هنگام می و فصل گل و گشت چمن شد.
در بار بهاری تهی از زاغ و زغن شد.
از ابر کرم، خطه ری رشک ختن شد.
دلتنگ چو من مرغ قفس بهر وطن شد.
چه کجرفتاری ای چرخ، چه بدکرداری ای چرخ، سر کین داری ای چرخ.
نه دین داری، نه آیین داری، نه آیین داری ای چرخ.
از خون جوانان وطن لاله دمیده.
از ماتم سرو قدشان، سرو ها خمیده.
در سایه گل بلبل ازین غصه خزیده.
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده.
چه کجرفتاری ای چرخ، چه بدکرداری ای چرخ، سر کین داری ای چرخ.
نه دین داری، نه آیین داری، نه آیین داری ای چرخ.