طرفدارى- اولى هوينس مدير صادق و بسيار احساسى سابق بايرن مونيخ كه مدت ها رياست اين باشگاه را در بالاترين سطح در اختيار داشته، بيشتر با تكيه بر احساسات قلبى خود تصميم گيرى مى نموده و معمولا از ابراز نظر خود هراسى نداشته و در صورت روي دادن مسئله اى بر خلاف ميل او، از آن به صورت بى رحمانه اى انتقاد مى كرده است. وى مدير موقع شناسى بوده و از شيوه هاى تنبيه، تشويق و تمجيد به خوبى براى پيشبرد اهداف خود در بايرن مونيخ بهره مى برده است. او در سال هاى مديريت خود تصميمات فراوانى را براى بايرن مونيخ اتخاذ نموده كه يكى از آخرين آنها انتصاب پپ گوارديولا به عنوان سرمربى بايرن مونيخ بوده است.
هوينس بعدها با افتخار مدعى شد كه جلسه توافق با گوارديولا در نيويورك و تشخيص او به عنوان فردى صلاحيت دار براى عهده دار شدن هدايت مونيخى ها، تنها يك دقيقه به طول انجاميده، شصت ثانيه اى كه از نظر برخى شروعى بر دورانى جديد در باشگاه بايرن مونيخ بوده است. از نظر كارل هاينتس رومنيگه رئيس فعلى باشگاه، پپ گوارديولا "رحمتى" براى بايرن مونيخ و "كليدى" براى حل بسيارى از مسائل است و ماتياس سامر مدير ورزشى باشگاه نيز كه در چالش دائمى با ايده هاى پپ گوارديولا است، او را "ديوانگى مثبتى" براى بايرن مونيخ ارزيابى مى نمايد.
دكترين پپ گوارديولا از بازى مجذوب كننده با توپ همراه با ايجاد انگيزه روانى مثبت براى رسيدن به موفقيت در تيم، انقلابى در بارسلونا ايجاد نمود كه كسب چهارده عنوان قهرمانى ظرف مدت چهار سال را براى كاتالان ها به همراه داشته، سبكى كه جهان فوتبال از جمله هوينس و رومنيگه را نيز شيفته خود نمود. مديران بايرن مونيخ بسيار جاه طلب بوده و به كاتالان ها حسودى مى نمودند و مى خواستند بايرن مونيخ نيز همانند بارسلونا هر ساله از مدعيان فتح ليگ قهرمانان اروپا محسوب شود. از نظر آنها پپ گوارديولا همان شخصى بود كه مى توانست به توهم و آرزوى آنها در اين زمينه جامه عمل بپوشاند و به شعار سنتى“Mia San Mia” باواريايى ها با بهره گيرى از شعار “Mes que un club” كاتالان ها معنا و بسط بيشترى دهد.
پپ گوارديولا سرانجام در سال 2013 در حالى هدايت بايرن مونيخ را بر عهده گرفت كه اين تيم فوتبال اروپا را با فتح سه گانه اى تاريخى به رهبرى يوپ هاينكس به سيطره خود درآورده بود، گوارديولا وظيفه داشت با بهره گيرى از چنين فضايى و با استفاده از كادرى فوق العاده و نسلى طلايى، دورانى درخشان در مونيخ نظير دهه هفتاد ميلادى را پايه گذارى نمايد. با نگاهى به آمارها و اختلافات بر جاى مانده و صرف نظر از عناوين مختلف، اما مى توان ادعا نمود كه وى در كار خود موفق بوده است؟ گوارديولا توانست براى دومين بار متوالى بايرن مونيخ را با اقتدار كامل به سوى فتح بوندسليگا هدايت نمايد، شايد "هدايت كردن" بهترين فعل براى توصيف عملكرد پپ گوارديولا در اين دو فصل باشد، چون كسب هر نتيجه اى در بايرن مونيخ به جزء قهرمانى در بوندسليگا با توجه به سرمايه گذارى وسيع اين باشگاه، مى توانست به فاجعه اى تلخ تبديل شود.
