طرفداری | یک استعدادیاب فوتبال را تصور کنید. به احتمال زیاد، مردی بالای ۵۰ سال به ذهنتان شما میآید که با یک پالتو و کلاه تخت، در گوشهای تاریک از یک استادیوم دورافتاده نشسته و یادداشتهایی در دفترچهای کهنه خود مینویسد.
اما این تصویر سنتی از استعدادیابان بهعنوان افراد کهنهکاران و باتجربه فوتبال، در این روزها دیگر درست نیست. در ورزشی که همیشه در حال پیشرفت است، حوزه استعدادیابی یکی از بخشهایی است که تغییرات سریع و چشمگیری را تجربه میکند. تحلیلهای دادهمحور، بازار نقل و انتقالات جهانی و ظهور هوش مصنوعی، تأثیر شگرفی بر فرهنگ کشف استعدادها و ارزیابی بازیکنان گذاشته است.
مانند هر تحول بزرگی، این انقلاب نیز با چالشها و ناآرامیهایی همراه بوده است. لیورپول، تاتنهام و برایتون، سه باشگاه لیگ برتر امسال بخشهای جذب بازیکن خود را بازسازی کردهاند. در همین حال، سر جیم رتکلیف، یکی از مالکان منچستریونایتد، از تواناییهای تحلیل داده این باشگاه انتقاد کرده و به زودی شاهد بازنگری اساسی در روشهای استعدادیابی این باشگاه خواهیم بود.
در میان این تغییرات و با نزدیک شدن به پنجره نقل و انتقالات ژانویه، وبسایت اتلتیک نظر ۴۰ استعدادیاب از لیگ برتر را جمعآوری کرده است تا به بررسی وضعیت این صنعت بپردازد. هشت نفر از این استعدادیابها به طور مفصل و به صورت ناشناس برای حفظ روابط حرفهای خود صحبت کردهاند.
ظهور هوش مصنوعی و روشهای تحلیل داده در فرآیند جذب بازیکن
تنها ۱۰ درصد از استعدادیابهای شرکتکننده در نظرسنجی گفتهاند که ظهور استفاده از دادهها بر کارشان تأثیری نداشته است، در حالی که اکثریت قاطع با ۷۲ درصد، تأثیر آن را مثبت ارزیابی کردند.
اما یک نگرانی رایج میان آنها وجود دارد. آنها معتقدند که صنعت استعدادیابی با ظهور تکنولوژی افت خواهد کرد. حدود نیمی از پاسخ دهندگان مطمئن نبودند که تا پنج سال دیگر همچنان به عنوان استعدادیاب به کار مشغول هستند یا خیر.
دو سوم از استعدادیابها معتقدند که هوش مصنوعی نقش آنها را تحت تأثیر قرار خواهد داد، موضوعی که قرار است در انتهای این هفته بهطور مفصلتر تحلیل شود.
اگرچه نظرسنجی از ۴۰ استعدادیاب نمایندهای علمی برای صنعتی که هزاران نفر در آن مشغول به کار هستند، به شمار نمیرود، نتایج تحقیقات اتلتیک و شواهد غیررسمی نشان میدهد که این تنها ابتدای مسیر تغییرات گسترده در شغل استعدادیابی است و احتمالا پیامدهای قابل وجهی در بلند مدت خواهد داشت.
باشگاهها تصمیم میگیرند که چه دادههایی و چه مقدار از آنها باید در استراتژی جذب بازیکنان تأثیرگذار باشد، اما این تغییرات منجر به چیزی شده است که یکی از استعدادیابهای لیگ برتر آن را «تضاد فرهنگی» مینامد. او میگوید:
آینده استعدادیابهای مسنتر به نحوه استفاده از دادهها بستگی دارد. در این روزها آنهایی که به دادهها توجه نمیکنند، از باشگاه کنار گذاشته میشوند.
