طرفداری | عصر دیروز در جریان هفته چهاردهم لیگ وان انگلیس (سطح سوم لیگهای انگلیس)، تیم رکسهم به مصاف منسفیلد رفت.
این دیدار در نهایت با نتیجه یک بر صفر به سود رکسهم به پایان رسید اما نکتهای که بسیار جنجالی شده است مربوط به شروع مسابقه است.
وینگر رکسهم، جیمز مککلین، روز شنبه پس از آنکه در طول یک دقیقه سکوت پیش از بازی با منسفیلد تاون از همتیمیهایش جدا ایستاد، خبرساز شد. برخلاف سایر بازیکنان، مککلین سنجاقک خشخاش که نماد روز یادبود است را بر روی پیراهن خود نداشت.
امروز و پس از اعتراض بسیاری از رسانهها مککلین در یک بیانیه طولانی اعلام کرده است که هرگز در مراسم یادبود گل خشخاش بر سینهاش نخواهد بست. دلیل این تصمیم او، به گفته خودش، سربازان بریتانیایی است که در ایرلند مرتکب جنایات وحشیانهای شدهاند.
این بازیکن ۳۵ ساله ایرلندی در همان محلهای بزرگ شده است، جایی که در سال ۱۹۷۲ سربازان چتربازی بریتانیایی در جریان یک راهپیمایی اعتراضی معروف به یکشنبه خونین، دهها غیرنظامی بیسلاح را تیرباران کردند.
مککلین از سال ۲۰۱۲، زمانی که برای ساندرلند بازی میکرد، از شرکت در مراسم یادبود خودداری کرده است. او امروز در بیانیهای که در اینستاگرام منتشر کرد، نوشت:
«من بارها در این مورد صحبت کردهام، نه اینکه مجبور باشم، اما اکنون به احترام همکاران، همتیمیهای گذشته و حال، و هوادارانی که از من حمایت کردهاند بهویژه ویگان و رکسهام، در شبکههای اجتماعی این موضوع را روشن میکنم.
نماد گل خشخاش برای من معنایی کاملاً متفاوت از دیگران دارد. آیا از پوشیدن این نماد توسط دیگران ناراحت میشوم؟ نه، قطعاً نه، اما اینکه بخواهند خشخاش را به من تحمیل کنند، مرا ناراحت میکند.
نماد گل خشخاش که در ابتدا نماد فداکاری سربازان جنگهای جهانی اول و دوم بود، اکنون برای تجلیل و یادبود سربازان بریتانیایی که در همه درگیریهای جهان شرکت کردهاند، از جمله کسانی که در یکشنبه خونین ژانویه ۱۹۷۲ در شهر من، ۱۴ غیرنظامی بیگناه را کشتند و جنایات وحشیانه دیگری در ایرلند مرتکب شدند، استفاده میشود.
به همین دلیل است که من هرگز خشخاش نپوشیدم و نخواهم پوشید. اگر تنها هدف خشخاش گرامیداشت جنگهای جهانی اول و دوم بود، مشکلی با پوشیدن آن نداشتم، اما اینطور نیست و الان نماد افرادی است که در کشورم جنایت کردند.
من به کسانی که از نماد خشخاش استفاده میکنند احترام میگذارم، زیرا میدانم که افراد باورها و تربیتهای متفاوتی دارند. من هرگز باورهایم را بر دیگران تحمیل نمیکنم. اما اینکه بخواهند خشخاش را به من تحمیل کنند، مرا آزرده میکند. مخصوصاً وقتی که در بریتانیا همه مجبور به پوشیدن نماد خشخاش هستند و اگر کسی این کار را نکند، مورد آزار و اذیت قرار میگیرد.
برخی افراد هرگز حاضر نیستند دانش خود را افزایش دهند یا حتی تلاش کنند تا بیشتر بدانند، بنابراین به کسانی که بیپروا توهین میکنند و با عباراتی مانند «او از کشور ما متنفر است» به من حمله میکنند، میگویم:
اینطور نیست. من از انگلیس متنفر نیستم، برخی از بهترین دوستان من در انگلیس متولد شدهاند و بزرگ شدهاند، با این حال باورهای ما کاملاً متفاوت است.
برخی دیگر میگویند «من خوشحالم که در انگلیس کار و زندگی میکنم اما حقوق پادشاه را میگیرم» و میگویند او را به شهر زادگاهش بفرستید.
آنها نمیدانند که اگر به کشورم هم میرفتم باز هم حقوقم را از همان «شیلینگ پادشاه» میگرفتم که ریشه اصلی مشکل است. من هرگز حاضر نشدهام و نخواهم شد که برای حفظ عقایدم کوتاه بیایم و تسلیم شوم.