در اين فصل بسيارى از مشكلات گريبانگير گوارديولا در بايرن مونيخ شد و اين مسائلى توانستند به نحوى وى را از مسير و هدف اصلى خود و باشگاه بايرن مونيخ منحرف سازند، گوارديولا هنوز نياموخته است كه براى از پيش رو برداشتن چنين مشكلاتى مى بايست بر قدرت تيم خود تكيه نمايد. او خود و سيستم مورد نظرش را بعد از شكست كابوس بار مقابل رئال مادريد در فصل قبل بر خلاف قولى كه داده بود به به چالش و نقد واقعى نكشيد و از آن تاريخ به بعد براى جلوگيرى از تكرار چنين فاجعه اى روش ها و تاكتيك هاى ديگرى را به آزمايش نگذاشت تا شكست مقابل بارسلونا و فاجعه نيوكمپ در اين فصل به نوعى تكرار شود. بايرن مونيخ در اين فصل نسبت به فصل قبل عملكردى غير قابل پيش بينى تر، متغيرتر از خود به نمايش نگذاشته و همچنين خود را از اتكاى بيش از حد به برخى ستاره هاى فردى تيم رها نكرده است.
پپ گوارديولا در بايرن مونيخ بر خلاف ادعايى كه مى شود هرگز به تلفيقى مناسب از كاراكترهاى اسپانيايى و آلمانى فوتبال دست نيافته و در تكرار موفقيت هاى بارسايى خود در بايرن مونيخ با وجود اختيارات بى حدو مرز كه در اختيار داشته كاملا ناكام بوده است. در فصل اخير همچنين انتقادات بسيارى از تاثيرپذيرى باشگاهى نظير بايرن مونيخ از ايده ها و افكار پپ گوارديولا و وابستگى شديد آن به اين سرمربى اسپانيايى مطرح شده كه به نظر انتقاداتى درست و موجه مى باشند. براى كارل هاينتس رومنيگه اما چنين انتقاداتى هرگز منطقى و صحيح نيست و از نظر او پپ گوارديولا مهم ترين به اصطلاح كارمند بايرن مونيخ حتى مهم تر از نفراتى نظير ماريو ماندژوكيچ، تونى كروس و دكتر هانس ويلهلم مولر ولفارت است، براى بايرن مونيخ تنها موفقيت حائز اهميت است و به نظر، رومنيگه رئيس باشگاه تنها موفقيت و كاميابى را در اعتماد به پپ گوارديولا مى داند، اعتمادى كه در اين دو سال هيچ موفقيت بزرگى را نصيب بايرن مونيخ نكرده است.
مونيخى ها بى ترديد در اين فصل از رقابت هاى بوندسليگا با بر جاى گذاشتن آمارى فوق العاده قهرمان شده اند، چنين آمارى با توجه به مشكلات شديد بايرن مونيخ در زمينه آسيب ديدگى بازيكنان اصلى تيم و همچنين آثار مخرب جام جهانى برزيل بسيار ارزشمند و قابل ستايش به نظر مى رسند، آمارى كه مونيخى ها را در سطح ملى به تيمى استثنايى تبديل نموده، ولى نمى توان با تكيه بر آنها توانايى ها و قابليت هاى پپ گوارديولا را سنجيد و اندازه گيرى نمود و يا آنها را تاييد كرد.
به نظر نمى توان بر درستى احساس و تشخيص اوليه اولى هوينس در مورد پپ گوارديولا در همان جلسه معروف شصت ثانيه اى اواخر سال 2012 در آمريكا صحه گذاشت و بايد به آن با ديده ترديد نگريست، حال بايد پذيرفت كه توهمات و خيالات اوليه سران بايرن مونيخ در هنگام انتخاب پپ گوارديولا به عنوان سرمربى جديد تيم، با نرسيدن به فينال ليگ قهرمانان اروپا براى دومين سال متوالى با قبول شكست مقابل دو تنها رقيب بزرگ اروپايى ين تيم آلمان، از واقعيت فاصله دارند و در همان حد آرزو و رويا باقى مانده اند.