طرفداری | تورام در سال ۱۹۷۲ در گوادلوپ به دنیا آمد. این منطقهی کوچک توانسته میراث بسیاری از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال فرانسه را رقم بزند، از جمله خود تورام که رکورددار بیشترین بازی ملی در تیم ملی فرانسه است و تیری آنری که بهترین گلزن تاریخ این کشور به حساب میآید.
مادر تورام «ماریانا» مانند بسیاری دیگر، برای کار و زندگی بهتر به فرانسه مهاجرت کرد. این تصمیم، هرچند سختترین تصمیم زندگیاش بود، اما با هدف فراهم کردن آیندهای بهتر برای خانوادهاش گرفته شد. او مجبور شد پسر پنجسالهاش را نزد بستگانش در گوادلوپ بگذارد. پس از چهار سال، ماریانا توانست تورام را به پاریس بیاورد و تلاش کرد شرایط بهتری برای او فراهم کند. با اینکه تورام احترام زیادی برای مادرش قائل بود، اما رابطه مشابهی با پدرش نداشت. پدر تورام در کودکی او را ترک و تنها یک بار در بزرگسالی با او ملاقات کرد. تورام دربارهی پدرش میگوید که او در زندگیاش «کاملاً بیاهمیت» بوده است.
در سال ۱۹۹۱، تورام از خیابانهای پاریس به باشگاه موناکو راه یافت و دوران حرفهای خود را آغاز کرد. تواناییهای دفاعی چشمگیر او به همراه استعدادی فوقالعاده در بازیخوانی و قدرت بدنی کمنظیر، مورد توجه بسیاری از استعدادیابها قرار گرفت. در همان زمان، تیم ملی فرانسه در شرایطی ناامیدکننده قرار داشت و حتی نتوانست به جام جهانی ۱۹۹۴ راه یابد. تورام یکی از بازیکنان جوانی بود که به عنوان آیندهی این تیم معرفی شده بود. او در سال ۱۹۹۴ به همراه زینالدین زیدان اولین بازی خود را برای تیم ملی انجام داد. این دو بازیکن بعدها ستونهای شدند که به یکی از بهترین تیمهای تاریخ فوتبال تبدیل شد.
در سطح باشگاهی، تورام با نمایشهای درخشان خود نظر بسیاری را جلب کرد و در نهایت به پارما پیوست. این تیم تحت هدایت کارلو آنچلوتی و با بازیکنانی همچون فابیو کاناوارو، جانلوییجی بوفون و هرنان کرسپو، به تیمی تاریخساز و بهیادماندنی تبدیل شد. تورام همچنان بازیکن پارما بود که به اردوی تیم ملی فرانسه برای جام جهانی ۱۹۹۸ ملحق شد. در طول این رقابتها، او با عملکرد خیرهکنندهاش در نیمهنهایی مقابل کرواسی، دو گل سرنوشتساز به ثمر رساند و تیمش را به فینال رساند. این پیروزی، تورام را به یک قهرمان ملی تبدیل کرد و فرانسه هم در نهایت جام طلاییرنگ را بالای سر برد.
پس از این موفقیت، او به پارما بازگشت و در فصل ۹۹-۱۹۹۸ سه جام مختلف را با این تیم فتح کرد. او در سالهای بعد به یوونتوس پیوست و به عنوان گرانترین مدافع تاریخ شناخته شد. تورام با تیمهایش در سطح باشگاهی و ملی به موفقیتهای بزرگ دست یافت و همچنان یکی از افسانههای فوتبال فرانسه باقی ماند. پس از یک فصل بدون جام با یوونتوس و یک عملکرد ناامیدکننده در یورو ۲۰۰۴ که فرانسه مقابل یونان شکست خورد، لیلیان تورام از بازیهای ملی خداحافظی کرد. با این حال، او یک سال بعد در سال ۲۰۰۵ به تیم ملی بازگشت و دوران پرحاشیه و خبرسازی را سپری کرد.
تورام همیشه آماده بود تا از کسانی که شرایط مشابهی با او داشتند، دفاع کند. به همین دلیل، زمانی که در نوامبر ۲۰۰۵ شورشهایی در فرانسه رخ داد، موضعی گرفت که بسیاری او را به خاطر آن نقد کردند. او به جای سیاستمداران، جانب جوانانی را گرفت که در حال شورش بودند. وقتی نیکلا سارکوزی «وزیر کشور وقت فرانسه»، شورشیان را «آشغال» توصیف کرد، تورام خشمگین شد. او گفت: «اگر آنها آشغال هستند، پس من هم آشغال هستم. اکثر کودکان حاشیهنشین راهی برای خروج از این وضعیت ندارند و به همین دلیل خشونت میکنند. من خشونت را توجیه نمیکنم، اما آن را درک میکنم.»
