یادداشت وارده: مهدی ربوشه خبرنگار ورزشی سال ۱۳۸۹
خبرنگاری که در یکی از کنفرانسهای امیرقلعه نویی و با اشاره این مربی توسط فردی بنام "علی" ساکت شد، در یادداشتی به انتقاد از رفتارهای امیرقلعه نویی با خبرنگاران پرداخته است.
به گزارش مهر، در این یادداشت آمده است: بغض داشتم. برمی گشتم به چهره دوستانم نگاه می کردم. چهره دوستان مطبوعاتیام نشان می داد که تا چه حد از اتفاقاتی که در کنفرانس مطبوعاتی رخ داده دلخور هستند. به هر حال وقتی قلعه نویی نوچه خودش را به سمت من فرستاده بود آنها هم به هواداری از من با جناب "علی" درگیر شده بودند.
وقتی محمد مایلی کهن آن بیانیه معروف را علیه امیر قلعه نویی نوشت من یکی از خبرنگارانی بودم که با ادبیات تند آن بیانیه چندان موافق نبودم اما جریان نوچه پروری که در آن بیانیه هم بدان اشاره شده بود لا اقل برای من کاملا ملموس بود. خودم با آن جریان به طور مستقیم روبهرو شده بودم.همه چیز برایم روشن بود.
حتی دیگر مثل آن روز که پلههای ورزشگاه را به همراه چند دوست مطبوعاتیام بالا می رفتم بغض نداشتم. اگر چه یک روز بعد از آن جنجال معروف روزنامهها و خبرگزاریها واکنشی نشان دادند که اصلا انتظارش را نداشتم. بغضم را از من گرفتند. مطلبها و نقدها را می خواندم. واکنشها نسبت به رفتار قلعه نویی منفی بود. یک هفته طول کشید اما هنوز هم برخی روزنامهها رفتار زننده سرمربی وقت استقلال را به بهانههای مختلف به نقد می کشیدند.
ظهر روز دوشنبه بود. قصد داشتم یادداشتی برای یکی از روزنامهها بنویسم و ماجرا را آن طور که اتفاق افتاده بود شرح بدهم. همان شب امیر قلعه نویی در برنامه نود در خصوص اتفاقات کنفرانس مطبوعاتی حرفهایی را مطرح کرد که ترجیح دادم سکوت کنم. بهتر بگویم، می خواستم سکوتم را فقط نزد خودم زمزمه کنم.
قلعه نویی مدعی بود که من به نیت بر هم زدن کنفرانس مطبوعاتی وارد آن جلسه شدهام. حتی فراتر از این حرفها در مصاحبهای در مورد پرسپولیسی بودن من هم با قاطعیت سخن گفته بود. از اینها مهمتر او مدعی بود که من برای مطرح کردن خودم آن جنجال را به راه انداختم. در حالی که پرسشگری بخشی از رسالت خبرنگار به حساب می آید.
وقتی یک مربی وارد سالن کنفرانس می شود می بایست خود را مهیای چالشهای احتمالی کند. این همان نکتهای بود که مدیرعامل وقت باشگاه استقلال امیر واعظ آشتیانی نیز آن را مطرح کرد اما امیر قلعه نویی انتظار دارد هر گونه که دلش می خواهد رفتار کند و سخن بگوید و هیچ کس در مقام اعتراض به او برنیاید.
به هر حال بعد از شنیدن این حرفها سکوت کردم. نه کلمهای نه یادداشتی و نه اعتراض به مردی که ترجیحا دلش نمی خواست ادبیات زنندهاش را مرور کند. واقعیت چیز دیگری بود. دقایقی بعد از دربی که اتفاقا به تساوی رسید پاسخ خیلی از سئوالها معلوم بود.
