طرفداری | وقتی صحبت از «اسطوره فوتبال پرتغال» میشود، احتمالاً همه به یاد کریستیانو رونالدو میافتند. او قطعاً اسطوره فوتبال پرتغال است اما تنها اسطوره این کشور نیست. درست است که نام اوزه بیو به تدریج از یادها رفته اما هنوز هم این نام، باعث ایجاد هیجان در بین هواداران باشگاه بنفیکا میشود.
اوزه بیو در دهه 1960، پدیده حوان فوتبال اروپا بود. او نماد یک مهاجم بینظیر بود. با این حال، داستان شگفت انگیز او یعنی ستاره شدن از دل فقر و نداری، از پرتغال شروع نمیشود. شروع داستان اوزه بیو از موزامبیک تحت استعمار است. در زمان درگذشت اوزه بیو در سال 2014، روزنامه گاردین به درستی او را به عنوان «بزرگترین فوتبالیست آفریقایی در تاریخ این ورزش» توصیف کرد زیرا اصالت این بازیکن به آفریقا بازمیگشت، نه اروپا.
از زندگی در فقر تا فوتبالیست شدن
اوزه بیو دا سیلوا فریرا در سال 1942 در پایتخت موزامبیک به دنیا آمد. در آن زمان، رژیم دیکتاتوری پرتغال به رهبری آنتونیو سالازار، موزامبیک و دیگر مستعمرات پرتغالی مانند آنگولا، کیپ ورد، گینه بیسائو و سائو تومه را به عنوان «استانهای فراساحلی» پرتغال میدانست. پدر اوزه بیو یک کارگر راهآهن سفیدپوست از آنگولا و مادرش یک زن سیاهپوست موزامبیکی بود.
اوزه بیو و دوستانش - از حمله خواکیم چیسانو که بعدها رئیس جمهور موزامبیک شد - با یک توپ ساخته شده از یک جوراب پر شده با روزنامهها، فوتبال بازی میکردند. متاسفانه پدر اوزه بیو زمانی که او فقط 8 سال داشت، فوت کرد و پس از آن شرایط خانواده بدتر از قبل شد. با این حال، اوزه بیو جوان اجازه نداد که شرایط سخت او را تحت تاثیر قرار دهد. او توجه خود را به اسعدادهای طبیعی در حال شکوفاییاش معطوف کرد؛ حس فوقالعاده پا به توپ شدن و توانایی شگفت انگیزش در شوتزنی.
فوتبال ورزشی بود که توسط بازرگانان، سران و سربازان پرتغالی در طول دوره طولانی مدت سلطه استعماری این کشور، به موزامبیک آورده شد. تحت تاثیر قهرمانان بینالمللی فوتبال دهه 1950 مانند دی استفانو، محبوبیت این ورزش به سرعت در میان مردان جوان اهل موزامبیک، افزایش یافت. علاوه بر این که فوتبال به عنوان یک ورزش ترویج میشد، رژیم پرتغالی از آن به عنوان ابزاری برای امپریالیسم فرهنگی و آرام کردن جمعیت بومی که به شدت بیقرار و سیاسی شده بودند، استفاده میکرد.
علاوه بر آگاهی سیاسی، فوتبال نیز در میان جوانان موزامبیکی در حال گسترش بود. استعدادیابها و مربیان باشگاههای پرتغالی مانند اسپورتینگ لیسبون، بنفیکا و بلننسس، کم کم متوجه استعدادهای استثنایی حاضر در بین مردم کشورهای تحت استعمار پرتغال شدند. از آنجا که تیمهای فوتبال پرتغال به اندازه سایر تیمهای اروپایی رقابتی نبودند، مشتاق بودند تا بازیکنان سیاهپوست بااستعداد را برای تیمهای خود جذب کنند.
یکی از این بازیکنان، اوزه بیو بود که ابتدا توسط اسپورتینگ کلوب لورنکو مارکس، یک باشگاه محلی زیرمجموعه باشگاه اسپورتینگ لیسبون، شناسایی شد. این بازیکن 15 ساله در فاصله سالهای 1957 تا 1960 برای این باشگاه محلی بازی کرد. در حالی که اوزه بیو هنوز برای اسپورتینگ کلوب لورنکو مارکوس بازی میکرد، توجه دو باشگاه بزرگ اروپایی یعنی یوونتوس و بنفیکا را به خود جلب کرد.
