهمترین فیلمهای هیچکاک شناخته میشود و در فیلمهایی چون «پنجره پشتی»، «طناب» و «سرگیجه» با استاد تعلیق سینما همکاری داشت اما بازیگر مورد علاقه هیچکاک، «کری گرانت» بود. «هیچکاک» که به رفتار سخت و تند با ستارههای سینما معروف بود توانست بیش از 20 سال با «کری گرانت» در فیلمهای گوناگون همکاری کند. این دو سینماگر در چهار فیلم شامل «سوء ظن»، «بدنام»، «شمال از شمال غربی» و «گرفتن یک دزد» همکاری کردند و نام خود را به عنوان یک نقطه عطف در تاریخ سینمای کلاسیک به ثبت رساندند. «هیچکاک» یک بار در اظهارنظری عنوان کرده بود که «کری گرنت تنها بازیگر مور علاقه من بود.»
«الیا کازان» و «مارلون براندو»
همه ما میدانیم که «مارلون براندو» بزرگترین بازیگر نسل خود و شاید تمام تاریخ سینماست اما شخصیتی دمدمی، دشوار و خاص داشت و این «الیا کازان» بود که قادر بود بهترین بازیهای ممکن را از وی در فیلمهای «اتوبوسی به نام هوس»، «در بارانداز» و «زندهباد زاپاتا» بگیرد و او را به عنوان ستاره بیبدیل سینما معرفی کند. «براندو» از شهرتی که به دست آورده بود استفاده کرد و در فیلمهای «پدرخوانده» و «اینک آخرالزمان» اثر «فرانسیس فورد کاپولا» بازی کرد و «الیا کازان» نیز پس از همکاری با «براندو»، فیلمهایی چون «شرق بهشت» را ساخت که هیچگاه موفقیت ساختههای پیشین او را تکرار نکرد.
«اکیرا کوراساوا» و «توشیرو میفونه»
در حالی که «اکیرا کوراساوا» و «توشیرو میفونه» هر دو در خارج از ژاپن کارنامه سینمایی درخشانی دارند اما بیشتر برای فیلمهایی شناخته شدهاند که در کنار یکدیگر کار کردند. این دو هنرمند ژاپنی همکاری خود را از سال 1948 آغاز کردند و در مجموع در ساخت 16 فیلم در کنار هم حضور داشتند و ژانر سینمای سلحشورانه و رزمی را به سینمای ژاپن و جهان معرفی کردند و درکنار یکدیگر دست به ساخت فیلمهایی زدند که تاثیری انقلابگونه در سینمای مدرن ایجاد کرد. «کوراساوا» درباره یار و همکار قدیمیاش میگوید: "من به ندرت تحت تاثیر بازیگران قرار میگیرم اما این موضوع درباره «میفونه» کاملا متفاوت بود". فیلمهایی که این دو همکار سینمایی در کنار هم ساختند بعدها منبع الهام کارگردانان سرشناسی چون «کلینت ایستود» و «جورج لوکاس» شد. «راشامون»، «هفت سامورایی»، «سریر خون» و «یوجیمبو» مهمترین همکاریهای سینمایی «کوروساوا» و «میفونه» هستند.
«جان فورد» و «جان وین»
همکاری سینمایی «جان فورد» و «جان وین» که بیش از 50 سال به طول انجامید، زمانی آغاز شد که «جان فورد» دانشجویی مستعد به نام «ماریون موریسون» را کشف و به این بازیگر جوان کمک کرد تا وارد صنعت سینما شود. سپس این بازیگر جوان نام خود را به «جان وین» تغییر داد و یکی از مهمترین همکاریهای سینمایی میان این دو شکل گرفت و «جان وین» در 21 فیلم سینمایی مقابل دوربین «فورد» رفت تا یکی از ماندگارترین همکاریها میان یک کارگردان و یک بازیگر در طول تاریخ سینما شکل بگیرد. «جان وین» در طول دوران حرفهای خود در بیش از 170 فیلم بازی کرد و هماکنون به همراه «جان فورد» به عنوان نمادهای سینمای وسترن شناخته میشوند.