نتیجه این تغییرات این است که تعداد استعدادیابهای سنتی که برای دیدن بازیها به استادیوم میروند، روز به روز کمتر میشود ـ اتفاقی که برای برخی خوشایند و برای برخی دیگر ناخوشایند است. اگرچه به احتمال زیاد دادههای آماری تنها عامل تصمیمگیری برای انتقال بازیکنان نیستند، اما نقش آنها در فرآیند جستجو بازیکنان جدید در حال افزایش است.
یکی از افراد شناخته شده یکی از باشگاههای لیگ برتری میگوید:
در صنعت استعدادیابی، راحتطلبی زیادی وجود داشته است. این به دلیل کمتوجهی و عدم درک ارزش دادههاست. علاوه بر این، شیوههای استانداردی برای استفاده از بهترین روشها وجود نداشته است. در حال حاضر، فرصتهای شغلی مربوط استعدادیابی در حال کاهش است زیرا اعتماد به روشهای سنتی استعدادیابها بهطور قابل توجهی کمتر شده، در حالی که وابستگی به دادهها و تحلیل آنها افزایش یافته است.
جستجو برای پیدا کردن تعادل، منجر به تنش و جدایی برخی افراد شده است. رئیس بخش استعدادیابی در یک باشگاه چمپیونشیپی که پیشتر در لیگ برتر نیز کار کرده، میگوید:
در یک دوره انتقالی هستیم. من بسیاری از استعدادیابها را میشناسم که در شش تا دوازده ماه گذشته برکنار شدهاند. به نظر من، این کارها به بازی صدمه میزند. آنها بخشی از قربانیهای فرآیند کاهش هزینهها بودند
آیا علت این کار روشهای قدیمی آنهاست؟ او ادامه میدهد:
به نظر من به دلیل متفاوت بودنشان است. شاید شما آن را قدیمی بدانید اما من میگویم این نسبت به کاری که بسیاری از باشگاهها انجام میدهند، رویکردی متفاوت است. آنها شهود، تیزبینی، تجربه و دانش عمیقی دارند. این نوع رویکردها در حال کنار گذاشته شدن است و به جای آن دادههای عددی که این روزها مد شدهاند، در اولویت قرار گرفتهاند. فضا برای هر دو گروه وجود دارد اما از نظر من، هیچکدام بدون دیگری موفق نمیشوند.
یک مربی سابق که در لیگ برتر و چمپیونشیپ کار کرده، به صحنهی از فیلم «مانی بال» اشاره میکند، جایی که بیلی بین، با بازی برد پیت، استراتژی جدید خود با استفاده از تحلیل دادهها را به تیمش معرفی میکند و روی یک معیار کلیدی تأکید میکند: «تنها باید به نقطه امتیازگیری برسید»
این مربی با خنده این صحنه را با جلسات خودشان مقایسه میکند. جلساتی که مربیان قدیمی بیشتر در بحثها شرکت میکردند و علاقهای به روشهای جدید نداشتند.
او میگوید:
امروز بیشتر مربیان جوان هستند که به تحلیل دادهها توجه دارند و اغلب با لپتاپهای خود کار میکنند. مربیان قدیمی هنوز حضور دارند اما تعدادشان به وضوح کاهش یافته است.
یک نظرسنجی از وبسایت اتلتیک تصویری کلی از صنعت ارائه میدهد که نشان میدهد 60 درصد از پاسخدهندگان بین 26 تا 45 سال سن داشته و تنها 20 درصد از آنها سابقه بازی فوتبال حرفهای داشتند.
یکی از مدیران بخش استعدادیابی یک باشگاه چمپیونشیپی توضیح داد:
چون خودم فوتبال بازی نکردهام، تصمیم گرفتم که کسی که تجربه فوتبال دارد در تیم ما حضور داشته باشد. داشتن تعادل اهمیت زیادی دارد و خوب است که افرادی با تجربیات متفاوت را به تیم بیاوریم.