ابتدا یوونتوس برای جذب اوزه بیو اقدام کرد اما مادر او، الیسا آنیسابنی حتی حاضر به بحث در مورد این انتقال نشد. وقتی بلا گوتمن، مربی افسانهای بنفیکا متوجه شد اوزه بیو هنوز در دسترس است، به شهر لورنکو مارکوس پرواز کرد تا او را برای تیمش جذب کند. این بار مادر اوزه بیو موافقت کرد (گفته میشود مبلغ زیادی به او پرداخت شده بود) تا اجازه حضور پسرش در این تیم را دهد و بدین ترتیب اوزه بیو توانست به جدیدترین پدیده فوتبال دنیا تبدیل شود.
ورود به لیسبون با نام مستعار
اوزه بیو به خاطر استعداد بسیار و مهارتهای درخشان خود به حدی مورد توجه قرار گرفته بود که مجبور شد با نام مستعار «روث مالوسو» به لیسبون سفر کند. بنفیکا میترسید که باشگاههای ورزشی موزامبیک که زیرمجموعه دیگر باشگاههای مطرح بودند، این انتقال را بر هم زده و او را هایجک کنند.
ستاره شدن در بنفیکا
ورود اوزه بیو به لیسبون در دسامبر 1960، باید در دسته اتفاقات تاریخی آن زمان قرار بگیرد. در حالی که قدرتهای استعماری مانند بریتانیا، فرانسه و بلژیک به روند استعمارزدایی مشغول بودند، پرتغال در برابر فشارهای بینالمللی برای رها کردن مستعمراتش مقاومت میکرد. پرتغالیها این استدلال را داشتند که مستعمراتشان بخشی جداییناپذیر از سرزمین مادر هستند.
در زمان ورود اوزه بیو به پرتغال، به نظر میرسید این کشور کاملاً بر مستعمراتش کنترل دارد، به خصوص روی پایتختها یعنی لواندا و لورنکو مارکس. در دهه 1960، لورنکو مارکس شهری پر جنب و جوش بود که تعداد زیادی از توریستهای سفیدپوست را به خود جذب میکرد. اوزه بیو این شهر را به عنوان شهری پر از لذتها و اسرار ناشناخته به یاد میآورد.
چون اوزه بیو فردی دورگه بود، به سرعت از یک شخص بومی به شخصی همرنگ شده تبدیل شد. این وضعیت برای یک اقلیت نیمه مرفه کوچک از عمدتاً دورگهها که به لحاظ زبان، فرهنگ و دین به اندازه کافی پرتغالی محسوب میشدند، اختصاص داشت. این وضعیت ویژه به اوزه بیو این امکان را داد که به راحتی به زندگی در پرتغال عادت کند، هر چند که بازیکنان سیاهپوست اغلب با نژادپرستی مواجه میشدند و دستمزد کمتری نسبت به همتیمیهای سفیدپوست خود دریافت میکردند.
در واقع، اوزه بیو به قدری خوب عمل کرد که به نوعی پیشگام شد. با مهارت استثنایی خود، او پویایی هیجانانگیزی را به فوتبال پرتغال اضافه کرد و در این پروسه، راه را برای سایر فوتبالیستهای آیندهدار آفریقایی که در دهه 1960 توسط باشگاههای پرتغالی جذب شدند، هموار کرد. با استعداد ذاتی و خلاقیت خودجوششان، این امر که بازیکنان آفریقایی از همتیمیهای پرتغالی خود پیشی بگیرند، بعید نبود!
در طول 15 سال حضور اوزه بیو در بنفیکا (1960 تا 1975)، او به شکلی استثنایی به باشگاه خود خدمت کرد. او به خاطر شوتهای قدرتمند و سرعت غیرقابل باورش شناخته میشد و هوادارانش او را «پلنگ سیاه» نامیدند. در اوایل دهه 1960، اوزه بیو به یک ماشین گلزنی برای بنفیکا و سپس برای تیم ملی پرتغال تبدیل شد. بنفیکا در سال 1962، با شکست رئال مادرید با نتیجه 5-3، قهرمان جام اروپا شد و اوزه بیو با زدن 2 گل آخر، نقشی کلیدی در این پیروزی داشت.
درخشش در جام جهانی
لحظه درخشان اوزه بیو در سال 1966 و در جام جهانی فوتبال در انگلیس بود. تصور کنید یک بازیکن فوتبال نه تنها با اسطوره فوتبال برزیل، پله رقابت کند، بلکه حتی او را تحت الشعاع قرار دهد! اوزه بیو در این تورنمنت 9 گل برای تیم ملی پرتغال به ثمر رساند. در مسابقه نیمه نهایی مقابل انگلیس در استادیوم ومبلی، تیم ملی پرتغال با گلزنی نوبی استایلز و بابی چارلتون برای انگلیس، شکست خورد.
