به نام خدا
تبدیل شدن او به بازیکنی در کلاس جهانی دقیقا با حضور ژوزه مورینیو و تبدیل شدن چلسی به تیمی قهرمان همزمان بود. وقتی آنتونیو کونته آخرین قهرمانی آنها در لیگ برتر را به دست آورد نیز تری همچنان در تیم حاضر بود؛ هرچند دیگر در ترکیب ثابت قرار نداشت.
نظر سبک بازی، دو جان تری وجود دارد. اولین نسخه اغراق شده و کاریکاتوری از تری، به عنوان مدافع میانیای از مکتب قدیمی و کلاسیک انگلیسی به شکل تری بوچر و تونی آدامز است.
تری به همان اندازه که یک مدافع میانی است، کاپیتان هم هست؛ اولین بار بازوبند کاپیتانی چلسی را در سن 20 سالگی بر بازو بست، کاپیتان تمامی تیمهایی بود که در رده جوانان برایشان بازی کرد و در نهایت در 580 بازی کاپیتانی چلسی را برعهده داشت و این رکوردی فوقالعاده است که شاید هرگز کسی از آن عبور نکند. او جسور، شجاع و متعهد بود و همیشه با تمام وجود به میدان میرفت. او تکلهای لحظه آخری میزد و با تمام قوا سد راه حریف میشد تا اجازه زدن شوت به سمت دروازه را ندهد.
شاید لحظه سرنوشتساز افسانه تِری در فینال جام اتحادیه سال 2007 شکل گرفت؛ زمانی که پای آبو دیابی از آرسنال به طور اتفاقی با سرش برخورد کرد. تری از هوش رفت و در خطر برگشتن زبان به حلقش قرار داشت اما پزشک تیم با سرعت عمل مثال زدنیاش مانع از چنین اتفاقی شد. چند ساعت بعد، او با مسئولیت خودش از بیمارستان مرخص شده و در جشن قهرمانی چلسی شرکت کرد.
تری از آن دسته مدافعانی بود که حاضر بود سرش را جلوی توپ بگذارد و این را در دیدار مقابل آرسنال در سال 2007 ثابت کرد.
او تجسمی کامل از هر چیزی است که فوتبال انگلیس در مدافعانش ستایش میکند: او سرش را جلوی توپ میگذارد و شما دوست دارید در این دفاع همه جانبه کنارش باشید. هر کنایه جنگی مبهمی که در فوتبال به کار میرود را پیدا کنید و میتوانید تا حد زیادی مطمئن باشید که کسی از این مقایسه و کنایه درباره جان تری استفاده کرده است.
اما نمیتوان صرفا با دفاع کردن به این شیوه به یکی از بهترین مدافعان اروپا تبدیل شد. و بُعد دیگر تری همان چیزی است که نادیده گرفته شده است: او مدافع میانیای بود که فوتبالش را به صورت پیوسته تحت مربیگری سرمربیهای مختلف بهبود بخشید، مهارتهای جاگیری درخشانی داشت، به خوبی بازیخوانی میکرد، رکوردی عالی در خطا نکردن به ثبت رساند و پاسوری بود که تواناییاش به شکلی عجیب نادیده گرفته شد.
تری هوشمندی ریو فردیناند در مالکیت توپ را نداشت، از توانایی داوید لوییز در جلب توجه برخوردار نبود اما تعداد کمی از مدافعان میانی میتوانند بازی را با سرعت تری تا فاصله 50 متری و با هر دو پا باز کنند. وقتی فرانک لمپارد به چلسی پیوست، این دقت پاسهای بلند تِری با پای ضعیفترش بود که باعث شد او متوجه شود که باید بازی تکنیکیاش را بهبود ببخشد. به دلایلی هرگز به این جنبه از بازی تری اشاره نشد- شاید چون با آن تصویر کاریکاتوری سنخیتی نداشت.
بسیاری از مهاجمان برتر نسل قبل از تری به عنوان یکی از سرسختترین مدافعانی که مقابلشان بازی کردند، نام میبرند.
وقتی این دو بُعد از بازی تری را با هم ترکیب کنید، متوجه ظهور این بازیکن به عنوان مدافعی خاص میشوید که مهاجمان حریف از رویارویی با او نفرت داشتند.
