اختصاصی طرفداری- اریک تنهاخ پس از دو سال و چند ماه از سمت خود برکنار شد. اگرچه در بازیهایی از این فصل تصمیمات داوری بر ضد منچستریونایتد قابل بحث بود و اگرچه تیم همچنان مصدومان زیادی دارد اما این مسائل در کنار نتیجه بد چندان به چشم نمیآید. فوتبال گاهی بسیار بیرحم است و چه بسا ناعدالتی و مصدومیت گریبانگیر سرمربیان قبلی نیز شده بود اما در نهایت همگی اخراج شدند.
دلایل انتخاب اریک تنهاخ چه بود؟
مدیران منچستریونایتد پس از اخراج اوله گونار سولسشر به دنبال یک گزینه متفاوت بودند. آنها قبلتر انواع و اقسام سرمربیان (از باتجربه و اسطوره باشگاه گرفته تا مدیر فوتبالی) را انتخاب کرده بودند ولی هیچکدام جواب نداده بود. در نهایت تصمیم گرفته شد یک فرد رو به رشد را انتخاب کنند که در کنار رویکرد هجومی، تمایل به سبک بازی مالکانه دارد. در نهایت اریک تنهاخ انتخاب شد که در لیگ هلند سروصدای زیادی به پا کرده بود و به عنوان یک تئوریسین شناخته میشد. او از نوجوانان آکادمی آژاکس یک تیم مقتدر ساخته بود که تمام تیمها را از دم تیغ میگذارند. در اواسط فصل 2021/22 که زمزمههای علاقه یونایتد به این سرمربی شنیده میشد، آژاکس طی 21 بازی 17 برد کسب کرده بود و تفاضل گل 61+ را داشت. بعلاوه اینکه این تیم در فصول گذشته در اروپا نیز قدرتنمایی کرده و به نیمهنهایی لیگ قهرمانان رسیده بود.
دستاوردهای اریک تنهاخ در منچستریونایتد چه بود؟
تا پیش از اریک تنهاخ باشگاه منچستریونایتد 6 فصل بود که جامی کسب نکرده بود. اگرچه این تیم بارها در زمان سولشر به فینال یا نیمهنهایی رسیده بود اما از دید هواداران به عنوان سرگرمی، کسب جام لذتی متفاوت دارد. تنهاخ با کسب جام اتحادیه در اولین فصل خود، نوری را به باشگاه تاریک منچستریونایتد تاباند. تیم او در لیگ رتبه برتر سوم را کسب کرد و در جام حذفی نیز به فینال رسید. تنهاخ از بازیکنان جدید خود نیز به خوبی استفاده میکرد و نشان داد که استعدادیابی درستی انجام شده است. فصل دوم نیز علیرغم تمام مصدومیتها و مشکلات در نهایت توانست در جام حذفی به قهرمانی برسد و یک جام دیگر را فتح کند.
در خصوص پرورش بازیکنان جدید، دو مهره ارزشمند یعنی کوبی ماینو و الخاندر گارناچو توانستند به ترکیب اصلی یونایتد راه پیدا کنند. همچنین برخی از تصمیمات مهمی که باید دیر یا زود گرفته میشد توسط اریک تنهاخ رنگ به انجام رسید که از جمله آنها میتوان به این موارد اشاره کرد: خروج پوگبای حاشیهساز که سالها پیش باید انجام میشد، تغییر دروازبان که به دلیل عدم توانایی داوید دخیا در برطرف کردن ضعفهای خود، مورد نیاز بود و حتی نیمکتنشین کردن رونالدو که بنظر میرسید دو سرمربی قبلی جسارت انجام آن را نداشتند.
نکات منفی کارنامه اریک تنهاخ چه بود؟
مشابه با لوئیس فنخال، اریک تنهاخ نیز رابطه خوبی با خبرنگاران نداشت و حتی به دستور او از ورود تعدادی از خبرنگاران به کنفرانس خبری جلوگیری شد. این مسائل اگرچه کوچک بنظر میرسد اما باعث انتشار بیش از حد حواشی ساختگی و آمارهایی بود که با هدف فشار روی باشگاه و سرمربی صورت گرفت. همچنین اشاره بیش از حد به کسب دو جام و وجود مصدومیتها، به خوبی ضعف تنهاخ در مصاحبهها را نشان میداد.
معمولا سرمربیان یک تیم تمایل به خرید بازیکنانی دارند که سابقه کار با آنها را داشتهاند یا هموطن آن هستند. درخواستهای تنهاخ اما افرطی بود و او انگار جذب بازیکنان جدید را منوط به داشتن تابعیت هلندی یا سابقه کار در آژاکس میدانست. دلیخت، زیرکزی، مزراوی، آنتونی، اونانا، آمراباط، وخهورست، مارتینز و مالاسیا کسانی هستند که یکی از شرطها را داشتهاند و یقینا این مسئله برای سرمربی بعدی به یک مشکل تبدیل خواهد شد. بعلاوه اینکه تنهاخ پس از جذب 17 بازیکن (که چهار مورد آنها قرضی بودند) همچنان نمیتوانست سبک بازی مد نظرش را اجرا کند.
