به نام خدا
همه چیز برای هازارد همیشه بر پایه لذت و سرگرمی بوده است؛ بر پایه لذت بردن از زیبایی یک دریبل در حین دویدن، ارسال یک پاس از اطراف نقطه کرنر برای همتیمی یا ضربه پایانی برابر دروازهبانی درمانده و ناامید. بازی او بیشتر برای این بود که لبخندی را به لب بیاورد تا بخواهد به چیزی تظاهر کند.
تمجید از ادن هازارد در لیگ برتر بدون شک باید از مچ پاهایش آغاز شود. کادر پزشکی چلسی پس از بازی همیشه نگران زمانی بودند که جورابها پایین کشیده میشد و با برداشته شدن بانداژها خراشها، کبودیها، جای ساییدگیها و زخمها نمایان میشدند. تصاویر زیادی از این بازیکن در حال به زمین افتادن، مورد تکل واقع شدن یا ضربه خوردن وجود دارد و باعث شده که رکورد انجام 638 خطا بر روی او در طول هفت سال حضورش در فوتبال انگلیس به ثبت برسد؛ میانگین یک خطا در هر نیم ساعت از بازی یا هر 26 لمس توپ. به بسیاری از خطاها نیز توجهی نشد، تنبیهی برای آنها در نظر گرفته نشد و در نتیجه به ثبت نیز نرسید.
هیچکس در این بازه زمانی بیشتر از او آسیب ندید. ژوزه مورینیو یک بار پیشنهاد داد که باشگاه مهندسانی را که جعبه سیاههای فناناپذیر را تولید میکنند، به خدمت بگیرد تا ساقبندهای خاصی را طرحی کنند که از پاهای هازارد محافظت کند. این بازیکن واقعبینتر بود و تایید کرد که کلاسهای جودویی که والدینش تاکید داشتند در کودکی در آنها حضور پیدا کند، به او یاد داده که به شکلی امنی به زمین بیفتد و مانع از مصدومیت جدی شود. این واقعیت که او از مصدومیتهای جدی فرار میکرد، شاید بیشتر از روی خوش شانسی بود؛ موضوعی که در طول دوران حضورش در رئال مادرید در یک سال اخیر به خوبی به نمایش درآمده است.
با توجه به تعدد این مصدومیتها میتوان خاطرات ناراحتیهای هازارد را به یاد آورد، هنگامی که روی زمین میغلتید و نشان میداد که تکل خشنی روی او زده شده، در حالی که فرد خطاکار در همان اطراف حضور داشت و در انتظار دریافت کارت زرد یا مخالفت با اعلام ضربه آزاد بود. اما منصفانه نیست که دوران حضور این بازیکن بلژیکی در استمفوردبریج را با این خاطرات به یاد آوریم.
همه چیز برای هازارد همیشه بر پایه لذت و سرگرمی بوده است؛ بر پایه لذت بردن از زیبایی یک دریبل در حین دویدن، ارسال یک پاس از اطراف نقطه کرنر برای همتیمی یا ضربه پایانی برابر دروازهبانی درمانده و ناامید. مچ پاهای او شاید به دلیل هنری که داشته آسیب دیده باشند اما بازی او بیشتر برای این بود که لبخندی را به لب بیاورد تا بخواهد به چیزی تظاهر کند.
4 فوریه 2017: برتری چلسی هنوز شکننده است که هازارد توپ را در نیمه زمین خودی در اختیار میگیرد. او از دست لورن کوشیلنی فرار کرده، سپس از سد فرانسیس کوکلَن در حالی عبور میکند که این بازیکن فرانسوی سعی دارد مچ پایش را هدف قرار دهد. او با سرعت از کوکلَن که روی چمن افتاده، عبور میکند و سپس بار دیگر کوشیلنی را آزار میدهد تا سرانجام شوتش را به سمت دروازه پتر چک بفرستد (از اینجا تماشا کنید). تلاش شکودران مصطفی برای سد کردن راه توپ خیلی دیر انجام شد. هازارد پس خروج از رختکن ورزشگاه خانگی و در حالی که مچ پایش از خطای کوکلن متورم شده، میگوید:” این یکی از بهترین گلهای دوران حرفهای من است. وقتی توپ را در اختیار داریم، من باید آزاد باشم و برای انجام چنین جادوهایی تلاش کنم.”