سالن کنفرانس شلوغ بود. من و چند دوست مطبوعاتی دیگر ردیف آخر ایستاده بودیم. قطبی که رفت. جناب قلعه نویی به سالن کنفرانس آمد. در مورد حریف که با عصبانیت خاصی صحبت کرد. به دور از انصاف و ادب. گل پرسپولیس را بچگانه و حاصل یک سانتر 70 متری خواند. تا اینجای کار همه چیز طبق عادت او پیش می رفت. حریف باید از او گله مند می شد نه خبرنگاران. اما ادبیات عجیب و غریب قلعه نویی ادامه پیدا کرد.
به یکی از خبرنگاران گفت: خواهشا پرت و پلا نگویید. من در مورد موقعیتهای بازی با قلعه نویی صحبت کردم. ترجیح داد از من سئوال بپرسد: "موقعیتهای پرسپولیس را بشمار تا ما هم ببینیم چقدر موقعیت داشت". موقعیتها را شمردم. پاسخ بی ادبانه او که خطاب به من گفت: "اگر سئوال نداری ساکت باش بشین سر جات" من را مجاب کرد تا جوابش را بدهم. به او گفتم: شما ساکت باشید. فوتبال جای آدمهای مودب است نه امثال شما. شما باید ساکت باشید. 20 خبرنگار در این سالن هست که شما مدام به آنها پاسخ های بی ادبانه می دهید و احترام آنها را نگه نمی دارید...
همان طور که مشغول اعتراض به رفتار زننده او بودم به جناب "علی" اشاره کرد و از او خواست که من را ساکت کند. روزنامهها خوشبختانه واقعیت ماجرا را نوشتند. همین مسئله باعث شد تا داستان آن نشست به طنز تلخی میان خود ما خبرنگاران تبدیل شود.
از آن روز چند سال می گذرد. اما حمله تازه امیر قلعه نویی به برنامه نود من را مجاب کرد که سکوتم را بشکنم. نه به این خاطر که برنامه عادل فردوسی پور مورد سرزنش قلعه نویی قرار گرفته است. به دو دلیل قصد دارم در این یادداشت به نکاتی اشاره کنم که شاید مثمر ثمر باشد و واقعیتها را تا حدودی آشکار کند. اول اینکه مطبوعاتیها هیچ گاه خود را از نود جدا ندانستهاند. بر هیچ کس پوشیده نیست که عادل فردوسی پور بر خلاف برخی دیگر از مجریان صدا و سیما اتفاقا با خبرنگاران مطبوعاتی ارتباط دوستانه و در عین حال حرفهای دارد.
از آنها بابت بهتر شدن برنامهاش در بخش محتوا کمک می گیرد. گاهی پیش آمده که یک بازیکن یا مربی به خودش اجازه داده است، بدترین برخوردها را با خبرنگاران داشته باشد که البته در همین برنامه نود فردوسی پور شدیدا درباره چنین فضایی حساسیت نشان داده است.
از این گذشته نود تاثیرگذار ترین برنامهای است که در حال حاضر در عرصه فوتبال تولید می شود. سرمربی سپاهان که البته با تیمی گران قیمت در لیگ دهم چهره یک ناکام را به خود گرفته است برای منحرف کردن افکار عمومی از آنچه که واقعیت است حمله به یک رسانه را در دستور کار خود قرار داده و تاکید دارد که نود باعث بروز ناپاکیها در فوتبال است.
نکته قابل توجه اینکه امیر قلعه نویی با همان ادبیات زنندهاش صدا و سیما را بدبخت خطاب می کند و می گوید چرا میکروفون باید در اختیار آدمهای غیر فنی قرار بگیرد. راستی حالا که بعد از مدتها قلعه نویی اهالی فوتبال را از اصلی ترین دلیل ناپاکیها آگاه کرده است لطفا با تاخیری چند ساله راجع به جریان نوچه پروری هم نظرات خودش را مطرح کند.
