دیدگاه فلسفی که بیان میکند بدون دین، افراد بیشتر، کمتر یا به همان اندازه فاسد میشوند، به طور قابل توجهی بحث برانگیز است و پاسخ آن به عوامل مختلف و دیدگاههای فلسفی و اخلاقی بستگی دارد. اینجا برخی از استدلالها در هر دو طرف بحث ارائه شده است:
(((((بیشتر فاسد میشوند:))))
1. اخلاق مبتنی بر دین: برخی از فیلسوفان استدلال میکنند که دین اساس اخلاق را تشکیل میدهد و به عنوان یک منبع اصلی برای ارزشهای اخلاقی و هنجارهای رفتاری عمل میکند. آنها معتقدند که بدون دستورالعملهای اخلاقی ارائه شده توسط مذهب، افراد ممکن است در تشخیص درست از غلط دچار مشکل شوند. به عنوان مثال، ده فرمان در مسیحیت و شریعت در اسلام به عنوان راهنمایی برای رفتار اخلاقی عمل میکنند و ممکن است فقدان آنها به فساد اخلاقی منجر شود.
2. ترس از مجازات الهی: دین اغلب شامل مفهوم پاداش و مجازات الهی است. طرفداران این دیدگاه استدلال میکنند که ترس از عواقب اخروی میتواند به عنوان بازدارندهای در برابر رفتارهای فاسد عمل کند. بدون این ترس، برخی افراد ممکن است بیشتر به سمت رفتارهای غیراخلاقی گرایش پیدا کنند، زیرا احساس میکنند که هیچ قدرت بالاتری وجود ندارد که آنها را پاسخگو نگه دارد.
3. جامعه و نظم اجتماعی: ادیان اغلب نقش مهمی در شکلدهی به جوامع و ایجاد حس تعلق و هنجارهای اجتماعی ایفا میکنند. حذف دین ممکن است منجر به تضعیف این ساختارهای اجتماعی شود و برخی افراد ممکن است احساس آزادی بیشتری برای انجام رفتارهای فاسد کنند، به خصوص اگر احساس کنند که هیچ چارچوب اخلاقی قوی جایگزین وجود ندارد.
((((کمتر فاسد میشوند:)))
1. اخلاق سکولار: بسیاری از فیلسوفان و انسانگرایان استدلال میکنند که اخلاق مستقل از مذهب است و میتوان آن را بر اساس اصول انسانی، همدلی، منطق و رفاه جمعی استوار کرد. آنها معتقدند که انسانها ذاتاً دارای حس درونی درست و غلط هستند و میتوانند بدون نیاز به مذهب، تصمیمات اخلاقی بگیرند.
2. آزادی فکر و سوءاستفاده از قدرت: منتقدان ادیان سازمان یافته استدلال میکنند که مذهب میتواند به عنوان ابزاری برای کنترل و دستکاری مردم مورد سوءاستفاده قرار گیرد. آنها معتقدند که برخی از رهبران مذهبی ممکن است از قدرت خود برای توجیه فساد و رفتارهای غیراخلاقی استفاده کنند. حذف مذهب میتواند منجر به آزادی فکری بیشتر و کاهش نفوذ رهبران مذهبی فاسد شود.
3. اخلاق مبتنی بر انسانیت: برخی از فیلسوفان استدلال میکنند که اخلاق واقعی از درک درد، رنج و رفاه انسان نشات میگیرد. آنها معتقدند که انسانها میتوانند بدون نیاز به یک قدرت الهی، همدلی و شفقت را درک کنند و بر اساس آن عمل کنند. این دیدگاه بر اهمیت انسانیت و مسئولیت فردی در تصمیمگیریهای اخلاقی تأکید دارد.
(به همان اندازه فاسد میشوند:)
1. طبیعت انسانی: برخی از فیلسوفان استدلال میکنند که فساد و فضیلت بخشی ذاتی از طبیعت انسانی است و مستقل از دین عمل میکند. آنها معتقدند که افراد میتوانند بدون توجه به اعتقادات مذهبی خود، فاسد یا فضیلتمند باشند. عواملی مانند تربیت، محیط و شخصیت فردی ممکن است نقش مهمتری در تعیین رفتار اخلاقی افراد داشته باشند.
2. تنوع مذهبی و اخلاق: جهان شاهد تنوع گستردهای از ادیان و مذاهب است، و هر کدام ممکن است ارزشهای اخلاقی متفاوتی را ترویج کنند. برخی استدلال میکنند که فساد یا فضیلت در افراد ممکن است بیشتر به تفسیر و اجرای ارزشهای مذهبی توسط افراد و جوامع خاص بستگی داشته باشد، تا به خود مذهب.