وین رونی گفته که تری سرسختترین حریفش بود. او یک بار اظهار داشت:” او جثه بزرگی دارد، در نبردهای هوایی خوب است و قدرتمند است. اما فوتبالیست باهوشی است که بسیار خوب بازیخوانی میکند.”
سرخیو آگوئرو نیز جملاتی مشابه را به کار برده است:” او لیگ برتر را میشناخت، با مهاجمان زیادی بازی کرده و حریف دشواری بود. او بسیار قوی و بسیار باهوش است.” به شباهتهای موجود در تحسین این دو نفر توجه کنید- بله، رویارویی با او از نظر فیزیکی دشوار بود اما عامل زیرکی و هوشمندی هم در بازی او وجود داشت.
داوید ویا در پاسخ به این سوال که سختترین رقیبش چه بازیکنی بوده است، پاسخی آشنا داد:” شاید جان تری، نه فقط به خاطر شهرتش برای سرسخت بودن، بلکه چون او بازیکن دفاعی بسیار خوبی است.” به نکته پنهانی در این جملات توجه کنید- این بازیکن اسپانیایی به ویژگیهای متفاوت این مدافع میانی از بازیکنان انگلیسی سنتی اشاره میکند.
رونالدینیو گفته که دشوارترین رقبایش پائولو مالدینی و جان تری بودهاند. جیمی کاراگر، یکی از زیرکترین ناظران عملکرد مدافعان که میتوانید پیدا کنید، نیز مالدینی و تری را به عنوان بهترین بازیکنان نسل خود انتخاب میکند.
بنابراین نقطه ضعف تِری چه بود؟ شاید سرعتی نبودن؟ اما ساموئل اتوئو که تری را در ترکیب منتخب بازیکنانی که روبروی آنها بازی کرده، قرار داده است، در سال 2008 در پاسخ به سوالی در این باره گفت:” او شخصیتی بسیار انگلیسی دارد و رهبر بسیار خوبی برای تیمش است. او هرگز تسلیم نمیشود. او قدرتمند و به شکلی غافلگیرکننده سریع است.”
و نمای کلی به این صورت شروع به شکل گرفتن میکند. او فقط تنومند و قوی و سرسخت نبود. او باهوش بود. سریعتر از چیزی بود که تصور میکنید. بنابراین در حالی که عامل غیرقابل انکار فوتبال انگلیسی است که ارزش زیادی به بازیکنانی به شکل تری میدهد اما همین فوتبال انگلیسی شاید به اندازه کافی تری را مورد تحسین قرار نداده است. او به صورت همزمان، مدافعی از دو سبک بود. او هم سگ و هم گربه بود.
البته دلیل دیگری که تری به اندازه کافی مورد تحسین قرار نگرفت این است که افراد زیادی شخصیت او را نمیپسندیدند.
او بازیکنی است که مطمئنا بیشتر از هر کس دیگری در سالهای اخیر به کاپیتانی انگلیس اهمیت میداد و سپس در عرض سه سال با دو خطای کاملا متفاوت آن را از دست داد. دلیل اول ظاهرا داشتن رابطه با نامزد قبلی همتیمی سابقش بود- موضوعی که او هنوز قاطعانه آن را تکذیب میکند- و دلیل دوم که بسیار جدیتر هم به نظر میرسید، اتهام توهین نژادپرستانه به یکی از رقبا بود: آنتون فردیناند از کویینز پارک رنجرز.
مشکل واقعی تری این بود: داشتن بعدی مخرب و ویرانگر در شخصیتش. آن اتفاقی که با فردیناند رخ داد- که اتهامش در دادگاه اثبات نشد اما کمیته انضباطی اتحادیه فوتبال انگلیس او را متهم شناخت- تاثیر زیادی در استعفای فابیو کاپلو، سرمربی تیم ملی انگلیس، از هدایت این تیم داشت؛ سپس دوران حضور ریو فردیناند در تیم ملی نیز پایان یافت چون او حس میکرد که دیگر با تری در یک تیم نخواهد بود و در نهایت وقتی اتحادیه فوتبال اعلام کرد که علیه او اقامه دعوی خواهد کرد، زندگی حرفهای تری در تیم ملی نیز به پایان رسید و این بازیکن گفت که دیگر توانی برای دفاع از جایگاهش در این تیم ندارد.
