پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند
بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند
همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست
طاقتم اظهار عجزو نا توانی می کند
مرد مستِ تک لیلا لیلا مستِ مجنون ها
شاید اون شب اون خونه
قصد قتل مجنون داشت
تو آب نشو سراب کن
خراب نشو خراب کن
من جلوی تو قلافم
تو تیغ چشم و قلاف کن
مرد اینارو محکم کم کم می گفتُ نم نم زن حس می کرد
مجنون از دست رفت خیلی تلخ
مرد پر از شک و شهر
تلخ تر از هردو شب
من عاشق چشماتم
من عاشق چشماتم
من عاشق چشماتم
من عاشق چشماتم، ماتم ماتم ماتم ماتم
من چه ساده دل دادم، دادم دادم دادم
فریادم کولی ام بی پرده ام، ساده ام ساده ام ساده ام
دل خونم خونم خونم نم نم بارونم
دوشب با تو مهمونم
مرد اینارو محکم کم کم می گفتُ نم نم زن حس می کرد
که مجنون از دست رفت خیلی تلخ
من رفتنامو رفتم برگشتنامو گشتم
چشمک به چشم هر چشم هایی بستم
من از دنیا خسته ام
دلخون، دلخون نشو
لیلای تو هرزست
مجنون مجنون نشو
بلبلی در سینه می نالد هنوزم کاین چمن
با خزان هم آشتی و گل فشانی می کند
ما به داغ عشقبازیها نشستیم و هنوز
چشم پروین همچنان چشمک پرانی می کند
نای ما خاموش ولی این زهرهی شیطان هنوز
با همان شور و نوا دارد شبانی می کند
گر زمین دود هوا گردد همانا آسمان
با همین نخوت که دارد آسمانی می کند
گر زمین دود هوا گردد همانا، آسمان
با همین نخوت که دارد آسمانی می کند