طرفدارى- واگذارى باستين شواين اشتايگر به منچستريونايتد بى ترديد از لحاظ اقتصادى به معامله اى خوب براى مونيخى ها تبديل شده است، چون آنها در ازاى واگذارى كاپيتان دوم و سى ساله خود كه از قابليت بالايى براى آسيب ديدگى نيز برخوردار است و تنها يك سال از زمان قراردادش با بايرن مونيخ مانده، مبلغ بيست ميليون يورو دريافت نموده اند.
از طرفى شواين اشتايگر با فتح جام جهانى، ليگ قهرمانان اروپا، هشت قهرمانى در بوندسليگا و هفت قهرمانى در DFB Pokal دوران اوج خود را در مونيخ پشت سر نهاده و شايد از انگيزه كافى براى ادامه حضور در بايرن مونيخ برخوردار نبوده است، از سويى ديگر با جدايى شواين اشتايگر يكى از گزينه هاى پپ گوارديولا براى بازى در خط ميانى كه در فصل گذشته به معضلى براى وى بدل گشته بود، كم خواهد شد و اين سرمربى اسپانيايى مى تواند با آسودگى بيشترى و بدون در نظر گرفتن حساسيت تماشاگران مونيخى و فشار مطبوعات به دليل نيمكت نشين نمودن شواين اشتايگر، ايده هاى مورد نظر خود را در زمين پياده نمايد.
شواين اشتايگر بى ترديد از لحاظ شخصى نيز خود دلايل خوبى براى ترك مونيخ داشته است، وى حداقل به مدت سه سال ديگر با دستمزدى خوب مى تواند در بالاترين سطح فوتبال اروپا حضور داشته باشد و در تيمى بزرگ از اعتماد كامل مربى بزرگى چون لوئيز فن خال برخوردار شود و نقشى كليدى را بر عهده گيرد تا بنا به خواسته قبلى خود بعد از جام جهانى 2018 از فوتبال حرفه اى در اروپا جدا شود. براى كاپيتان مانشافت نيمكت نشينى در تيم باشگاهى به ويژه در فصلى كه به رقابت هاى يورو منتهى مى شود، چندان خوشايند نبوده و حال شواينى مى تواند با خيالى آسوده تر و آمادگى فيزيكى و روحى بيشترى خود را براى هدايت آلمان ها در يورو 2016 آماده نمايد.
اما جدايى شواين اشتايگر مى تواند پيامدهاى وخيمى نيز براى بايرن مونيخ به همراه داشته باشد، با رفتن شواينى بايرن مونيخ نه بازيكنى معمولى، بلكه يكى از اسطوره هاى قابل مقايسه خود با اساطيرى نظير فرانس بكن باوئر يا گرد مولر را از دست خواهد داد و بى ترديد در بين بازيكنان نسل جديدتر بايرن مونيخ هيچ بازيكنى نظير شواين اشتايگر نخواهد توانست به سمبلى و اقعى براى شعار Mia san Mia اين باشگاه بدل گردد. باستين شواين اشتايگر در بين هواداران مونيخى نيز از جايگاه فوق العاده كم نظيرى برخوردار است و براى آنها به نوعى وى نماد و هويت باشگاه محسوب مى شده، به طورى كه شواينى براى آنها به “Fußballgott” يا خداى فوتبال مونيخى بدل گرديده است، وى همچنين در خارج از مونيخ نيز بعد از نمايش خيره كننده و متعصبانه خود در فينال ماراكانا اسطوره اى كم نظير محسوب مى شود.
حال با وقوع چنين اتفاقاتى اين پرسش در ذهن هواداران بايرن مونيخ مطرح مى شود كه آيا مسير انتخاب شده توسط كارل هاينتس رومنيگه رئيس باشگاه براى آينده منطقى و صحيح است، چون وى براى بين المللى تر كردن برند باشگاه بايرن مونيخ به نوعى تمام قدرت تصميم گيرى را به پپ گوارديولا سپرده است (با قبول همه پيامدهاى خوب و بد آن). در تصميم گيرى براى آينده باشگاه سنت، هويت و يا به عبارتى DNA باشگاه از نقشى بسيار مهم برخوردار است و مى بايست به ترتيب ممكن اهميت آنها لحاظ گردد تا ضررى متوجه باشگاه نگردد، از اين منظر اعتماد به پپ گوارديولا براى بعد از سال 2016 مى تواند ترديدها را به نحوه مديريت رومنيگه به شدت افزيش دهد.
بعد از دكتر هانس ويلهلم مولر ولفارت پزشك باسابقه باشگاه بايرن مونيخ با جدايى شواين اشتايگر دومين چهره و نماد هويت باشگاه نيز ظرف مدت كوتاهى مونيخ را تنها به دليل ايده هاى پپ گوارديولا سرمربى تيم ترك نموده است، سران مونيخى از جمله رومنيگه بى ترديد دلايل توجيه كننده اى براى موافقت با چنين جدايى هايى دارند و شايسته است وى براى اتخاذ چنين تصميمات عجيبى در بايرن مونيخ، توضيحاتى روشن و شفاف براى هواداران باشگاه داشته باشد. در غير اين صورت بحث هايى كه در خصوص منطقى نبودن تمديد قرارداد پپ گوارديولا بعد از دومين ناكامى اروپايى مونيخى ها در دومين فصل حضور اين سرمربى اسپانيايى در بايرن مونيخ به وجود آمده شدت بيشترى خواهند شد و ترديدها نيز در اين زمينه زمين فزونى خواهند گرفت.