حتی تصور کردن اینکه در بوندسلیگای آلمان تیمها بدون سرمربی وارد بازیها شوند محال است. در فوتبال ایران اما آنقدر بلبشو است که تیمی همچون ملوان دو هفته را بدون سرمربی پشت سر میگذارد یا باشگاه نفت به خود اجازه میدهد قرارداد مالی سرمربیاش را منعقد نکند یا بازیکنی همچون نویدکیا هفتهها غیبش بزند و استقلال بازیکنی را جذب و قراردادش را ثبت کند که هیچ اطلاعی از پرونده انتقالش ندارد. این عجایب را فقط در فوتبال ایران شاهدیم.
هفته دوم لیگ برتر هم به پایان رسید اما همچنان تکلیف برخی مربیان با باشگاهشان مشخص نیست. علیرضا منصوریان بهعنوان یکی از موفقترین مربیان فصل پیش هنوز قرارداد مالیاش با باشگاه نفت تهران را منعقد نکرده است. امیر قلعهنویی نیز در هفته دوم به دلیل آنچه که به توافق نرسیدن با مدیریت باشگاه ملوان خوانده میشد، جایش روی نیمکت ملوان خالی بود. دایره بلاتکلیفی البته تنها مربیان را در بر نمیگیرد. محرم نویدکیا هم با وجود قراردادی که با باشگاهش سپاهان منعقد کرده در تمرینات حاضر نمیشود که غیبتهای این بازیکن حاشیههای فراوانی را در کانون باشگاه سپاهان باعث شده و حسین فرکی را مجاب کرده بارها در این باره مصاحبه کند. ماجرای پروپژیچ با باشگاه استقلال را هم باید در این دایره عجایب قرار داد.
استقلال بازیکنی را به خدمت گرفته که تا همین بازی با ملوان نمیدانست میتواند از او استفاده کند یا خیر. دایرهای از ابهامها لیگ برتر را فرا گرفته که در نوع خود بینظیر است. در حالی که فوتبال ایران سالها است حرفهای شده بروز چنین اتفاقاتی بسیار غیرحرفهای مینماید و وضعیت موجود نشاندهنده آن است که باشگاهها در رعایت قواعد حرفهای فوتبال بسیار سست عمل میکنند.
برای مثال چه منطقی وجود داشت که مدیران باشگاه ملوان بیآنکه دو هفته سرمربی خود را روی نیمکت داشته باشند، مقابل ذوبآهن و استقلال قرار بگیرند؟ پرسش این است که آیا در فوتبال انگلیس نیز شاهد چنین وقایعی خواهیم بود؟ یا در فوتبال آلمان و اسپانیا؟ اساسا به هیچ یک از تیمها اجازه داده نمیشود که بدون سرمربی وارد مسابقات شوند اما در فوتبال ایران برخی مناسبات موجب میشود که تیمها بهرغم اشکالهای اینچنینی وارد لیگ شوند و حتی بدون مربی مقابل حریفان خود قرار بگیرند. در باشگاه نفت تهران که مدیریتش را اصولی و منطقی میدانند نیز اتفاقات عجیبی رخ داده است که در نهایت منجر به صدور بیانیه از سوی سرمربی این تیم میشود.
کجا را سراغ داریم که یک باشگاه بدون در نظر گرفتن قرارداد مالی فیمابین با طرفهای قرارداد خود وارد چرخه مسابقات شود؟ عجبا که این وضعیت در باشگاه نفت رخ میدهد که به زعم کارشناسان مدیریتش در سالهای اخیر زبانزد بوده است. ماجرای نویدکیا با باشگاه سپاهان نیز شاهکار دیگری در فوتبال ایران محسوب میشود. نویدکیا با باشگاه سپاهان قرارداد دارد و باید در تمرینات حاضر شود اما این بازیکن مدتی است غیبش زده و هیچ اطلاعی از او در دسترس نیست.
چطور ممکن است که یک باشگاه آن هم باشگاهی که پرعنوانترین در لیگ برتر محسوب میشود از مشهورترین بازیکنش خبری در دست نداشته باشد؟ مساله نویدکیا البته در برابر آن وقایعی که در باشگاه استقلال رخ داد قطرهای است در برابر دریا. باشگاه استقلال در حالی اقدام به جذب پروپژیچ کرده است که تا ساعاتی پیش از بازی با ملوان نمیدانست میتواند از این بازیکن بازی بگیرد یا خیر. عجیبتر از عجیب اینکه وقتی رسانهها بارها اعلام میکنند که پروپژیچ پس از پایان نقل و انتقالات با باشگاه استقلال قرارداد بسته و این میتواند دردسرهایی را ایجاد کند اما شاهد اصرار بیحد و حصر باشگاه استقلال برای بهره گرفتن از این بازیکن هستیم. هیچ جای دنیا اتفاق نمیافتد که ابتدا بازیکنی جذب و بعد درباره صحت پرونده انتقالش تحقیق و تفحص شود.