همچنین این استعدادیاب با اشاره به تجربیات گذشتهاش گفت:
در برخی از باشگاهها، استعدادیابها شاید تجربه کمتری داشتند، ولی واقعاً بازیکنان خوبی پیدا میکردند. مدتهاست که دادهها وجود دارند اما حالا میتوان گفت که در بسیاری از باشگاهها جایگزین روشهای دیگر شدهاند.
موفقیت باشگاههایی که از تحلیل داده استفاده میکنند
فوتبال تحت تأثیر روندها است و موفقیت باشگاههای دادهمحور مانند برایتون و برنتفورد در بازار نقلوانتقالات، آنها را به الگویی برای دیگر باشگاهها تبدیل کرده است. با استفاده از تحلیلهای آماری، باشگاهها میتوانند هزاران بازیکن از سراسر جهان را رصد کنند و با توجه به دادهها، فهرستهای کوتاهی تهیه کنند. اگرچه هنوز از استعدادیابها استفاده میشود و برنتفورد نیز ۱۵ استعدادیاب دارد اما نقش آنها تغییر کرده است. روش قدیمی نوشتن گزارش و تحویل آن به مدیر دیگر کاربردی ندارد.
یکی از مسئولان با تجربه تیم استخدام یک باشگاه لیگ یک میگوید:
باید تغییر میکردیم. در حال حاضر اشتباه در نقل و انتقالات، در نهایت میلیونها پوند ضرر خواهد داشت. فرآیند جذب بازیکن باید ترکیبی از ویدئو، دادهها، مشاهدات شخصی، حس درونی و بررسیهای دقیق شخصیتها باشد. آنچه همه ما سعی در انجامش داریم، یافتن استعدادهای دستکم گرفته شده است. برای مثال اگر یک باشگاه بخواهد بازیکنی را جذب کند، نمیتواند همه بازیهای او را قبل از امضای قرارداد تماشا کند. اما دادهها این امکان را به شما میدهند که عملکرد بازیکن را در ۵۰ یا ۱۰۰ بازی ارزیابی کنید. اگر دادهها به درستی تنظیم شوند و نیازهای تیم و شرایط آن را در نظر بگیرند، در پیدا کردن بازیکنان مفید به شما کمک میکنند. نمیتوان هر هفته ۱۰۰ استعدادیاب را برای تماشای بازیها فرستاد، چون هزینه آن بسیار بالاست.
اکثر استعدادیابهایی که در این مقاله مصاحبه کردهاند، به کمکهایی که دادهها ارائه میکنند، اشاره کرده و آنها را ابزار مفیدی میبینند نه یک تهدید برای شغل استعدادیابی.
رئیس بخش استعدادیابی یک باشگاه لیگ برتری میگوید:
اگر از دادهها به درستی استفاده شود، به طور قطع کمک زیادی به شما خواهند کرد باشگاههایی مثل برنتفورد و برایتون که با رویکرد دادهمحور شناخته میشوند، هنوز هم استعدادیابهایی برای تماشای بازیها دارند. آنها تنها به لپتاپها برای قضاوت خود تکیه نمیکنند. دادهها اگر بدون در نظر گرفتن شرایط و پیش فرض استفاده شوند، احتمال دارد به اشتباه مورد استفاده قرار گیرند. باید یک عنصر «چرا؟» در آن وجود داشته باشد.
پیشرفتهای تکنولوژیکی تأثیر زیادی بر دنیای استعدادیابی گذاشته و آن را کوچکتر کرده است. اکنون بیشتر بازیکنان به جای حضور استعدادیاب در ورزشگاه، از طریق پلتفرمهای آنلاین مانند Wyscout که امکان تحلیل دقیق بازیها را فراهم میکند، بررسی میشوند.