کسانی که دوران حرفهای او را با دقت بیشتری دنبال کردهاند- مسیری که او را از باشگاههای کوچک رویال استاد برنووا و ای اف سی توبیز به عنوان یک بچه در بلژیک به لیل در آن سوی مرز و سپس چلسی و رئال رساند- همیشه از این جادوی هیجانانگیز لذت بردهاند. این لذت مسری است. تماشای حرکت سریع هازارد در اطراف زمین فوتبال با توپی که به پایش چسبیده لذتبخش است- مگر این که کسی طرفدار تیمی باشد که او در حال نابود کردنش است. رفتار او همیشه از سر خوشحالی و سرخوشی است. او آنجاست تا از خودش لذت ببرد، چه با ارسال شوت با پای برهنه به گوشه بالای دروازه پس از حضور یواشکی به زمینی در پشت خانه خانوادگی در برین لو کونت در کودکی باشد یا نفوذ به قلب تیم آرسن ونگر در مسیر کسب دومین قهرمانی لیگ برتر در سومین فصل، در حالی که کوکلَن به پشتش آویخته است.
اشتیاق او در تمامی کارهایی که انجام میداد، دیده میشد؛ چه عبور موزون از سد یک حریف، لبخند به دوربین در رویدادهای رسانهای یا حضور در یکی از برنامههای اجتماعی باشگاهش. در پاییز 2016 و در طول احیای چشمگیر چلسی تحت هدایت آنتونیو کونته، او جلسهای را در محوطه سرپوشیده کوبام با حضور شاگردانی از دو مدرسه اصلی که بنیاد چلسی از نزدیک با آنها کار میکرد، برگزار کرد. این کودکان پس از این که یک صدا عبارت “عصربخیر ادن هازارد” را گفته و به اشکال مختلف خودشان را معرفی کردند، جلسه پرسش و پاسخ فی البداههای را آغاز کردند. این بازیکن بلژیکی با آنها همراه شد و حتی علاقهای به اندرلخت در مقطعی را تایید کرد و این کودکان با دقت به تک تک کلماتش گوش میدادند.
هرگز هیچ اعتراضی انجام شد. هیچکس علاقهای به گرفتن وقت تنفس نشان داد. به نظر میرسید که او جذابیت بسیاری برای مخاطبان جوانش دارد. همین اشتیاق و علاقه در مراسم معارفه او به عنوان بازیکن رئال مادرید در تابستان گذشته در اسپانیا دیده میشد؛ وقتی او پس از پایان روپاییهای فراوان در جلسه معارفه در برنابئو در برابر جمعیت فراوان و مشتاق، متوجه شد که باشگاه سابقش اردوی تمرینی تعطیلاتی برای کودکانی در یونان برگزار کرده است؛ جایی که او قصد داشت تعطیلات تابستانش را در آنجا سپری کند. او برای انجام فوتبال خیابانی به جمع آنها اضافه شد و این باعث خوشحالی بازیکنان جوانی بود که پیراهن آبی به تن داشتند. رفتار او شبیه به این بود که:” من که اینجا هستم، پس چرا که نه؟” انجام چنین کاری برای او بسیار طبیعی بود.
او فوق ستارهای 32 میلیون پوندی بود که حوصله پاپاراتزیها را تا سر حد مرگ سر میبرد. به جز مشکلات وقتشناسی (مانند زمانی که مورینیو او را به دلیل بازگشت دیرهنگام از لیل خط زد) هازارد به ندرت در بیرون از زمین حاشیه خاصی داشت. بزرگترین فرزند از بین چهار برادر فوتبالیست (تورگان و کیلیان نیز مدتی عضو این باشگاه لندنی بودند)، هازارد مردی خانوادهدوست است که گشت زدن در اطراف کوبام و ساری او را بسیار بیشتر از این خوشحال میکند که در حین خروج از کلوب شبانه در وست اِند صورتش را از فلاش دوربینها بپوشاند.