احتمالا آوردن یکی دو نوچه به کنفرانس مطبوعاتی جهت ساکت کردن خبرنگارانی که به او تذکر می دهند "مودب باشید" هم بخشی از کارهای فنی به حساب می آید. قلعه نویی در حالی از احترام به خبرنگاران سخن می گوید که کارنامهاش چیز دیگری را نشان می دهد. کارنامهای خبرساز! معتقد است در برنامهای که عادل فردوسی پور مربی تیم قهرمان را به نود آورد قصد داشته وی را به چالش بکشد و اساسا برایش قهرمانی سپاهان مهم نبوده است. عجیب است. از لیگ دهم 10 هفته می گذرد و امیر تازه به یاد شیطنت مجری برنامه نود افتاده است.
آیا اگر سپاهان امروز شرایط دیگری را در لیگ تجربه می کرد هم قلعه نویی ترجیح می داد عامل اصلی ناپاکیها را به اهالی فوتبال و رسانهها معرفی کند؟ نه، واقعیت چیزی نیست که سرمربی سپاهان می گوید. آقای قلعه نویی! شما بهانه می آورید و توپ ناکامیهای خود را به زمین نود می اندازید. شما همان مربی هستید که بحث دستهای پشت پرده و توهم توطئه را مطرح کردید در حالی که این جنگ روانی شما تنها در مواردی از سوی شما کاربرد دارد که به ناکامی رسیدهاید.
محمد مایلی کهن هم منتقد برنامه نود به حساب می آید. اما به وقت ناکامی از دل مشکل خود با برنامه نود دست به بهانه جویی نمی زند. حتی تاکید می کند که عادل فردوسی پور را دوست دارد اما نسبت به برنامهاش منتقد است. البته او در گفتار خود صداقت دارد. محمد مایلی کهن که یکی از اصلیترین منتقدان نود نیز محسوب می شود لااقل برای همه رسانهها از این حیث چهرهای قابل احترام است که بدون حب و بغض سخن می گوید و به قول خودش حاضر نیست خاری در پای دشمنش برود.
اما حرف زبان سرمربی سپاهان با حرف دل او یکی نیست و این را می شود از تناقضهای بیشمار وی در گفت و گوهایش خواند. از همه اینها جالب تر اینکه اومی گوید نود عامل ناپاکی فوتبال است و در توجیه این ادعا به هیچ موردی که دربرگیرنده خودش نباشد، اشاره نمی کند.
امروز نه به خاطر نود و نه عادل فردوسی پور این یادداشت را ننوشتم. آن روز در کنفرانس مطبوعاتی خبرنگار بودم نه هیچ چیز دیگر. وظیفه داشتم سئوال بپرسم که البته به جای پاسخ با نوچه روبهرو شدم. اما امروز من باز همان خبرنگار هستم. وظیفه دارم از رسانهای که بی دلیل به او می تازند دفاع کنم. اصلا مهم نیست که آن روز امیر قلعه نویی درباره من چه قضاوتی داشت. خطی یا دردنامهای ننوشتم. اما امروز برایم مهم است که رسانهای دیگر در دام تهمت آقایان گرفتار نشود.
امروز به خاطر دفاع از رسانه این یادداشت را نوشتم تا آقایان گمان نکنند به راحتی می توانند توپ ناکامیهای خود را به زمین خبرنگاران بیندازند و رسانه را در نهایت محکوم کنند. برنامه نود بی تردید با اشکالاتی همراه است. اما بی تردید تهمتهای یک مربی عصبانی در شرایطی که از رسیدن به موفقیت در لیگ دهم ناکام مانده است را نمی توان جدی گرفت.
وقتی امیر قلعه نویی تا این حد با اطمینان از عامل ناپاکیها سخن می گوید دلم می گیرد. یاد آن ورزشگاه خالی از تماشاگر می افتم و بغضی که داشت خفه ام می کرد.
برگی از تاریخ فوتبال: یادی از شادروان غلامحسین مظلومی در سالگرد درگذشت او با نگاهی به دو گلش مقابل کره جنوبی
برگی از تاریخ فوتبال: سریعترین گل فینال های لیگ قهرمانان آسیا توسط ناصر الدوساری در ثانیه 16 بازی الهلال پوهانگ استیلرز
برگی از تاریخ فوتبال: سیوهای پیتر اشمایکل در منچستر یونایتد فصل 1992/93