طرفداری | کایل واکر با اعلام تصمیم خود مبنی بر ترک منچسترسیتی، همه را شگفتزده کرده و نزدیکان او معتقدند که افت سرعت او هنگام بازگشت به دفاع میتواند یکی از دلایل این تصمیم باشد.
به نظر میرسد پپ گواردیولا که بارها از واکر دفاع کرده بود و بهویژه پس از هفت سال همکاری، از این تصمیم بسیار ناراحت شده است. منابع میگویند این جدایی دوستانه خواهد بود، اما هر دو طرف به توافق رسیدهاند که منچسترسیتی به بازیکنانی نیاز دارد که بتوانند هر هفته در بالاترین سطح بازی کنند و آمار اخیر واکر، مانند ۷.۷ مورد از دست دادن توپ در هر بازی و افت عملکرد او در پاسهای یکسوم هجومی، رضایتبخش نبوده است.
واکر ۳۴ ساله، هفته گذشته تصمیم خود را با مدیر ورزشی سیتی، چیکی بگریستاین، در میان گذاشت و شایعاتی نیز درباره انتقال احتمالی او به میلان وجود دارد. گفته میشود سرمربی جدید میلان، سرجیو کونسیسائو، به واکر علاقهمند است، زیرا اعتقاد دارد که سبک بازی دفاعی این مدافع انگلیسی بیش از گزینههای فعلی میلان مانند امرسون رویال یا داویده کالابریا با سیستم انتقال سریع تیم همخوانی دارد.
یک منبع داخلی میگوید که گواردیولا در حال کار روی بهبود بازی مالکانه و ثبات دفاعی تیم است، که با فرم کنونی واکر ممکن نیست. واکر از انتقاداتی که درباره افت سرعتش شده آگاهی دارد و میداند که سیتیزنها در حضور او تنها ۱۸ درصد از بازیها را با پیروزی پشت سر گذاشته است. در همین حال، میلان نیز به دنبال یک دفاع راست مطمئن است و این انتقال میتواند شروع تازهای برای واکر باشد.
نکته دردناک اینجاست که تنها چیزی که از نوشتن درباره شایعات اطراف افراد مشهور یاد گرفتم این است که به احتمال زیاد این نوع اخبار عجیبترین نوع زبان انگلیسی است که تا به حال خلق شده. نوشتهای پر از ترکیبهای عجیب؛ جایی که اسمها پشت سر هم چیده میشوند، حقایق تبدیل به صفت میشوند، صفتها به فریادهای احساسی تبدیل شده و فریادها مانند واقعیت جلوه میکنند.
در این نوشتهها، استفاده از کاما هم دیگر برای قواعد نگارشی نیست، بلکه بیشتر شبیه یک انتخاب سبک زندگی به نظر میرسد. همه چیز بر پایه نیمهواقعیتهای بیاساس ساخته شده که به نقل از «دوستان نزدیک» گفته میشود؛ همان دوستان نزدیکی که بهظاهر مشکلی با لو دادن شخصیترین رازهای زندگی شما به یک خبرنگار زرد ندارند.
این همان روشی است که زندگی کایل واکر با آن روایت شده است. با توجه به حضور مداوم او در رسانهها، میتوان گفت که او یکی از پرحاشیهترین فوتبالیستهای انگلیسی در دهه گذشته است، اما نه به خاطر عملکردش در زمین فوتبال.
اگر درباره این بازیکن با ۹۳ بازی ملی برای انگلیس و تقریباً تمام مدالهای ممکن در سطح باشگاهی کمی در فضای مجازی جستجو کنید، با انبوهی از شایعات پر زرقوبرق درباره ثروت، قیمت خانهها و عکسهای بزرگ از اینستاگرام او روبهرو خواهید شد.
عجیب نیست؟ یک صنعت کامل از داستانهای جنجالی درباره واکر وجود دارد که ارزش خبری آنها تنها به این دلیل است که او یکی از ستارگان دنیای فوتبال است، در حالی که تقریباً هیچ اشارهای به فوتبال نمیشود. این اخبار تنها به صفحات شایعات محدود نمیشود؛ شبکههای اجتماعی هم پر از شوخیهایی زشت درباره زندگی شخصی واکر است، بهویژه این که او چند فرزند از بیش از یک شریک زندگی دارد.