او در طول دوران حضورش در چلسی زندگی آرامش را دوست داشت- اگر سه پسر کوچک و سگهایش آرامشی باقی میگذاشتند. او در طول اولین سال حضورش در انگلیس یک بار به ساحل دریا در برایتون رفت. او با لبخند میگوید:” حضور در کنار دریا بسیار خوب بود. هیچکس من را نشناخت. اما من هودی پوشیده و کلاه لبهدار بر سر گذاشته بودم تا توجه زیادی را جلب نکنم.”
او اوقات فراغتش را به تماشای نیویورک نیکز دوست داشتنیاش از راه دور سپری میکرد یا در سفرهای خارج از خانه با سزار آسپیلیکوئتا به انجام بازی یاهتزی (بازی که با تاس انجام میشود) مشغول بود. سادگی باورنکردنی و قابل توجه در خانواده هازارد وجود داشت که هرگز تحت تاثیر زندگی ادن به عنوان یکی از بهترین بازیکنان تاریخ لیگ برتر قرار نگرفت. ناتاشا، همسر او، پسرانش را برای تماشای دیدارهای خانگی به استمفوردبریج میبرد و در قسمت بازیکنان مینشست اما به سمت بوفه مجلل مهمانان نمیرفت. در عوض بچهها ناهارهای خانگی بستهبندی شده را میخوردند که با احتیاط توسط فویل بستهبندی شده بود و علاقهای به استفاده از خدمات مجلل نشان نمیدادند؛ در حالی که پدرشان همیشه در زمین در حال درخشش بود.
8 آوریل 2019: هازارد توپ را در نیمه زمین وستهام ربوده و با سرعت از بین مارک نوبل و دکلان رایس عبور میکند. او همچنین با سرعتی باورنکردنی از سد آنجلو اوگبونا و فابین بالبوئنا در آستانه محوطه جریمه میگذرد و در حالی که رایان فردریکز به سوی او حرکت کرده تا متوقفش کند، او توپ را به سوی گوشه دروازه میفرستد. ترکیب تعادل و کنترل دقیق او نابودکننده بود. او پس از بازی حقیقتی را مطرح کرده و میگوید:” من ریزنقش هستم، بنابراین وقتی برابر بازیکنان بزرگ بازی میکنم، تغییر مسیر برای آنها وقتی به سمتشان میدوم، بسیار دشوار است.”
نمایشهاش درخشان هازارد در فصل 15-2014 باعث شد تا جایزه بهترین بازیکن فصل لیگ برتر را از آن خود کند.
بعضی از مربیان او در استمفوردبریج سعی کردند این بازیکن را تغییر دهند و تاکید داشتند که او باید مسئولیت دفاعی بیشتری را برعهده گرفته و صرفا در یک سوم پایانی زمین درخشان ظاهر نشود. این بازیکن که با قراردادی به ارزش 88 میلیون پوند در تابستان 2019 از چلسی جدا شد، شاید منظمتر از بازیکن 21 سالهای بود که هفت سال پیش از آن از لیل به قهرمان وقت لیگ قهرمانان اروپا پیوست. پیت دیفیسر، استعدادیابی که هازارد را به چلسی معرفی کرد، یک بار به هت لتسته نیوز گفت:” ادن پسری بامزه و دوستداشتنی است. هرگز نباید فشار زیادی روی او بگذارید. او باید آرام باشد و با آسودگی بازی کند. مورینیو سعی کرد هازارد را به نسخه بهتری از لیونل مسی یا کریستیانو رونالدو تبدیل کند اما ادن، ادن است.”
ارتباط جالبی بین هازارد و مورینیو در دومین دوران حضور او روی نیمکت چلسی وجود داشت (این مربی وقتی خوشحال بود او را “این بچه” صدا میکرد). مورینیو در سال 2011 سعی کرده بود ادن هازارد را در رئال مادرید به خدمت بگیرد؛ پیش از آن که دو سال بعد در چلسی هدایتش را برعهده داشته باشد. در طول پیش فصل و در جلسهای که در طبقه شش هتل کراتون در جاکارتا برگزار شد، مورینیو به بازیکنان تیم جدیدش هشدار داد که از آن دست مربیانی نیست که به بازیکنان بزرگ آسان بگیرد- “آنها آخرین کسانی هستند که تحسین من را به دست میآورند”. هازارد باز هم اشتیاق زیادی برای کار با سرمربی جدیدش داشت اما مورینیو با این رفتار هازارد که از نظر او تلاش نکردن به اندازه کافی در طول جلسات تمرینی بود، خوب برخورد نکرد و میگفت که این بازیکن بلژیکی نهایت تمرکزش را به کار نمیگیرد یا به دنبال پیشرفت نیست. این رفتار غیرقابل قبول بود. استعداد او باعث نمیشد که رفتار دیگری با این بازیکن صورت بگیرد.