یک استعدادیاب لیگ برتری میگوید:
۲۰ سال پیش، ما از یک نفر در آلمان خواستیم لیستی از دی وی دیهایی را که از طریق ماهواره دانلود کرده و در یک یا دو هفته برایمان ارسال کرده بود، تهیه کند. Wyscout تغییر بزرگی ایجاد کرد، اما بخش دادهها در دهه گذشته تغییرات بیشتری به همراه داشت. حالا شما میتوانید حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد از آنچه که باید تماشا کنید را با یک کلیک در روز بعد ببینید. این تغییر بزرگی در این عرصه بوده است. در حال حاضر، من ۸۰ درصد از استعدادیابی خود را از طریق ویدیو انجام میدهم.
این تغییرات همچنین نحوه کار استعدادیابها را تغییر داده است. در گذشته، آنها اولین افرادی بودند که با اهداف باشگاه ارتباط برقرار کرده و با عوامل مختلف برای ارزیابی و دسترسی به بازیکن صحبت میکردند. اگرچه این نقش هنوز هم وجود دارد، اما تأثیر آن کاهش یافته است.
آینده استعدادیابی در ده سال آینده نامشخص است. برایتون در سالهای بخش استعدادیابی خود را بازسازی و تعدادی از آنها را اخراج کرده و از مدل سنتی خود فاصله گرفته است. در مقابل، لیورپول که صدرنشین لیگ برتر است، در هفتههای اخیر برای نقشهای استعدادیابی آگهی استخدام داده است.
یک استعدادیاب از لیگ برتر پیشبینی میکند:
بخشهای استعدادیابی کوچکتر خواهند شد. فکر میکنم بسیاری از باشگاهها به دلیل تلاش برای پوشش همهجانبه، بیش از حد نیرو استخدام کردهاند. در نهایت، استعدادیابهای مسنتر کنار خواهند رفت. باشگاههای لیگ برتر به طور فزایندهای شبیه باشگاههای چمپیونشیپی خواهند شد و باید کارآمدتر عمل کنند.
یک رئیس بخش استعدادیابی با تجربه حضور در چمپیونشیپ نگرانی مشابهی دارد. او میگوید:
استفاده تنها از دادهها و ویدئو برای امضای قرارداد با بازیکنان، من را نگران میکند. باید ارزیابی بیشتری انجام داد، شخصیت بازیکن و طبیعت او را درک کرد که این از گذشته کار استعدادیابها بوده است. ممکن است در گذشته یک تحلیلگر و ده استعدادیاب داشتهاید، حالا به نظر میرسد که به ده تحلیلگر و یک استعدادیاب تبدیل خواهد شد. باشگاههایی مانند برایتون و برنتفورد با استعدادیابی موفق شدهاند. اما به باشگاهی مانند منچستریونایتد نگاه کنید که بیش از ۷۰ استعدادیاب دارد؛ فکر میکنید این واقعاً آینده است؟ من که اینطور نمیبینم.
با وجود تغییرات در صنعت فوتبال، شغل استعدادیابی همچنان شغلی جذاب است. آنها بهعنوان شناساییکنندگان استعداد، بخش زیادی از زمان خود را صرف تماشای فوتبال میکنند. بسیاری از آنها چهار یا پنج روز خود در هفته را به تماشای مسابقات، نوشتن گزارشها و ارائه نظرات خود در مورد بازیکنان اختصاص میدهند.
براساس یک نظرسنجی، 40 درصد از استعدادیابها شش روز در هفته کار میکنند و 20 درصد از آنها به طور متوسط بیش از 60 ساعت در هفته کار میکنند.
حدود یک سوم از استعدادیابهایی که در این نظرسنجی شرکت کردهاند، میگویند که در یک فصل بیش از 120 بازیرا تماشا میکنند و 60 درصد از آنها تعداد مشابهی بازی را از طریق ضبط یا پخش با تاخیر تماشا میکنند. اگر استعدادیابهای بیشتری که بهصورت تماموقت فعالیت میکنند در این نظرسنجی شرکت میکردند، به احتمال زیاد این آمار از این نیز بالاتر میبود.
