یادیست در دلم که ز یادم نمیرود
یادی همیشگیست که پنهان نمیشود
عشقیست در دلم که تمامش برای تو
در دنج بودنم همه جا جای پای توست
دردیست در دلم که دوای آن تویی
ابتدای آن تو و انتهای آن تویی
عشقیست در دلم که تمامش برای توست
سرفصل زندگانی من ماجرای توست
یادیست در سرم از کوچه باغ عمر
آن دم که با تو بود روشن چراغ عمر
مهریست بر لبم با بوسه بستهای
هر سو نگاه میکنم آنجا نشستهای
دردیست در دلم که دوای آن تویی
ابتدای آن تو و انتهای آن تویی
یادیست در سرم که تو از یاد بُردیاش
دشوار بود عشق تو آسان شمردیاش
یادیست در سرم از کوچه باغ عمر
وآن دم که با تو بود روشن چراغ عمر
مُهریست بر لبم که تو با بوسه بستهای
هر سو نگاه میکنم آنجا نشستهای