دوشنبه شب در ریاض، غول آبی آسیا به مصاف رئیس آسیا میرود. دیداری تاریخی و پر از حسرت. حسرت بابت رشد عربستان و الهلال و افول تدریجی ایران و تاج. فاصلهها از زمین تا آسمان است. ۲۰۱۳ آنقدر دور است که وقتی خاطراتش را مرور میدارم احساس پیری میکنم.
وقتی عکس تمرینات تیم در فیصل بن فهد – که برد جذاب تاج با امیر قلعهنویی در سال ۲۰۱۳ در آنجا رقم خورد – را دیدم به فاصلهای که بین ایران و عربستان افتاده بیشتر پی بردم و دلسرد شدم، اما نیرویی در این بین حضور دارد که نمیتوانم از آن دست بکشم.
۲ برد ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ هم جای خودشان را دارند. حرف من این است که اگر ایران روزی به خاطر فرهنگ و تاریخش از خاکستر برخیزد، تاج هم همینطور خواهد بود؛ به پشتوانهی شکوه و جلال تاریخِ باشگاه. وقتی هواداران الهلال با ستارههای خوش آب و رنگشان این دیدار را «معرکة عظماء آسیا» یا نبرد بزرگان مینامند یعنی بهتر از خیلی از ایرانیها، عظمت تاج را میشناسند حتی اگر دوران خوبی را سپری نکنیم باز هم در آسیا، تاج آبروی ایران و قاره است. دو ستاره دارد که رقیب برای به دست آوردن آن لیگهای اهداییاش را جمع میزند، جام در جام را تا حد قهرمانی لیگ قهرمانان بالا میآورد و حتی قصد دستبرد زدن به باشگاه پاس را میکند.
- چگونه میتوان بر الهلال غلبه کرد؟
الهلال با ژرژ خسوس سرمربی پرتغالیاش روزهای فوقالعادهای را سپری میکند. مردی که برای شخص من هم بسیار منفور است. او هم در آمریکای جنوبی با فلامنگو، قهرمانی را در دقیقه ۸۷ از ریورپلیت گرفت و سپس در جام باشگاههای جهان دوم شد و هم با بنفیکا، بارسای رونالد کومان را شکست داده است. او در الهلال هر چه بخواهد برایش فراهم است اما در این سو موسیمانه هم با کولهباری از افتخارات روی نیمکت تاج نشسته با این تفاوت که دست او خالی است. با این حال فصل گذشته ما العین را دیدهایم که با یک بازی هوشمندانه توانست الهلال را ۴-۲ شکست دهد. از آن بازی تاکنون الهلال شکست نخورده است. اما این تیم و به طور کلی تیمهای ژسوس ضعفهایی دارند که میتوانیم با گوشزد کردن آنها به بازیکنان و با قدری تمرکز در این بازی بزرگ، نتیجهی خوبی بگیریم.
ژرژ خسوس به استفاده از ۲-۱-۳-۳ شناخته میشود اما فقط در چند بازی نخست در سریآ برزیل و سپس بنفیکا از آن استفاده کرد. او سپس به ۲-۴-۴ روی آورد با دو بازیکن بیشتر به سمت مرکز، دو وینگر با آزادی حرکت به سمت مرکز، و تحرک کامل دو مهاجم. اگرچه فرمیشن تیمهای او کاملاً شناور است و در فنرباحچه، او از ۱-۳-۲-۴ و ۱-۴-۱-۴ نیز بهره میبرد. ژسوس در الهلال هم این رویه را ادامه داده و از ۱-۳-۲-۴ دست نکشیده است. در فاز هجومی، ژسوس دوست دارد که تیماش به طور قابل توجهی فشرده بمانند. این ساختار مکمل رفتار و استراتژی تیمهای اوست. سبک پاس دادن تیم او به وضوح مستقیم و پیشرو است. علاوه بر این، بازیکنان به طور مداوم در پشت خطوط دفاعی حریف حرکت میکنند و باید حواس ما به این مسئله باشد. همچنین ارسالهایی که برای میتروویچ میشود خطرناکترین استراتژی آنهاست.