اظهارات تورام جامعهی فرانسه را دچار دودستگی کرد. این شاید پرحاشیهترین اظهار نظر سیاسی او بود، اما تنها مورد هم نبود. کمتر از یک سال بعد، او دوباره با سارکوزی درگیر شد. این بار به این دلیل که تورام ۸۰ نفری را که سارکوزی از یک ساختمان تخلیه کرده بود، دعوت کرد تا یکی از بازیهای تیم ملی فرانسه را تماشا کنند. این اتفاق در سپتامبر ۲۰۰۶ رخ داد، چند ماه پس از آنکه تورام نزدیک بود کاری انجام دهد که فقط تعداد کمی از بازیکنان تاریخ موفق به انجامش شدهاند. پس از بازگشت به تیم ملی در سال ۲۰۰۵، تورام کمک کرد تا فرانسه در شرایطی بحرانی به جام جهانی ۲۰۰۶ صعود کند. در آغاز این تورنمنت، فرانسه شروع متزلزلی داشت. یک برد و دو تساوی باعث شد که خروسها در گروه خود دوم شوند و با اسپانیا در مرحله یکهشتم نهایی تقابل کنند. اسپانیا در فرم خوبی بود و تیمی میساخت که قرار بود در سالهای آینده بر فوتبال جهان مسلط شود. اما فرانسه با درخشش زینالدین زیدان توانست ۳-۱ پیروز شده و امیدی تازه به ملتش بدهد.
در مرحله بعد، فرانسه مقابل برزیل، مدافع عنوان قهرمانی و یکی از مدعیان اصلی، قرار گرفت. فرانسه در این بازی بینقص بود. تورام با تجربهاش خط دفاعی را از حملات خطرناک برزیل محافظت کرد و زیدان بار دیگر نمایشی خارقالعاده ارائه داد. گل تیری آنری پیروزیای تاریخی را برای فرانسه رقم زد و آنها به نیمهنهایی رسیدند. با داشتن ترکیبی متوازن از بازیکنان جوان و باتجربه، فرانسه ناگهان شبیه تیمی شد که میتوانست قهرمان شود. در نیمهنهایی، پرتغال با کریستیانو رونالدوی جوان مانع راه آنها بود. تورام بار دیگر خط دفاعی را رهبری کرد و زیدان از روی ضربه پنالتی، تکگل بازی را به ثمر رساند. با وجود حملات پرتغال، این فرانسه بود که راهی فینال شد. فینال جام جهانی ۲۰۰۶ همیشه با اتفاقات زیدان و دخالت مارکو ماتراتزی به یاد آورده خواهد شد. اخراج زیدان باعث شد فرانسه در ضربات پنالتی مغلوب ایتالیا شود، اما این تیم همچنان با استقبال قهرمانانهای به کشور بازگشت.
در خلال این جام، رسوایی کالچوپولی فوتبال ایتالیا را تکان داد و یوونتوس به سری B سقوط کرد. تورام یکی از بازیکنانی بود که تصمیم گرفت باشگاه را ترک کند و پیشنهاد بارسلونا را پذیرفت. با این حال، بارسا در آن زمان در شرایط خوبی نبود و دوران دو ساله تورام در این تیم با مشکلات زیادی همراه شد. پس از پایان قراردادش با بارسلونا در سال ۲۰۰۸، او در یورو ۲۰۰۸ بار دیگر برای فرانسه بازی کرد. با حذف زودهنگام تیم ملی در مرحله گروهی و پس از ۱۴۱ بازی ملی، تورام برای همیشه از فوتبال ملی خداحافظی کرد. جالب است که در تمام این بازیها، او تنها دو گل به ثمر رساند که هر دو مربوط به جام جهانی ۱۹۹۸ بودند.
به شکلی دردناک، دوران حرفهای تورام به میل خودش به پایان نرسید. پس از ترک بارسلونا، تورام قصد داشت با قرارداد یکساله به پاری سن ژرمن بپیوندد، اما در آزمایشهای پزشکی مشخص شد که او یک نقص قلبی خطرناک دارد. او تصمیم گرفت به جای به خطر انداختن سلامتیاش، از فوتبال خداحافظی کند.
از زمان بازنشستگی، تورام بهخاطر دیدگاههایش درباره مسائل مختلف همچنان در کانون توجه بوده است. او در تظاهرات حمایت از ازدواج همجنسگرایان شرکت کرده و مرتباً درباره مسائل نژادپرستی صحبت میکند. او بنیاد لیلیان تورام را تأسیس کرده است که از طریق آموزش، با نژادپرستی مبارزه میکند.
ترجمه از سایت thesefootballtimes.co