بهترین بخش این شغل چیست؟
یک استعدادیاب از لیگ برتر میگوید:
افرادی که ملاقات میکنید و جامعه استعدادیابهایی که میشناسید، بهترین بخش کار است. شما در حال رقابت با یکدیگر هستید اما حلقههای دوستی خوبی میسازید. فوتبال دنیای کوچکی است و هیچ چیز بهتر از این نیست که بدانید در جذب یک بازیکن نقش داشتهاید. این واقعاً احساس شیرینی است.
استعدادیاب سطح بالایی نیز با این حرف موافق است:
من عاشق این کار هستم. به نوعی درگیر بازی شدن، حتی اگر نقش کوچکی داشته باشید، بسیار رضایتبخش است.
اکثر استعدادیابهایی که در این نظرسنجی شرکت کردند، احساس میکردند که باشگاه خود آنها را ارزشمند میداند، که این تفاوت زیادی با احساس اعضای کادر فنی مانند فیزیوتراپها و مربیان بدنسازی دارد.
شغل استعدادیابی جذابیت زیادی دارد.
بیش از یک سوم از آنها بیش از ۵۰,۰۰۰ پوند در سال درآمد دارند که هرچند نسبت به بسیاری از شغلها در فوتبال درآمد کمتری است، اما طبق آخرین آمار منتشر شده از دفتر آمار ملی بریتانیا، همچنان بسیار بالاتر از متوسط حقوق بریتانیا یعنی ۳۷,۴۳۰ پوند در سال است.
این ویژگی جالبی در فوتبال است که بسیاری از شکارچیان بازیکن در باشگاههای کوچکتر لیگ برتر، اغلب بدون دریافت دستمزد کار میکنند. برخی ممکن است هزینههای سفرشان پوشش داده شود اما بسیاری از آنها به عنوان داوطلب کار میکنند و تنها پاداششان دسترسی رایگان به بازیها و یک ژاکت با نشان باشگاه است.
یکی از استعدادیابهای یک باشگاه لیگ یک گفت:
شما تا حدی وارد سیستم میشوید اما به دلیل اینکه نقشهای تماموقت بسیار کمی وجود دارد، تبدیل آن به یک شغل واقعی سخت است. نوشتن گزارش درباره بازیکنانی که از استعدادیابها خواسته شده تا آنها را پیگیری کنند، حدود 15 دقیقه برای هر بازیکن زمان میبرد. من به عنوان داوطلب کار میکنم و نه حقوقی دریافت میکنم و نه هزینههای سفرم پوشش داده میشود، که در لیگ یک و لیگ دو مساله رایجی است. شاید برخی باشگاهها هزینهها را پرداخت کنند اما بسیاری از آنها دستمزد نمیدهند. شاید باشگاه این موضوع را به عنوان یک کارآموزی و برای کسب تجربه مطرح کند اما در واقع این تنها فرصتی برای تماشای یک بازی در روز شنبه است.
واقعیت همین است؛ چیزی میان یک لذت ساده و داشتن یک امتیاز خاص. داشتن روابط قوی با خانواده و دوستان نیز ضروری است. یکی از استعدادیابهای اصلی یک باشگاه چمپیونشیپی میگوید که چهار شب از پنج شب وسط هفته را در مسابقات سپری کرده و پس از آن ۳۰۰ مایل برای دیدن بازی دیگری در روز شنبه، سفر کرده است.
یکی دیگر از استعدادیابهای لیگ برتر میگوید:
باید بتوانید با ساعتهای زیاد دور از خانه بودن کنار بیایید. ساعت ۱۰ شب در راه خانه رانندگی میکنید و احساس تنهایی دارید. این کار کمی شبیه سندروم استکهلم است. تا ماه می بیشتر استعدادیابها میگویند که دیگر تحمل ندارند و میخواهند این کار را کنار بگذارند، اما وقتی به ژوئیه میرسند، نمیتوانند برای شروع فصل جدید صبر کنند. این سخت است، اما من عاشقش هستم.
یادداشت فیلیپ باکینگهام از وبسایت اتلتیک با اندکی دخل و تصرف