مطلب ارسالی کاربران
تقديم به بچه هاي دهه هاي ٤٠ و٥٠
تقديم به بچه هاي دهه هاي ٤٠ و٥٠
مي گويند چه قدر خوب مانده اى ...
غافل از اينكه من خوب نمانده ام
من جا مانده ام !
نگاهم، معصوميت كودكي است هراسيده از آژير قرمز جنگ...
لبخندم... تلخى عصيان فروخورده ى نوجواني است ، شوريده از فشار تحريم ها....
و چهره ام .. نقاب سنگى جواني است وامانده در من
خفه و خاموش
هزارسال به چله نشسته.....
من از دهه ى عشق ممنوع مى آيم ..
از دهه ى نگاه ممنوع....
زيبايى ممنوع....
شعر ممنوع....
و كلام ممنوع !
من از جنس هيچ كس نيستم ..
من تنها خود را از سرزمين خاكسترى دهه چهل و پنجاهى ام به دنياى رنگى تو سنجاق كرده ام ..
تا مگر كودكى فريز شده در من يخ بشكند و جوان شدن بيآموزد ..
تا جوانى تاريخ مصرف گذشته ام
پيش از گنديدن ، پير شدن آغاز كند !
من عدد شناسنامه ام را انكار نمي كنم..
اما سال هاست كه عدد شناسنامه ام مرا انكار كرده است !
من تمامى اعداد زندگيم را كم رنگ شمرده ام !
كم رنگ عاشق شده ام...
كم رنگ لمس كرده ام...
كم رنگ نفس كشيده ام...
و كم رنگ خنديده ام..!!!