اختصاصی طرفداری | جدال اینتر و میلان که به پیروزی حیاتی روسونری با نتیجه 2-1 انجامید، یک دیدار کاملا متفاوت نسبت به 6 پیروزی متوالی افعیها در 6 دربی پیشین بود. در نهایت این پیروزی میلان، منجر به ابقای پائولو فونسکا بهعنوان سرمربی این تیم انجامید تا بتواند او پروژهای که شروع کرده را فعلا با خیال راحت ادامه دهد.
در قسمت دوم سری یادداشتهای «توپشناسی» سراغ تحلیل رویکرد و چگونگی بازی دو تیم میلان و اینتر در دربی دلامادونینا رفتیم. در قسمت پیشین، به شروع مرموز تیاگو موتا در یوونتوس با ساختار مستحکم اما بیزهر این تیم، پرداخته شد.
استفاده از 4-2-4؛ رویکرد جدید فونسکا برای نجات
پائولو فونسکا که پس از نتایج ضعیف هفتههای پیش خودش را در معرض اخراج فوری پس از دربی میدید، چارهای جز موفقیت و باطل کردن طلسم ناکامیها برابر اینتر نداشت. این سرمربی پرتغالی تصمیم گرفت برای تاثیر بخشیدن بیشتر به تفکراتش که در بازیهای قبلی سعی در پیاده کردنش وجود داشت، تهاجمیترین رویکرد ممکن را برگزید. فونسکا که چیزی برای از دست دادن نمیدید، تصمیم گرفت از سیستم 4-2-4 استفاده کند؛ سیستمی که بهخاطر فقدان نفرات در میانه زمین و نداشتن تسلط بر بازی تقریبا منسوخ شده است (همانطور که ایتالیا با جامپیرو ونتورا با نتیجه 3-0 مقابل اسپانیا سلاخی شد) اما در فوتبال ایتالیا این آرایش هنوز برای عملکردهای تهاجمی انتحاری، کارآمد است.
4-2-4 فونسکا اما کمی معتدلشدهتر از حالت کلاسیک آن اجرا شد. با توجه به اینکه در آرایش 4-2-4 مرکز زمین آسیبپذیر است، تیم برای حفظ ساختار دفاعی خودش مجبور به تشکیل بلاک دفاعی در عقب زمین است که در این صورت، تیم حریف ممکن است مالکیت بالایی داشته باشد. استفاده طولانیمدت از این استراتژی باعث میشود تیم حریف با چرخاندن مستمر توپ، بالاخره فضایی خالی برای ضربه زدن پیدا کند. میانگین PPDA میلان در این بازی، 19.3 بود. این یعنی میلان خلاف بازی با لیورپول که رو به کانترپرس آورد و تنبیه شد، رویکردی محتاطانه برگزید و به ازای هر 19.3 پاس اینتر در 60% زمین خودیاش، 1 اقدام دفاعی داشت. مالکیت توپ 43.5% روسونری نیز نشان از این داشت که میلان بیشتر تمایل داشت با 4 مهاجم خود در ضدحملات و بازپسگیری توپ بتواند موقعیت بسازد.
عملکرد بدون توپ موراتا
تمی ایبراهام و آلوارو موراتا، دو مهاجم مرکزی میلان، با وجود گل نزدن نقش مهمی در هماهنگی تیمی ایفا کردند. ایبراهام با دوندگی و پرس بالا، مانع از آن شد تا فرانچسکو آچربی و الساندرو باستونی بتوانند طبق نقش دلخواه خود، به شکل مداوم آزادانه به مرکز زمین حرکت کنند. اما آلوارو موراتا کسی بود که اسما بهعنوان یک مهاجم ایفای نقش میکرد و شباهت بیشتری به یک هافبک پست 10 داشت.
موراتا که بهعنوان مهاجمی دونده و موثر در پرس شناخته میشود، در اکثر مواقع بازی یار مستقیم هاکان چالهان اوعلو بود و تقابل زیادی در انتقالهای مثبت و منفی با ریتمدهنده بازی اینتر داشت. موراتا که همچون بازی بایرن مونیخ-یوونتوس چندین استارت انفجاری از مرکز زمین داشت، با حمل توپهایش برای وینگر سمت خودش و ایبراهام، فضا میساخت. در انتقالهای منفی نیز در تلاش بود تا به محور دوگانه فوفانا-ریندرس در مرکز زمین، کمک بدهد تا اسیر برتری عددی حریف نشوند. در صحنه گل اول، میبینیم که کریستین پولیشیچ با یک عملکرد انفرادی تصمیم به شکستن خط دفاعی اینتر میگیرد و این روی فضایی بود موراتا پس از عقب آمدن و زدن ضربه سر در مرکز زمین برای او ساخته بود.
