طرفداری- تیم یک دست و دوست داشتنی نفت، بدون سوپر استار و بدون اتکا به بازیکنان میلیاردی، با یک برنامه 5 ساله، بدون حتی هواداران انبوه، به جمع هشت تیم برتر آسیا رفت. حالا این تیم را بیشتر هم دوست داریم. تیمی که حقش شاید در بحبوحه اتفاقات تلخ تبریز هم گم شد؛ چون هواداری نداشت. اما حالا همین پرچم داران کشورمان، قلب ایران را ربوده اند. نفت چشم نواز بازی می کند. سرمربی قابلی دارد. سرمربی که از میراث ابراهیم زاده، فرکی و گل محمدی نه تنها به خوبی حفاظت کرده، بلکه با بهبود روز افزون آن را تبدیل به تیمی کرده که همه به احترامش کلاه از سر بر می دارند.
باشگاهی که هیچ کس در آن جایگاه ثابتی ندارد. فاکتور رسیدن به ترکیب اصلی نه کسوت است، نه پول و نه آقازاده بودن. بلکه تلاش است و انگیزه و استعداد. تیمی که معیار هایش ما را یاد قدیم ها می اندازد. همان قدیم هایی که می گویند برای پیراهن استقلال و پرسپولیس اش پول هم می دادند. اما نفت نه آبی بود و نه قرمز. نفت حالا ایران است. مربی دارد که علی رغم تمام شایستگی هایش، کمی نگرانمان می کند. منصوریان عاشق استقلال است!
شماره 10 اسطوره ای آبی ها البته حق هم دارد. مگر می شود فریادهای سکوها را بشنود و منقلب نشود. او 8 سال فوتبالی اش را در این تیم گذرانده، بالغ بر 150 بازی با پیراهن آبی دارد و مهم تر از همه این ها، او دلبر سکوهای استقلال است. داش علی منصوریان روز ۲۷ خرداد ۱۳۸۷ و با قهرمانی در جام حذفی به همراه تیم استقلال، از دنیای بازی در فوتبال کناره گیری کرد. اشک های سوزناکش را همه آبی ها خوب به خاطر دارند. کمتر کسی البته فکرش را می کرد که 7 سال بعد او به سوپرمن نیمکت تنها نماینده ایران در لیگ قهرمانان آسیا تبدیل شود؟ تیمی که البته اسمش استقلال نیست.
دیشب وقتی بازیکنان نفت خواستند با پرچم ایران در ورزشگاه خانگی الاهلی دور افتخار بزنند، منصوریان دست آن ها را گرفت و به همراه آن ها از هواداران الاهلی دل جویی کرد. همان هوادارانی که شاید نود دقیقه روی اعصاب ما بودند، 90 دقیقه بد و بیراه هم گفتند و کشورشان به خاطر اتفاقات غیر فوتبالی بین همه ما ایرانی ها منفور هم باشند. اما علیرضا منصوریان بزرگی کرد. او جواب بدی را با بدی نداد تا نمک به این زخم بپاشد. او به همراه بازیکنان از هواداران تیم رقیبش تجلیل کرد. همین اتفاقات نشان می دهد او حرفه ای است. منصوریان راه درست را رفته است. راهی که نباید کج شود. این اولین باری نبود که منصوریان این گونه درس مردانگی می داد. پس از شکست استقلال در برابر نفت نیز همین اتفاق افتاده بود.
شکی نیست که علیمنصور رویای استقلال را در سر دارد. خودش هم همیشه گفته و مگر می شود نیمکت تیم محبوبت تو را وسوسه نکند؟ اما علیمنصور محبوب بداند الان بدترین موقع است برای بازگشت دوباره. الان او سکان دار یکی از 8 تیم برتر آسیاست. و آیا استقلال واقعی را می بیند؟ تیمی که هوادارانش با آن قهرند. مدیریتش کج دار و مریض کارها را پیش می برد. متولی آن هم نه تنها دلش برای این تیم نسوخته، بلکه هر وقت آن را می بیند یک لگد هم نثارش می کند. نه پولی در باشگاه است و نه البته بازیکن درست و حسابی. مهم تر از همه، این تیم در آستانه ریزش است. میراث قلعه نویی برای سرمربی بعدی اش، تیمی با میانگین بالای 30 سال است. تیمی که شالوده آن در تمامی خطوط بازیکنان پا به سن گذاشته و افول کرده اند.
و البته مقایسه اش کنید با نفت تهران. تیمی که برنامه ریزی و مدیریت در آن موج می زند. از صندلی مدیرعامل گرفته تا نیمکت و بازیکنانش. همه این ها ما را می ترساند. می ترسیم از این که کاریزمای منصوریان فدای عشقش شود. منصوریان حق دارد عاشق باشد اما الان وقت استقلال نیست. وقت آن نیست که در دام سیاست مسئولینی بیافتد که برای ماندن در صندلیشان به هر ریسمانی چنگ می زنند. آن هایی که بی کفایتیشان را پشت اسطوره آبی ها پنهان خواهند کرد. منصوریان نباید با طناب این ها به چاه بیافتد. او لیاقت دارد تا روی دوش هواداران استقلالی بسازد که دوباره در آسیا آقایی کند. علیمنصور محبوب باید صبر داشته باشد. او دیر یا زود فاتح قلب هواداران و نیمکت استقلال خواهد بود.