کاپ هد یکی از اون بازی هاییه که قبل خریدنش احتمالا فکر میکنید یک بازی معمولیه ، اما وقتی اون رو امتحان میکنید متوجه میشید با یه دارک سولز کارتونی طرف هستید ! یعنی شخصیت های کارتونی دهه ی ۶۰ یا ۵۰ که هر کدام مثل تاس ، لیوان ، فنجون ، کتری و... هستند.
در چندین سال قبل ، در جزیره inkwell که مکان جادویی هم هست ، دو برادر خوشحال و سرگرم و بامزه با نام های مگامن مرد لیوانی ، کاپ هد مرد فنجونی یا همان کله فنجونی هستند.
این دو که نزد کتری بزرگ زندگی میکردند (نه اشتباه نمیکنید. شخصیتهای اصلی بازی یک لیوان و یک فنجان هستند و سرپرستشان هم یک کتری ریشسفید است!) و همیشه بدون توجه به هیچ چیز در حال لذت بردن از زندگیشان بودهاند، یک روز با دور شدن زیاد از خانه، سر از کازینوی شیطان درمیآورند و بدون این که بدانند در نزدیکی قرار گرفتن درون چه مخمصهای هستند، وارد آن میشوند.
قصهگویی بازی، همانگونه که از ظاهرش پیداست، خیلی سریع نشانتان میدهد که به هیچ عنوان جزوی از آن عناصر مهمی نیست که باید اثر را به خاطر وجودشان در دقایق این ساخته ستایش کنید. با این حال، Cuphead با همین داستانگویی ساده تمامی نیازهایش نسبت به قصهای برای پیشبرد بازی را برآورده کرده و با طراحیهای زیبا و استفاده از چندین و چند موسیقی شیرین، موفق به روایت سریع ماجرایی شده که در پس ذهن مخاطب، دلیلی بامزه برای انجام تمامی این مبارزات و پیشروی در مراحل گوناگون اثر را قرار میدهد. این یعنی سازندگان اثر، هرگز به خاطر توجه به یکی از جلوههای ساختهی جذابشان، یکی دیگر از موارد مهم در ساخت بازی را فراموش نکردهاند و در Cuphead ما با تجربهای روبهرو هستیم که بخشهایش یا مثل گیمپلی خارقالعاده و مثالزدنی به نظر میرسند یا مثل داستانگویی آن، حداقل نیازهای مخاطب در یک قسمت را برآورده میکنند. اما آنچه که مهم است چیزی نیست جز آن که حتی در چنین بخش کوچکی هم میشود خلاقیت را دید. خلاقیتی که باعث میشود سازندگان با استفاده از یک سبک ساده و شناختهشده برای داستانگویی، به گونهای ماجرای شخصیتهایشان را تعریف کنند که شما این روایت را به عنوان چیزی متعلق به اتمسفر همین بازی بپذیرید و آن را خارج از چارچوب فضاسازی اثر احساس نکنید.
غول های بازی آنقدر جذاب هستند که دلتون میخواد حتی جای اونها باشید !
طراحی باس ها بسیار بسیار خلاقانه بوده و سازنده اون رو با پس زمینه ست کرده.
گیمپلی کاپهد اما همان چیزی است که باید اثر را به طرز دیوانهواری به خاطر آن ستایش کنید. گیمپلی جذابی که با استفاده از مکانیزمهایی ساده و بهرهبرداری صحیح از دکمههایی اندک، موفق به خلق تجربهای میشود که شدیدا معتادکننده است و حتی در آزاردهندهترین لحظات، به سختی توانایی دل کندن از آن را دارید. مراحل بازی، به طور کلی به دو قسمت تقسیم میشوند. قسمتهایی که هر کدام در هر مرحله، رسما تجربهای جدید و سرشار از تازگی را تقدیمتان میکنند که از کمتر جلوهای شبیه به مورد قبلی است. مدل اول مراحل، همان چیزی است که قطعا در طول تریلرهای بازی با آن مواجه شدهاید و در آنها باید در برابر یک یا چند باس واقعا قدرتمند قرار بگیرید. باسهایی که هر کدام ظاهر، توانایی و مدلهای مبارزاتی ویژهای دارند که اگر بخواهم صادق باشم باید بگویم که به جز بارها و بارها مردن، راهی برای یادگیری مکانیزم پیروزی بر آنها ندارید. بازی، ابدا اهل توضیح دادن چیزی از گیمپلی خود به شما نیست و به جز لحظات آغازین که دکمههای اصلی و مکانیزمهای کلی حرکت و حمله در بازی را میآموزید، هرگز در طول آن با آموزش و راهنمایی سازندگان برای کمک به پیشروی در مراحل اثر مواجه نمیشوید. این باعث میشود که در طول تجربهی اثر، تقریبا هیچکدام از مبارزههایتان حکم وقت تلف کردن را نداشته باشند و واقعا هر بار احساس کنید که بیش از قبل در حال یادگیری نحوهی پیروزی بر یک باس به خصوص هستید. به همین سبب، در انتهای کار که شاید حتی پس از چند ساعت موفق به شکست یکی از باسها میشوید، مسیری که طی کردهاید را درک کرده و بیش از پیش، لذت پیروزیتان را احساس میکنید.
