دست تو یاس نوازش در سحرگاه بهاری
ای همه آرامش از تو در سرانگشتت چه داری
دست تو یاس نوازش در سحرگاه بهاری
ای همه آرامش از تو در سرانگشتت چه داری
در کتاب قصه ی من معنی هر دل سپردن
خود شکستن بود و مردن در غم خود سوگواری
ای همدم ای مرهم ای خط سرنوشم ای همدم ای مرهم بی تو چه مینوشتم
من که بودم نقش باطل قایقی گم کرده ساحل
با هزاران زخم بر دل از عزیزان یادگاری
بی نیاز از هر نیازی
بی خبر از حیله سازی با گناه پاک بازی باختن در هر قماری
ای همدم ای مرهم ای خط سرنوشم
ای همدم ای مرهم بی تو چه مینوشتم
من چه بودم شعله ی درد قصه ی خاکستر سرد
زخمی دنیای نامرد قصه ی چشم انتظاری
با منه ویرانه از درد دست تو اما چه ها کرد
ای که با معنای دیگر عشق را آموزگاری
ای همدم ای مرهم ای خط سرنوشم
ای همدم ای مرهم بی تو چه مینوشتم
ای همدم ای مرهم ای خط سرنوشم
ای همدم ای مرهم بی تو چه مینوشتم