یه چلسی فنپهلوان يا قهرمان شعری از عبدالله موحد
زور و فن و عقل جرأت، توامان
بايدت تا شوي يک قهرمان
هرکه را اين چهار با هم جفت نيست
بر وي و زحمات وي بايد گريست
قهرمان بسيار باشد در جهان
پهلوان اندک بود اندرميان
پهلواني رسم و راه ديگريست
پهلوان از ناجوانمردي بريست
شرط ها بايد که تا يک قهرمان
پهلوان ناميده گردد در جهان
گفته هاي نيک و هم کردار نيک
همرهش بايد ورا پندار نيک
سر نسازد خم، بر نامردمان
گرچه در اين ره ببازد جسم و جان
گر ندارد قهرمان زين ها نشان
قهرمانش خوان فقط، نه پهلوان
پهلواني کار هر بي مايه نيست
مهر مادر در وجود دايه نيست
گرچه او مي پرورد فرزند را
مي نپردازد زجان خود بها
بشنو از گمنام اين رنجيده جان
تو مخوان هر سفلهاي را پهلوان