من قصد ندارم زندگی شخصی واکر را قضاوت یا با جزئیات آن را تحلیل کنم. تا حدی به این دلیل که معتقدم زندگی شخصی او به خودش مربوط است، بهویژه زمانی که پای کودکان در میان باشد. اما دلیل اصلی این است که به هیچ وجه برای من اهمیتی ندارد. برای من مهم نیست که آنری کامارا چند فرزند دارد. مهم نیست که نبیل بنطلب قوانین فاصلهگذاری اجتماعی را در دوران کرونا نقض کرده یا نه. مهم نیست که آیا نامزد سابق جیمز مکآتی بالاخره «سکوتش را شکسته» یا نه. چرا چنین چیزهایی باید برای من یا شما مهم باشد؟
اما بخش فوتبالی زندگی واکر برای من مهم است، چون به نظر میرسد چیزی در دوران حرفهای او وجود دارد که نباید اتفاق میافتاد. از همان لحظهای که واکر در اوایل دهه ۲۰۱۰ به میدان آمد، همیشه چیزی خاص در او وجود داشت. تنها سرعت فوقالعاده، استقامتی تمامنشدنی یا شوتهای قدرتمند از راه دور او نبود، بلکه فوریت و اضطرابی بود که در حرکاتش موج میزد، مانند کودکی وحشتزده که انگار اگر متوقف شود، دنیا به پایان خواهد رسید.
واکر همیشه انگار از چیزی فرار میکرد. ابتدا از محله لنسداون در شفیلد، جایی که مواد مخدر بیداد میکرد و وحشت، بخشی از زندگی روزمره او بود، همانجایی که واکر شاهد سوختن زنی در خانهاش بود. بعدها نیز از سایه تردیدهایش و حس مداوم ناکافی بودن فرار میکرد که شاید هرگز به اندازه کافی برای این حرفه خوب نباشد.
وقتی واکر هنوز در تاتنهام بود، با او مصاحبه کردم و از اینکه خودش را «یک بازیکن متوسط» توصیف کرد، شگفتزده شدم. در آن زمان او بازیکن ملی انگلیس، بهترین بازیکن جوان سال و یکی از مستعدترین مدافعان کناری فوتبال جهان بود.
با این وجود هنوز در حال پیشرفت بود و به نوعی میتوان گفت که توصیف درستی از خودش ارائه داد. در طول دهه بعد، او مهارتهای جدیدی به بازی خود اضافه کرد که هیچکس انتظارش را نداشت: وینگر پیشرو، هافبک کمکی و حتی مدافع وسط در خط دفاعی سه نفره.
با وجود شش عنوان قهرمانی لیگ برتر و یک لیگ قهرمانان، هنوز چیزی وجود دارد که درباره واکر گفته نمیشود. شاید این به دلیل تمرکز بیش از حد بر تواناییهای فیزیکی او باشد، انگار که تنها با سرعت خود میتوان بیش از هفت سال در تیم گواردیولا باقی ماند. شاید هم به خاطر تأثیر اخبار حاشیهای درباره زندگی شخصی او و شوخیهای توییتری است که به طور غیرمستقیم او را به عنوان یک بازیکن صرفاً فیزیکی و بدون ظرافت فوتبالی معرفی میکنند، کسی که فیزیک بدنی خوبش از هوشش مهمتر است.
شاید اگر شما هم سردبیر بخش شایعات یک رسانه باشید بخواهید چنین چیزی را درباره او نشان دهید. در حالی که داستانهای او به محتوای سریع و سطحی تبدیل میشود و این موضوع دستاوردهای ورزشیاش را کمارزش کرده و شاید به جدایی او از منچسترسیتی سرعت بخشیده است.
وقتی او برای جدایی از باشگاهی که در آن به یک قهرمان تبدیل شده آماده میشود، سخت است که احساس نکنیم او شایسته احترام بیشتری بود و شاید هیچ مدافع راستی در یک دهه اخیر لیگ برتر، چنین نمایشهایی از خود به جای نگذاشته است.
یادداشت جاناتان لیو از وبسایت گاردین با اندکی دخل و تصرف