قهرمانی چلسی در لیگ برتر در سال 2015 با گلزنی هازارد مقابل کریستالپالاس قطعی شد.
هازارد تلاش زیادی انجام داد تا ثابت کند که سیر تکاملیاش به دردناکی بازیکنانی چون جو کول یا شان رایت فیلیپس نخواهد بود. مورینیو اضافه کرد:” این بچه استعداد زیادی دارد اما همه چیز به کاری که پس از آن انجام میدهد بستگی دارد. او باید استعداد بینظیرش را به آماری بینظیر تبدیل کند: چه تعداد گل؟ چه تعداد پاس گل؟ چه تعداد گل و پاس گل در بازیهای بزرگ؟”
او این توقعات را برآورده کرد. هازارد در نهایت 110 گل و 81 پاس گل در تمامی رقابتها به ثبت رساند و در دومین تلاش موفق شد پنالتیای را وارد دروازه کریستال پالاس کند که سومین قهرمانی لیگ برتر را در سال 2015 برای مورینیو به ارمغان آورد. وقتی دومین دوره حضور مورینیو در چلسی در فصل پس از آن رو به زوال رفت، مصدومیت مداوم هازارد از ناحیه مفصل ران که باعث کاهش تاثیرگذاری هازارد شده بو،د منجر به خراب شدن رابطه آنها شد و هازارد حتی پس از اخراج مورینیو، پیامی برای عذرخواهی ارسال کرد. با این حال، او موفق شد از این مصدومیت برگشته و در جریان قهرمانی تیم آنتونیو کونته در سال 2017 در لیگ برتر 16 گل به ثمر رساند.
هازارد در آخرین بازیاش با پیراهن چلسی، قهرمانی در لیگ اروپا را جشن گرفت.
او قهرمان شد و پنالتیای که باعث شکست منچستریونایتد در فینال جام حذفی 2018 شد را به گل تبدیل کرد؛ سپس یک سال بعد در آخرین بازیاش با پیراهن چلسی در جریان قهرمانی تیم مائوریتزیو ساری در لیگ اروپا، آرسنال را از دم تیغش گذراند. استعداد و آمار در کنار هم قرار گرفتند. در واقع حتی در ضعیفترین سال چلسی در دوران مدیریت رومن آبراموویچ، او باز هم توانست لحظهای افتخارآفرین برای این باشگاه به ارمغان بیاورد.
2 می 2016: تاتنهام باید اولین پیروزیاش برابر چلسی بعد از 26 سال را به دست میآوردند تا در کورس قهرمانی باقی مانده و مانع از قهرمانی لسترسیتی در لیگ برتر شوند. تنها هفت دقیقه از این بازی در استمفوردبریج باقی مانده بود و تیم مهمان 1-2 پیش بود که هازارد توپ را در بال چپ نیمه زمین خودی دریافت کرد. دو بازیکن تاتنهام به سمت این بازیکن تعویضی هجوم بردند اما او از سد آنها عبور کرد، رو به جلو رفت و پاسی را به مناطق میانی برای دیهگو کاستا ارسال کرد. در حالی که بازیکنان حریف توپ را دنبال میکردند، این بازیکن بلژیکی به نفوذش ادامه داد و توجه موسی دمبله را به موقع به خودش جلب کرد تا کاستا بتواند پاسی هوشمندانه را بر سر راهش بفرستد.