«فرانک کاپرا» و «جیمز استوارت»
«فرانک کاپرا» و «جیمی استوارت» در کنار هم یک ترکیب فوقالعاده و تمام آمریکایی را تشکیل میدادند. ابتدا بازی «استوارت» در نقشی جزئی در فیلم «نیویبلو و گلد» در سال 1937 چشم «کاپرا» را گرفت و در فیلم «نمیتونی این رو با خودت ببری» (1938) همکاری این دو آغاز کرد. این فیلم اسکار بهترین فیلم و کارگردانی را برای «کاپرا» به ارمغان آورد و موجب شد «استوارت» نیز در چندین فیلم تحسین شده «آلفرد هیچکاک» مقابل دوربین این کارگردان بزرگ برود. «کاپرا» بهترین فیلمهایش را با بازی «جیمز استوارت» ساخت و سالها بعد او را به عنوان بهترین بازیگری معرفی کرد که تاکنون تاریخ به خود دیده است.
«فدریکو فلینی» و «مارچلو ماسترویانی»
«فدریکو فلینی» که میخواست برای اولین بار از «مارچلو ماسترویانی» نه چندان سرشناس در فیلم «زندگی شیرین» استفاده کند مجبور بود مقابل استودیو سازنده فیلم بایستند که «پل نیومن» را برای نقش اصلی در نظر گرفته بود. «فلینی» در نهایت این فیلم را با «ماسترویانی» ساخت و نخل طلای کن را در سال 1960 از آن خود کرد و پس از آن «ماسترویانی» در پنج فیلم دیگر از برترین آثار تاریخ سینمای ایتالیا از جمله فیلم معروف «هشت و نیم» در نقش شخصیتهای پیچیدهی مختص «فلینی» بازی کرد.
«دیوید لین» و «الک گینس»
رابطه میان «دیوید لین» و «الک گینس» را میتوان از غیرمعمولترین همکاریهای سینمایی دانست چرا که این دو خیلی با هم سازگار نبودند. «لین» و «گینس» همواره به بحث و مشاجره در طول فرآیند ساخت فیلم و برخی مواقع سالها پس از آن مشهور بودند. این دو در طول بیش از 20 سال در شش فیلم همکاری کردند و در اوج بروز مشکل میان انها بود که «گینس» موفق شد برای بازی در فیلم «پل روی رودخانه کوای» جایزه بهترین بازیگر مرد اسکار را تصاحب کند. بله، نکته جالب اینجاست که این دو چهره سینمایی که بیشتر اوقات با هم درگیر بودند توانستند فیلمهای ماندگاری چون «لورنس عربستان» و د«کتر ژیواگو» را نیز در کنار هم خلق کنند.
«تیم برتون» و «جانی دپ»
شکی نیست که «تیم برتون» و همکار قدیمیاش «جانی دپ» دارای حس زیباشناسی مشابه و گاهی عجیب و غریبی هستند. گرچه «جانی دپ» برای بازی در مجموعه فیلمهای «دزدان دریایی کارائیب» به شهرت فراوانی دست یافت اما میتوان گفت بهترین نقش آفرینیهای او در همکاری با «تیم برتون» شکل گرفت. فیلمهای «برتون» و «دپ» سرشار از علاقه آنها به تاریکی و ماجراهای عجیب و غریب است. «چارلی و کارخانه شکلات سازی»، «اسلیپی هالو»، «سوئینی تاد»، «آلیس در سرزمین عجایب» و «سایههای تاریک» فیلمهایی هستند که این دو سینماگر را کنار هم قرار داده است؛ همکاریای که به نظر میرسد همچنان ادامه خواهد داشت.
«دیوید فینچر» و «برد پیت»
از لحاظ آماری تعداد همکاریهای سینمایی میان «دیوید فینچر» و «برد پیت» با زوجهای هنری چون «جان فورد» و «جان وین» قابل قیاس نیست و این دو تنها در سه فیلم همکاری داشتهاند، اما آنچه این رابطه را متمایز میکند ماحصل این همکاری است که در قالب سه فیلم موفق و تاثیرگذار «هفت»، «باشگاه مشت زنی» و «مورد عجیب بنجامین باتن» نمود پیدا کرد.
بویژه فیلمهای «هفت» و «باشگاه مشت زنی» نه تنها در گیشه به موفقیتهای خوبی دست یافتند بلکه با تحسین ویژه منتقدین سینمایی نیز همراه شدند و جایگاه ویژهای را برای «برد پیت» ایجاد کردند، او را از تبدیل شدن به شخصیتی کلیشهای در ژانر کمدی رمانتیک نجات دادند و توانایی بازیگری وی را در فیلمهای سیاه «فینچر» بیش از پیش به اثبات رساندند.