چنین اتفاقی حتی بدون پرداختن به شدت این توهین رخ داد. اتحادیه فوتبال گفت که بخشی از دفاع تری غیرقابل باور، غیرقابل قبول و ساختگی بوده است. قابل درک است که محرومیت تری به دلیل توهین نژادپرستانه به بازیکن رقیب اهمیت بیشتری از فهرست طولانی افتخارات متعدد این بازیکن دارد.
جدای از میزان جدی بودن این توهین، اخراج شدن در نیمه اول بازی برگشت حساس لیگ قهرمانان در نوکمپ در سال 2012 به دلیل خطا روی الکسیس سانچز یک جنایت فوتبالی واقعی بود که میتوانست به قیمت صعود نکردن چلسی به فینال تمام شود.
اخراج تری در دیدار برگشت مرحله نیمه نهایی لیگ قهرمانان 2012 مقابل بارسا باعث شد تا فینال را از دست بدهد.
آنها به هر طریق ممکن موفق به صعود شدند اما تری در مهمترین شب تاریخ چلسی محروم بود و همین باعث شد که فرانک لمپارد قابل اطمینانتر به جای او بازوبند کاپیتانی را بر بازو ببندد. تری برای این که با پوشیدن لباس کامل تیم به جشن قهرمانی اضافه شد، به شکل بیرحمانهای مورد تمسخر قرار گرفت.
پس از سر خوردن در ضربات پنالتی فینال لیگ قهرمانان در سال 2008، چنین اتفاقی به این معناست که تری هدف اصلی تمسخرها پس از مهمترین دیدارها در تاریخ چلسی بوده است- اولی باعث شد چلسی به قهرمانی نرسد و دومی برای این که نقشی در قهرمانی این تیم نداشت. او فوتبالیستی نیست که احترام جهانی از جامعه فوتبالی گستردهتر را به دست آورده باشد.
اما به قول بنر معروف، او همچنان “کاپیتان، رهبر و اسطوره” استمفوردبریج ماند. این سه توصیف کاملا از هم جدا نیستند- بلکه همپوشانی بسیاری در این صفتها وجود دارد. تمامی این کلمات نشان میدهند که او والاترین نماد چلسی است.
تبدیل شدن او به بازیکنی در کلاس جهانی دقیقا با حضور ژوزه مورینیو و تبدیل شدن چلسی به تیمی قهرمان همزمان بود. وقتی آنتونیو کونته آخرین قهرمانی آنها در لیگ برتر را به دست آورد نیز تری همچنان در تیم حاضر بود؛ هرچند دیگر در ترکیب ثابت قرار نداشت. هیچ بازیکن دیگری از چلسی در هر دو قهرمانی فصل 05-2004 و 17-2016 در این تیم حضور نداشتند.
تری در همه قهرمانیهای چلسی در لیگ برتر برای این تیم بازی کرد
تری با وداعی به یاد ماندنی و با تعویض در دقیقه 26 که شماره پیراهنش بود از چلسی جدا شد (هرچند تونل افتخارش به حدی طولانی شد که او در دقیقه 28 از زمین بازی بیرون رفت). این وداعی درخور از نظر هواداران چلسی بود. اما از نظر دیگران، اقدامی مضحک، ساختگی و برای جلب توجه بود.
اما تری بدون شک مدافعی بزرگ بود. او تنها یکی از سه مدافع در کنار پل مکگراث و ویرجیل فندایک است که جایزه بهترین بازیکن سال را در دوران لیگ برتر به دست آورده است. او عضو کلیدی خط دفاعیای بود که در فصل 05-2004 در 38 بازی تنها 15 گل دریافت کرد. او با 41 گل، از گلزنترین مدافعان لیگ برتر است- و سه رقیب نزدیک به او (داوید آنسورث، لیتون بینز و یان هارت) همگی باید رکوردشان را با قرار گرفتن پشت ضربات پنالتی بهبود ببخشیدند.
شما مجبور نیستید او را دوست داشته باشید- حتی مجبور نیستید به او احترام بگذارید- اما هر ویژگی که از مدافعان میانیتان انتظار داشته باشید، در بازی جان تری وجود داشت.
|