موقعیتسازیهای باکیفیت میلان و نقش ریندرس
جای تعجبی نداشت که میلان با داشتن 4 مهره تهاجمی، متشکل از دو وینگر تکنیکی و دو مهاجمی که مدافعان حریف را درگیر میکردند، بتواند در موقعیتسازی خوب عمل کند. روسونری در این مسابقه توانست 1.7 xG تولید کند؛ دقیقا رقمی که یوونتوس توانسته در سه بازی اخیرش در سری آ بسازد! اگر تمی ایبراهام و البته نوآ اوکافور در ثانیههای پایانی بازی با دقتتر بودند، میلان میتوانست پرگلتر پیروز شود و شیطان بهطور کلی از نظر موقعیتسازی، آن هم برابر تیمی که موقعیت بزرگ گلزنی خاصی به حریفانش نمیدهد، عالی کار کرد. در این راستا باید به نقش برجسته تیجانی ریندرس، هافبک باهوش و خلاق میلان اشاره کرد؛ کسی که با دید بالا و پاسهای خطشکن، چند موقعیت گلزنی خطرناک برای مهاجمان ساخت و جایزه بهترین بازیکن زمین را دریافت کرد.
در واقع تیم فونسکا با تولید 9.3 xG در 5 بازی و زدن 11 گل، بهرغم نداشتن مهاجمی قاتل، بهترین تیم سری آ در زمینه موقعیتسازی و بیشترین گل زده بهشمار میرود. عملکرد تهاجمی میلانِ فونسکا آنجا ارزش بیشتری مییابد که روسونری در محوطه جریمه حریف توانسته 161 لمس توپ داشته باشد و بهطور کلی، عملکرد تهاجمی دغدغهای برای میلان بهشمار نمیرود. این عملکرد دفاعی تیم است که در بازیهای گذشته به میلان ضربات مهمی زده است و حتی در همین بازی با اینتر، تیم حریف موقعیتهای مهمی برای گلزنی داشت.
نقطه ضعف میلان
میلان، سالیان سال است که از فقدان یک فولبک راست در حد نام خودش ضربه میخورد. داویده کالابریا از نظر فنی، بازیکن متوسطی است و امرسون رویال، خرید 15 میلیون یورویی میلانیها نتوانسته اختلاف سطح فاحشی با او داشته باشد. در صحنه گل اینتر میبینیم که امرسون پس از رسیدن توپ به لائوتارو، یار مستقیمش یعنی فدریکو دی مارکو را رها میکند و برای بلاک کردن توپ تلاش میکند که مشخصا فضا برای دی مارکو فراهم میشود. برطرف کردن چنین اشتباهات فنی در دفاع، نیازمند تمرین بیشتر و آشنایی با تاکتیکهای دفاعی فونسکا است. در مسابقه با پارما که به باخت 2-1 منجر شد، میلان دو مرتبه از جناح راست ضربه خورد و چنین اتفاقی را نمیتوان به ضعف سرمربی اطلاق کرد و شاید بهتر بود میلان با ندادن پیر کالولو به رقیب مستقیمش، یوونتوس، اسکواد خودش را بهتر نگه میداشت.
خستگی اینتر، عاملی غیرقابل انکار در پیروزی میلان
غیر از شایستگیهای فنی بازیکنان میلان در دربی، باید به سایر نکات دخیل در این پیروزی هم اشاره داشت. بازیکنان اینتر در بازی با منچسترسیتی برای بستن کانالهای در دسترس حریف، دوندگی بیش از حد معمولی داشتند و پیشبینی میشد که از نظر بدنی به مشکل بخورند. خیلیها به سیمونه اینزاگی بابت تعویضهای نسبتا زودهنگام و ایجاد تغییرات رادیکال در ترکیب تیمش انتقاد کردند اما حقیقتا او چارهای جز این تصمیمات نداشت تا عقبماندگی فیزیکی تیمش را جبران کند. از دقیقه 75 به بعد، میلان از نظر بدنی یک تیم کاملا برتر بود و همین موضوع بود که اینتر را به عقب راند. در صحنه گل دوم میلان که از روی ضربه آزاد بهثمر رسید، میبینیم فدریکو دی مارکو از فرط خستگی مجبور شد خطا کند و ادامه همان ضربه آزاد و هد گابیا، گل دوم میلان را وارد دروازه زومر کرد. این فقط یک صحنه از ناتوانی بدنی اینتریها در دقایق منتهی به پایان بازی بود.
ادامه با 4-2-4، شاید دیوانگی
البته باید اشاره کرد قمار 4-2-4 فونسکا با میلان، یک روش مطمئن و همیشه جوابده نیست و این برگ برندهای بود که در زمانی اضطراری مجبور به استفاده از آن شد. همانطور که اشاره شد، لزوم عقبنشینی در بخشهای مهمی از بازی یا پرس پرفشار برای جبران نبودِ برتری عددی، عواملی است که استفاده از سیستم 4-2-4 را بهعنوان یک استراتژی دائمی، امکانپذیر نمیکند. بااینحال پائولو فونسکا با تضمین جایگاهش، مطمئن است بهسان «تد لسو» میتواند بازیکنانش را برای پیاده کردن تاکتیکهای فوتبال تهاجمیاش، باانگیزه نگه دارد.