ضربه پایانی با داخل پای راست از بالای سر هوگو لوریس عبور کرده و به گوشه بالایی تور دروازه چسبید (از اینجا تماشا کنید). این اولین گل این بازیکن بلژیکی در لیگ پس از گل پیروزی بخش برابر کریستال پالاس در سال قبل بود که جام قهرمانی را برای چلسی به ارمغان آورده بود. این بار او باعث شد جام به لستر برسد.
درخواستهای کونته به شکلی دیوانهوار در کنار زمین مطرح میشد. هازارد همیشه دوست داشت به سمت دیگر زمین فرار کند، جایی که صدای فریادهای این سرمربی در میان هیاهوی جمعی گم میشد. هازارد گفت:” او کسی است که درخواستهایش از بازیکنان هرگز تمامی ندارد. او همیشه در حالی فریاد کشیدن بر سر شما برای انجام این کار و آن کار است، به شما میگوید تمرکز کنید و کار کنید و شما با خود فکر میکنید که صبر کن، ما 0-4 جلو هستیم و پنج دقیقه از زمان بازی باقی مانده است. آرام بگیر رییس. آرام باش. اما او همینطوری است. این سبک کار او است.”
او میتوانست به تمام این دشواری بخندد. او تایید کرده که تمام سرمربیانش را ناامید میکند – “مورینیو، کونته، ساری و سرمربی بعدی را نیز ناامید خواهم کرد”- اما حتی این جمله نیز با لبخند گفته شده است.
شوخطبعی. این یکی دیگر از ویژگیهای او است. او مسئول تمامی شوخیهای عملی پشت صحنه کوبام است که تنش موجود در رختکن را صرفا با مسخرهبازی از بین میبرد. او حتی وقتی بازی میکند نیز این شیطنت را به همراه دارد. او با کلاه ضربهگیر پتر چِک در اطراف میچرخید یا در سخنرانیهایش برای جوایز فردی مختلفی که در باشگاه برنده میشد با مسخره کردن لحن همیشگی مورینیو از هم تیمیهایش میخواست که بیشتر تلاش کنند. زمانی بود که داوید لوییز ضربه آزاد بلندی را فرستاد- که به جای فرود روی دروازه در طبقه دوم بین تماشاگران فرود آمد- در اواخر همان بازی برابر استوک سیتی وقتی پیروزی چلسی قطعی بود، این بازیکن برزیلی پیشروی کرد تا روی یک ضربه آزاد دیگر به تیم کمک کند اما هازارد توپ کوتاهی را برای نمانیا ماتیچ ارسال کرد.
حتی لوییز هم از این شوخی گستاخانه حیرتزده شد. اما تا جایی که به این بازیساز مربوط میشود، زندگی نباید جدی گرفته شود.
وقتی او 30 بازی- یا 273 روز یا 2357 دقیقه – بدون گل را در آن فصل دشوار 16-2015 سپری کرد که پس از فصل درخشان گذشته شروع شده بود، باز هم به تصاویری میخندید که در شبکههای اجتماعی ساخته میشد تا به مردم یادآوری کند که زندگی در زمانی که آخرین گل او به ثمر رسید، به چه شکل بود. وقتی در طول این مدت توپی را به تیر دروازه پورتو زد، در حال خندیدن بلند به شانس بد خودش شکار شد. او میدانست که شرایط تغییر میکند.
او گفت:” وقتی کارهای بسیار ساده را خراب میکنم به خودم میخندم. به دیگران میگویم خدایا، دیدی من چه کار کردم؟ این اتفاق رخ میدهد. من فراز و نشیبهایی در طول دوران حرفهای داشتهام. لبخند همیشه بر لبم بوده است. من همیشه در لحظات خوب و بد همینطور هستم. من صرفا کسی هستم که دوست دارد بخندد و لبخند بزند. این شخصیت من را نشان میدهد. من همیشه همینطور هستم. من همینم که هستم.
این بیشتر به بازی بدون ترس مربوط است. از روزی که در باغچه پشت خانه به عنوان یک بچه پنج سال به توپ ضربه زدم تا صدمین بازی تا پانصدمین بازی همین هستم. باید از فوتبال لذت برد و این چیزی است که من همیشه به دنبالش هستم. همه چیز بر اساس رفتن به زمین و ابراز وجود است.”