اما نقاط قوت الهلال به اندازهای زیاد هستند که نمیخواهم به آنها بپردازم، هدف من فقط تمرکز بر روی ضعفهای آنهاست. نخست اینکه، این تیم پس از بازی سنگین و فیزیکی برابر النصر، ممکن است تحت فشار باشد. مورد دوم این است که ما اگر در دفاع مطلق فرو برویم، با شکستی دردناک مواجه خواهیم شد و بهترین کار این است که تعادل را در دفاع و حملات با ایجاد یک مید بلاک حفظ کنیم.
همچنین یکی از ضعفهای سیستم بازی تیم ژسوس این است که آنها به خاطر ماهیت بازی نرو یا باریک خود و تجمع زیاد در میانه میدان، از کنارهها همانقدر که قوی هستند، دچار ضعف میشوند. اگر بازی حساسی نبود احتمالاً دوست داشتم رامین را جلوتر و در پست وینگر راست ببینم تا فضای پشت سر او کمتر مورد بهرهبرداری حریف قرار بگیرد. حال با این وجود، موقعیت هافبک دفاعی وسط ما مهم است. فرا خواندن هافبکها یا مهاجم دوم تیم (رمضانی/بلانکو) به محوطه عمقی حریف میتواند بازی آنها را مختل کرده و آنها را منزوی کند. شوتزنی و پاسهای در عمق هم نباید فراموش کرد. باید این را در نظر بگیریم که اگر تمرکز کافی برای این بازی را داشته باشیم، برد و تساوی غیرممکن نیست آن هم با وجود ضعف در بدنسازی تیم، اثرات روحی نتایج اخیر بر بازیکنان و نداشتن یک مهاجم گلزن!
نباید فراموش کنیم الهلال همانقدر که خوب گل میزند، خوب هم گل میخورد! آنها در ۱۶ بازی اخیر، فقط ۶ بار توانستهاند کلینشیت کنند! نمیدانم امشب چه نتیجهای رقم میخورد اما باید هر مسیری با شخصی جدید از جایی شروع شود! از جایی که کسی فکرش را هم نمیکند.
- برای تو زندگی میکنم، برای من ببر!
در دورهای فکر کردم امید اتفاقاً فقط بهخاطر یک چشمانداز بینقص و قدرت تخیل است که وجود دارد. امید داری چون میدانی این را نمیخواهی و نیز میدانی بهجایش چه میخواهی و در راهش تلاش میکنی. اما در فوتبال درمییابم «امید» در آن تصویر و چشمانداز منتظر ننشسته و پیوندش با آینده نیست بلکه با اکنون است. امید اعمال همان گاوی است که نادژدا ماندلشتام از آن سخن میگوید؛ گاوی که در زمان سر بریده شدن مقاومت میکند بدون آنکه به نتیجهاش فکر کند. وقتی از امید صحبت میکنیم از سرانجام و نتیجه حرف نمیزنیم، از اعمال فردی صحبت میکنیم؛ از نوعی بودن.
گاو فکر نمیکند دست و پا زدنش بیفایدهست، یا حتی فکر نمیکند که فایدهای داشته باشد، فقط انجامش میدهد. این امید است؛ اینکه هیچ ندانی و با اینحال در نهایت تاریکی تمام کاری را که میتوانی، انجام دهی، تک و تنها، با قدرتی غریزی!
پینوشت: تیتر مطلب از دستنوشتهی سالها پیش جاویدنام منصور پورحیدری برگرفته شده. امروز ۱۴ آبانماه، سالگرد درگذشت پدر تاج است، بزرگترین اسطورهای که از نظر اخلاقی، فنی و معنوی، تاج به خود دیده. افسوس بزرگ من برای امشب این است که باشگاه و مدیران فاسد تلاشی برای زنده نگه داشتن یاد او نمیکنند حتی با یک تیشرت منقش به تصویر او! به قول خود منصورخان، باید با من باشی باید همدوش من باشی تا این عشق را بشناسی. من، تاج و زندگی، یکی هستیم. این خود عین عاشقی است. عاشقی من نوبت ندارد، ازلی و ابدی است!