رویداد جالبی که در روز تشییع جنازهٔ
مـحـمّـدتـقـی عـزیز در امامزاده عـقـیل اسلامشهر
اتـفاق افــتـاد و تـیــتـر اوّل این پست
را رقم زد از این قرار است
روزی که قرار بود محمدتقی عزیز را
در امامزاده عقیل بن ابالفضل العباس (ع) دفن کنند
و هنوز ساعاتی مانده بود تا این شهید را
به امامزاده بیاورند
و هنوز کسی از صاحب این قبر خبر نداشت
و کـسـی نـمی دانـسـت کــه قـرار اسـت
شهید مدافع در این مقبره بیارامد
اتفاقی نادر روی داد
خانمی همراه همسر خود وارد گلزار شهدای
امامزاده عقیل شد
و از صاحب قبری که در حال آماده سازی بود
سوال کرد...!
مسئول حاضر در گلزار شهدا
اینگونه جواب داد:
شهیدی را به اینجا خواهند آورد
و ما این مزار را برای او آماده می کنیم
با شنیدن این سخن
آنها شروع به بی قراری و گریه نمودند
علت را جویا شدند که برای چه ناراحت شُدید
و اینگونه بی قراری میکنید؟
که اینگونه جواب دادند:
دیشب خوابی را دیده ایم
و صبح بدون هیچ وقفه ای راهی این امامزاده شدیم
جریان خواب را اینگونه شرح داد
همسرم حضرت زهرا را در رویا
اینگونه مشاهده نمودند که میفرمود:
فردا شهیدی را که برای دفاع از دخترم
به شهادت رسیده، به امامزاده عقیل خواهند آورد
حتماً به پیشوازش برو...!
ساعاتی را منتظر آمدن جنازهٔ مبارک این شهید
گذراندن تا اینکه بدن سیّد محمد تقی
به امامزاده عقیل رسید
و داستان را آنگونه که بود برای خانواده ی
شهید سیّد محمدتقی حسینی
بازگو نموده و معنویت را دو چندان نمودند
شــــادیــــــــــ روحـــشــــــــ صـــــلواتــــــــــــ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم