فقط برای یک لحظه، انتقال به اولدترافورد و مسیر ناامید کننده حرفهای او را فراموش کنید، به جای آن پسر طلایی که آنفیلد را روشن کرد را به یاد بیاورید.
بازیکنی که برای میادین بزرگ متولد شده بود، بازیکنی که سالهای روشن پیش رو را تاریک کرد و همچنان در مورد او با چه میشد اگر ...؟ مواجهایم.
اگر او در آنفیلد میماند ...؟ اگر مصدومیت همسترینگ نبود ...؟
اما با همه اینها، لیورپولی ها شاهد استعداد نسلی بودن که در سن ۱۷ سالگی به صحنه آمد، محصول آکادمی بود و نسل جدید را عاشق فوتبال کرد.
ولی مایکل اوون که بود؟
۱۷ سالهای که هنوز خاطراتش در قلب ها زنده است
او برای هر چیزی آماده است. هیچ چیز مایکل اوون را نگران نمی کند. او آماده است. اگر مدیر از من پیشنهادی بخواهد، آن پیشنهاد مایکل است.
پیشنهاد ها همیشه هستند، ولی فقط تعداد کمی از آن ها خوب از آب در میآیند.
سرعت فوق العاده، یک تمام کننده مرگبار و به هوشیاری یک بازیکن تراز اول، توانایی های اوون سن او را تبدیل به یک عدد کرد و تنها در ۱۷ سالگی، اولین بازی خود را برای لیورپول انجام داد.
این مرد انگلیسی یک قدم با فوق ستاره شدن فاصله داشت و او برای نشان دادن آنچه در انتظارش بود، منتظر ماند و پس از ۱۶ دقیقه از اولین بازی خود، مقابل ویمبلدون در سال ۱۹۹۷ گلزنی کرد.
این اولین گل از ۱۵۸ گل او برای باشگاه در طول ۷ سال حضورش در آنفیلد بود و او را با ۱۷ سال و ۱۴۳ روز به جوانترین گلزن تاریخ قرمزها تبدیل کرد، که در نوامبر ۲۰۱۶، بن وودبرن با ۱۷ سال و ۴۲ روز این رکورد را مقابل لیدز برای خود کرد.
او به سرعت غیرقابل جایگزین شد، در غیاب رابی فاولر پا به عرصه گذاشت و به نفر اصلی روی ایوانز در خط حمله تبدیل شد، مسئولیتی مهمی که بر شانه های جوان مایکل تکیه داد.
ظهور او در یک دوره ۲۲ ماهه رخ داد که جیمی کرگر و استیون جرارد نیز در همان مدت وارد صحنه شدند، دورانی تعیین کننده برای باشگاه.
اوون در اولین فصل کامل خود در تیم اصلی، ۲۳ گل در تمام مسابقات به ثمر رساند، که در ادامه، او عنوان گلزن برتر باشگاه را برای ۷ فصل متوالی حفظ کرد.
او هر بار که تور را پیدا میکرد، هیجانی کودکانه داشت و به شکلی که انگار هر ضربهای اولین ضربهاش بود، از آن لذت میبرد.
این شادی افسارگسیخته بود که او را برای بسیاری محبوب کرد.
شاید بازی اوون در مقایسه با استانداردهای امروزی ساده به نظر برسد، اما او به طرز وحشیانه ای کارآمد بود، تبدیل شدن به جوان ترین بازیکنی که به ۱۰۰ گل در لیگ برتر رسیده است تصادفی اتفاق نمی افتد.
علاوه بر کسب توپ طلا، که اوون چهارمین انگلیسی است که پس از فصل بی عیب و نقص ۲۰۰۰/۲۰۰۱ موفق به کسب این جایزه شد، او ۲۴ گل در ۴۶ بازی به ثمر رساند تا به لیورپول کمک کند تا به سه گانه بی سابقه دست یابد.
و ما دبل سریع او را در فینال جام حذفی مقابل آرسنال به یاد می آوریم، لحظه ای برای تعریف دوران او در باشگاه.
با این حال، در آن زمان، مشخص شدن یک آسیب همسترینگ در سال ۱۹۹۹، ساعت شنی وحشتناکی را به سمت کاهش تدریجی توانایی بدن او برای رقابت در اوج آغاز کرد.
اوون در این باره به اتلتیک می گوید: «در ابتدا سعی می کنی آن را جدی نگیری و به خودت بگویی همه چیز درست میشود، اما شکی نبود که توانایی بدنی من برای مدت طولانی رو به کاهش بود و دورانم کم کم از من گرفته خواهد شد.»
اما این باعث نشد که رئال مادرید در سال ۲۰۰۴ به سراغ او نیاید، پس از ۲۹۷ بازی و ۱۵۸ گل برای قرمزها، ۸ میلیون پوند کافی بود برای انتقال او به اسپانیا.
اوون در مورد انتقال خود گفت: "من همیشه میل شدیدی داشتم که خودم را ارتقا دهم و به همین دلیل است که از برخی واکنشها در مورد شکست خورده بودن انتقال خود ناامید شدم."
این شروعی بود که در آینده به انتقال به منچستریونایتد ختم شد و تضمین کرد که میراث او در آنفیلد برای بسیاری کثیف است.
دلشکستگیها و میراث
رسیدن از اوج رهبری خط حمله لیورپول و کسب افتخارات فردی یکی پس از دیگری به خروج او از آنفیلد، مطمئناً معنی کسی که زمانی پسر طلایی بود را برای بسیاری تغییر داد.
اوون تنها یک فصل برای رئال مادرید بازی کرد و سپس با ۱۷ میلیون پوند به نیوکاسل رفت، مبلغی که لیورپول نمیتوانست و نمیخواست با آن کنار بیایید، با وجود اینکه هر دو طرف آماده بازگشت بودند.
اوون در مورد وقایع سال ۲۰۰۵ به یاد می آورد: "من به لیورپول برگشتم و سپس نیوکاسل پیشنهاد ۱۷ میلیون پوندی داد و رئیس به من گفت یا به نیوکاسل میروی یا میمانی.
لیورپول باید به آن مبلغ میرسید و آنها گفتند که فقط می توانند به ۱۰ میلیون پوند برسند، اما من تصمیم گرفتم به نیوکاسل بروم و در قراردادم بندی داشتم که می توانم بعد از یک سال به لیورپول بروم و بعد از دو سال با کاهش هزینه انتقال این امکان وجود داشت و ما به لیورپول اطلاع دادیم.
نیوکاسل عالی بود، اما من میخواستم به لیورپول بروم... در هر فرصتی سعی میکردم به لیورپول برگردم، اما هرگز این اتفاق نیفتاد."
در عوض، او در سال ۲۰۰۹ با انتقال جنجالی به منچستریونایتد پیوست. حرکتی که با آن بسیاری از طرفداران خود را از دست داد و میراث او در آنفیلد را لکه دار کرد، به خصوص زمانی که او بعداً از یونایتد به عنوان "ما" یاد کرد.
برخلاف کرگر و جرارد که همچنان چهرههای مورد تحسین و احترام هستن، دستاوردهای شخصی اوون هرگز نتوانسته است که به او احساس همان جایگاه را بدهد.
اما او بهترین سالهایش را به قرمزها داد و من تنها یکی از بسیاری از کسانی هستم که اوون از اسطورههایش بود و از او الهام گرفته و هنوزم تماشای بازیهای او برای قرمزها، برایم مقدس است، که اکنون به عنوان یک کمدی تراژیک پذیرفته شده است.
ماجراجوییهای او پس از لیورپول، وقتی صحبت از میراث این مهاجم به میان میآید، باعث تار شدن خاطرات او میشود، اما رشد انفجاری او به عنوان یک فوقستاره را نمیتوان فراموش کرد، که تعداد کمی در تاریخ باشگاه اعجوبهای مثل او بودند.
مایکل اوون قرمز را به یاد بیاورید.
نوجوانی که زمانی دنیا زیر پاهایش بود و به سرعت سوخت، کسی که به لطف شور و شوق کودکانهاش الهام بخش بود و باعث شد بسیاری عاشق این بازی و لیورپول شوند.
قدردانی از مایکل اوون
✍🏻 به قلم جوانا دورکان