اما سختی شکست دادن باس ها واقعا زیاد است و شما باید خودتان را اعذاب دهید تا بتوانید آنها را شکست بدهید.
امکان بازی کردن Cuphead بهصورت دونفره هم وجود دارد و نفر دوم میتواند در نقش برادر Cuphead یعنی Mughead به تجربه بازی بپردازد. تجربه بازی بهصورت دو نفره از سختی آن میکاهد و تجربه بیش از پیش شیرین میکند. متاسفانه یکی از مشکلات Cuphead نبود بخش دونفره آنلاین است و شما تنها میتوانید برروی یک دستگاه بهصورت دونفره آفلاین بهتجربه بازی بپردازید. استودیوی MDHR اطمینان داده که حتما اضافه کردن دونفره آنلاین را در نظر میگیرد اما درحال حاضر عدم وجود چنین ویژگی برای عنوانی که تمرکز بالایی برروی تجربه دونفره دارد، نکته منفی محسوب میشود. بازی دارای سه سطح ساده، معمولی و حرفهای است. در سطح ساده شما میتوانید بازی را در هفت الی هشت ساعت به پایان برسانید، در سطح معمولی نیز چالشها بیشتر میشوند و شاید تا ۱۳ یا ۱۴ ساعت وقت شما را بگیرد. سطح سومی نیز در بازی وجود دارد که پس از اتمام بازی باز میشود. سطح حرفهای (Expert) حقیقتا دیوانهوار است و بازی به شکل غیرقابل باوری سخت میشود! و به شخصه نتوانستم بسیاری از مراحل بازی را در این سطح به اتمام برسانم
با طراحی و رنگ آمیزی و سبک بازی شما در همان چند دقیقه اول عاشق آن میشوید. موسیقی و گیمپلی بازی چنان ترکیبی قدرتمندی ساختهاند که شما از تجربه بازی سیر نمیشوید.
دنیای کاپ هد آنقدر زیبا و درگیر کننده است که حتی از آن یک سریال ساختند !
کات سین های بازی تک تک احساس بسیار جذابی میدهد.
با همان داستان ساده احتمالا یکی از بهترین بازی های مبارزاتی است !
Cuphead دارای سیستم پیشرفت نیز بوده. بدین شکل که شما با بدست آوردن سکههایی از بازی میتوانید آیتمهای تازه و قدرتهای جدیدی برای شخصیت خود خریداری کنید. تنوع سلاحها و قدرتهای بازی آنقدری نیست که فکر میکنید اما تجربه قدرتهای متفاوت در بازی باعث میشود هم گیمپلی و نحوه بازی شما مقداری تغییر کند و حس تازگی به بازی انتقال پیدا کند. سیستم دفع حملات دشمن (Parry) سختترین و مشکلترین ویژگی است که باید آن را بلد شوید و حرفهای شدن در آن نیز در بهتر بازی کردن و راحتتر شکست دادن دشمنان کمک بهسزایی میکند. هرچیزی که رنگ صورتی دارد را میشود دفع کرد و دفع آنها باعث میشود میزان قدرت ویژه شما بیشتر شود.
در نهایت این بازی به همه پیشنهاد میشود، اما اگر نمیخواهید اعصاب خود را خورد کنید ، آنی بازی را انجام ندهید!