انگلیس با نتیجه 2-1 به سختی پیروز شد؛ شکستی غیرمنتظره برای تیم ملی پرتغال که اشک را به چشمان بازیکنان و هواداران آورد. چه کسی میتواند صحنه احساسی اوزه بیو را فراموش کند که پس از بازی به خارج از زمین اسکورت میشد؟ تا به امروز، این بازی در پرتغال با عنوان «Jogo das Lagrimas یا بازی اشکها» به یاد آورده میشود. با وجود شکست پرتغال، اوزه بیو ستاره جام جهانی 1966 بود. او به عنوان بهترین گلزن این تورنمنت، توسط سالازار به عنوان یک «گنجینه ملی» شناخته شد.
پایان دوران اوزه بیو در بنفیکا و البته دیکتاتوری پرتغال!
در سال 1975، اوزه بیو 33 ساله دوران حرفهای خود را در بنفیکا به پایان رساند. به طور تصادفی، این تاریخ همچنان نشان دهنده پایان امپراتوری استعماری پرتغال بود. در آوریل 1974، دیکتاتوری پرتغال در یک کودتای نظامی سرنگون شد و راه را برای دولت چپگرای جدید پرتغال هموار کرد تا فرآیند خروج سریع از آنگولا و موزامبیک را آغاز کند. در پی این تغییرات، هزاران پرتغالی سفیدپوست به پرتغال و کشورهای همسایه مانند آفریقای جنوبی فرار کردند. پس از بیش از 4 قرن حکومت پرتغالیها، موزامبیک به استقلال رسید.
در حالی که موزامبیک دوران خود به عنوان یک کشور مستقل آفریقایی را آغاز کرده بود، اوزه بیو نیز مسیر جدیدی را آغاز کرد. مانند بسیاری از ستارههای فوتبال سالخورده، او نیز به آمریکا رفت و برای باشگاههای وابسته به لیگ فوتبال آمریکای شمالی از جمله بوستون مینوته من، لاس وگاس کوئیک سیلورز و نیوجرسی امریکنز، بازی کرد. در سال 1979، مشکلات مزمن زانو اوزه بیو را وادار به خداحافظی از فوتبال کرد اما او به عنوان مشاور تیم ملی فوتبال پرتغال، همچنان ارتباط خود را با این ورزش حفظ کرد.
افتخارات و میراث اوزه بیو
اوزه بیو که به طور تاثیرگذاری «O Rei یا پادشاه» نامیده میشد، در تاریخ 5 ژانویه 2014 در لیسبون و در 71 سالگی درگذشت. اوزه بیو میراث ورزشی شگفتانگیزی از خود به جای گذاشت؛ 727 گل در 715 بازی در دوران حضورش در بنفیکا. در سال 2015، بقایای او به آرامگاه ملی در لیسبون منتقل شد؛ جایی که فقط مهمترین شهروندان پرتغالی در آن دفن شدهاند. اوزه بیو اولین بازیکن فوتبال و اولین فرد سیاهپوستی بود که در این مکان دفن شد.
اوزه بیو با سفری که از فقط تا ستاره شدن داشت، بسیاری از مردم را تحت تاثیر قرار داد و الهام بخش جوانان زیادی شد. او در دوران حرفهای خود علاوه بر هموار کردن مسیر برای بازیکنان بااستعداد آفریقایی، عناوین مختلفی کسب کرد. اوزه بیو یک بار موفق به کسب توپ طلا شد و 2 بار برنده کفش طلای اروپا لقب گرفت. همچنین او 17 جام از جمله 11 قهرمانی لیگ پرتغال، 5 قهرمانی جام حذفی پرتغال و یک قهرمانی جام باشگاههای اروپا با پیراهن بنفیکا کسب کرد.
شاید ژوزه مورینیو بهترین توصیف را از اوزه بیو پس از درگذشت او داشت:
برای پرتغال او معنایی بیشتر از یک فوتبالیست دارد. بدون در نظر گرفتن رنگ، باشگاه، سیاست. برای مردم پرتغال اوزه بیو، اوزه بیو است.
و به راستی که او فراتر از فقط یک بازیکن بود...