اریک تنهاخ رویکرد منچستریونایتد نسبت به فروش بازیکنان آکادمی را تغییر داد و چوب حراج به این منبع ارزشمند زد. جیمز گارنر، دین هندرسون، آلوارو کارراس، آنتونی الانگا، میسون گرینوود و اسکات مکتومینای از جمله بازیکنانی بودند که پرورشیافته باشگاه بودند و حقوق دریافتی بسیار کمی داشتند. نکته تاسفبار این است که درآمد حاصل از فروش تمامی بازیکنانی که به آنها اشاره شد 107 میلیون یورو و پرداختی به آژاکس برای به خدمت گرفتن آنتونی 100 میلیون یورو بوده است. همچنین حقوق دریافتی آنتونی احتمالا از مجموع حقوق این بازیکنان بیشتر است. این در حالی است که اکثر این بازیکنان در تیم جدید خود درخشان ظاهر شدهاند ولی آنتونی به عنوان یک بازیکن مازاد تلقی میشود. بعلاوه اینکه با گذشت زمان پسرفت بازیکنانی مثل رشفورد و برونو فرناندز به چشم آمد و ناکارآمدی خریدهای جدید از جمله کاسمیرو، مالاسیا و میسون ماونت (که حتی جایگزینی او با فرد یک عقبگرد محسوب میشود) مشخص شد.
در فصل دوم حضور تنهاخ، یونایتد رتبه هشتم را کسب کرد که بدترین رتبه در تاریخ پرمیرلیگ برای این باشگاه محسوب میشود. عجیب اینکه این تیم 58 گل دریافت و تفاضل گل 1- را ثبت کرد که طی تقریبا سه دهه در پرمیرلیگ هرگز اتفاق نیفتاده بود. یونایتد در الدترافورد بیشترین شکست در 46 سال اخیر و بیشترین گل دریافتی در 53 سال اخیر را تجربه کرد. اریک تنهاخ سعی داشت با ارسال مستقیم توپ از دفاع به حمله حریفان خود را غافلگیر کند اما در واقع برعکس آن رخ داد و شوتهای دریافتی بسیار بالا رفت. کار به جایی رسید که برنتفورد با روانه کردن 31 شوت به دروازه یونایتد یک رکورد جدید برای خود به ثبت رسانید. این در حالی است که اریک تنهاخ 260 میلیون پوند برای خرید مدافع هزینه کرده است.
منچستریونایتد در لیگ قهرمانان اروپا در رقابت با بایرنمونیخ، گالاتاسرای و کوپنهاگن در رده آخر جدول قرار گرفت. در مرحله گروهی با 4 شکست و کسب تنها 4 امتیاز بدترین رکورد تاریخ خود را در این رقابتها را ثبت کرد. همچنین در طی مرحله گروهی با 15 گل خورده، بدترین عملکرد یک تیم انگلیسی را به ثبت رساند. شیاطین سرخ هرگز به اندازه این فصل در یک لیگ قهرمانان، موقعیت پیروزی را با باخت و تساوی عوض نکرده بودند. آمار باختهای پرگل دوره تنهاخ نیز قابل توجه است. شکست 0-4 در مقابل برنتفورد، 0-7 مقابل لیورپول، 0-3 مقابل سویا، 2-3 مقابل گالاتاسرای، 3-4 مقابل کوپنهاگن، 0-3 مقابل بونموث، 0-4 مقابل کریستالپالاس، 0-3 مقابل لیورپول و 0-3 مقابل تاتنهام، از جمله باختهای سنگینی هستند که یونایتد در طی حضور اریک تنهاخ تجربه کرده است.
نقش مدیران منچستریونایتد نیز مثل همیشه در عدم نتیجهگیری تیم پررنگ است. آنها در زمانی که فیرپلی مالی محدودیتهایی ایجاد کرده بود، آنتونی را که 60 میلیون یورو ارزشگذاری شده بود، با رقم 100 میلیون یورو جذب کردند و دستمزد بازیکنان مسنی مانند اریکسن و کاسمیرو را بالا بستند. فروش بازیکنان مستعد آکادمی و خرید بازیکنانی با سابقه مصدومیت بالا (مثل ماونت) بر همگان واضح بود جز مدیران این باشگاه. سران تیم جدید سر جیمز رتکلیف در اوایل تابستان گذشته اعلام کردند که مشکلات بین جیدون سانچو و سرمربی برطرف شده و تمایلی به فروش او با مبلغ کمتر از 40 میلیون پوند ندارند اما در روز آخر نقل و انتقالات به راحتی با خواسته 20-25 میلیون پوندی چلسی برای انتقال او موافقت کردند. آنها همچنین اسکات مکتومینای را به فروش رساندند که تنها 60 هزار پوند در هفته حقوق میگرفت و علاوه بر اینکه مهره تاثیرگذار فصل گذشته بود، جانشین کوبی ماینویی بود که اکنون مصدوم است. این در حالی است که اگر جیدون سانچو قرار بود فروخته شود، نیازی به فروش مکتومینای برای حل مشکل مالی نبود. مدیران یونایتد در تابستان به سراغ روبن آموریم نرفتند ولی حالا این کار را انجام دادهاند؛ تنها کار آنها پس از یک ماه تحقیقات این بود که قرارداد اریک تنهاخ را یک سال دیگر تمدید کردند که باعث شد غرامت بیشتری به او پرداخت کنند.
سخن پایانی
منچستریونایتد با این امید که «این بار متفاوت است» اریک تنهاخ را به خدمت گرفت و در فصل اول شاهد پیشرفت تیم خود بود. اما اعتقاد به این شخص در فصل دوم کمرنگ شد و در فصل سوم به طور کامل از بین رفت. نه سبک بازی، نه خریدها، نه فروشها و نه نتایج کسب شده، آنطور که باید نبود. اریک تنهاخ علیرغم حمایت کامل مدیریت بر سر اختلاف با سانچو و رونالدو و همچنین با 616 میلیون پوند هزینه ناخالص نتوانست تیم مد نظر خود را بسازد. او تنها سرمربی پسافرگوسن بود که در زمان دو مدیریت مختلف سرمربی بود. تنهاخ با کسب دو جام اما با پایانی بد و به جا گذاشتن دهها رکورد منفی از سمت خود به عنوان سرمربی منچستریونایتد کنار گذاشته شد.