12 ژانویه 2013: اتفاقی کمی متفاوت. هازارد تقریبا در اواسط نیمه زمین استوک است که توپ را در اختیار میگیرد، میچرخد و بدون این که مانعی پیش رویش قرار داشته باشد، کمی به سمت چپ میرود. شوت او از فاصله 30 متری زده شده و دور از دستان آسمیر بگوویچ وارد دروازه تیم میزبان میشود. شاید گلن ولان یا استیون انزونزی باید راه او را میبستند اما بازی پیش از آن از دست رفته بود. رایان شاوکراس سعی میکند سرش را در مسیر توپ قرار دهد تا مسیر آن را منحرف کند اما سرعت و قدرت این ضربه پایانی به قدری زیاد است که باعث تسلیم او هم میشود. چلسی 0-4 جلو است و هازارد گل درخشانی به ثمر رسانده است.
و به این چالشها برگردیم. حریفان در نهایت دست به هرکاری میزدند که جلوی این دریبلها را بگیرند- او در طول دوران حضورش در لیگ برتر با پیراهن چلسی 1441 تلاش برای دریبل داشت که 909 مورد آن موفقیتآمیز بود؛ بیشتر از هر کس دیگری در همین بازه زمانی- و خطر او را رفع کنند اما هازارد عادت داشت زخمهایی که از ضربات آنها به او وارد میشد را مانند نشان افتخار بر تن داشته باشد. تنها هفت دقیقه طول کشید تا گری کالدول از ویگان، بازیکن تازهوارد را در اولین بازیاش در تابستان 2012 نقش بر زمین کند. هرچند در آن زمان هازارد دو گل برای تیم مهمان ساخته بود. او گفت:” ضرباتی که به من وارد میشد صرفا باعث میشد حس کنم واقعا در بازی هستم.”
هرگز به نظر نمیرسید که او در پی تلافی کردن باشد. او یک بار به شکلی بیرحمانه از سوی فیل باردزلی از استوک مورد خطا قرار گرفت اما وقتی این مدافع کناری مصدوم شده و روی زمین افتاد، توپ را بیرون زد تا کادر پزشکی برای درمان رقیبش وارد زمین شود. مورینیو در آن زمان به این کار اعتقادی نداشته و بسیار عصبانی شد. هازارد توضیح داد:” صرفا این که کسی روی من خطا کرده دلیل خوبی نیست که در برابرش بدجنسی کنم.”
هازارد در تلاش برای گرفتن توپ از توپجمعکنی که قصد شیطنت داشت، مقابل سوانسی از بازی اخراج شد
در واقع واکنش خشمگینانه او در نیمه نهایی جام اتحادیه در سوانسی سیتی در سال 2013 رخ داد. هازارد آن شب به دلیل شوت کردن توپ از سر عصبانیت از زمین بازی اخراج شد. مشکل در آن زمان از سوی چارلی مورگان، توپ جمعکن 17 ساله بازی، به وجود آمده بود.
این اتفاق دور از شخصیت هازارد بود، عصبانیت ناگهانی در اوایل دوران حضورش در انگلیس و اتفاقی که پس از آن نیز دیگر تکرار نشد. دوران حضور او در انگلیس فوقالعاده بود و با بعضی از درخشانترین گلهای تاریخ این لیگ همراه شد. به چهار مورد از آنها در بالا اشاره شد. شاید میشد به بسیاری دیگر نیز اشاره شود. بله، او بارها تلاش کرد که به رئال پیوندد و تحت هدایت زین الدین زیدان، اسطورهاش، کار کند اما هرگز هیاهویی به راه نینداخت و در نتیجه استاندارد بازیاش افت نکرد.
یک بار این سوال از هازارد پرسیده شد که اگر رویای تبدیل شدنش به یک فوتبالیست به نتیجه نمیرسید، چه شغلی را انتخاب میکرد. او گفت:” شاید مانند پدرم معلم ورزش میشدم. یا یک استندآپ کمدین. من در این کار خوب هستم. من فقط میخواهم مردم را سرگرم کنم و مطمئن شوم که آنها میخندند.”
تماشای او در لیگ برتر بسیار لذتبخش بود
|