[مهیار ورس یک]
بده حال خیابونا غمگینه مثل سوز گیتار
تنها از این بالا گیجم بیفتم خودم یا ته سیگار
بده حال خیابونا فقط منو بذار خونه
تو ماشین خاموشه ضبط سکوت تنها صدامونه
خنده ها شده دکوری دروغه جواب چطوری
مرد دیگه ذوق ما واسه شمالای یهویی
اگه میشه برو خونه یه هیولا تو خیابون
به نام خاطره پی منه میکشتم زود تر از سیانور
فقط منو بذار خونه میخوام تعطیلی مو اصلا خونه باشم
سراغمم کسی گرفت بگین یه جا دیگست و دوره راشم
کارای عجیب میکنم کار تعطیله از جیب میخورم
از آدم جدید بیزارم از رفیقای قدیم میبرم
میزنم عطرشو به بالشم واسه من بسه حتی یادشم
فک کنم بزرگ شدم دیگه نه فاز من کجا کجا فاز شهر
[مهیار کورس]
من شدم معتاد تنهایی نه کسی میاد دیگه نه من میرم جایی
ساکتم بی حوصلم سردم بس که گیر کرده تو دلم یه حرفایی
من شدم معتاد تنهایی بارون و یه پنجره چایی
من شدم معتاد تنهایی تا همیشه نه یه شبایی
[شایع ورس دو]
حال خونه تخمی حال بیرونی تخمی تر
دارم کسخل میشم امروزم همه چی تو ذوق میزد
کینه دارم از همه شتری بوس و بغل کپنی
اعصابم دیفالت بود بوق میکشم پشت نفر جلویی
بی دلیل هی اوقاتم تلخه اخلاقم صبا نچسب
نمیدونم اومدم کجا برعکس سرزنشاتونو یادم هست
منو بذار خونه دادا چشام اذیته تو چراغا
همش هی لش خونم همه چی دیگه تو مخه بابا
برو فقط منو بذار خونه نگاه هوا هوای بارونه
زنده میشه خاطره هاش دوباره مچمو میخوابونه
میگن برو تراپی منم خونم با یه انصرافی
زندگیم عین بازی و سخته به خودت هی ببازی
روزا همون شکلی میگذرونم روز و شب و عشقی
دیگه حتی حال تکست نیست و فقط حالمون خوبه فیسی
اگه میشه برو خونه فاز من دوش و خواب
هنوزم رد میده دلم برا چشای عکس لای کتاب
[مهیار کورس]
من شدم معتاد تنهایی نه کسی میاد دیگه نه من میرم جایی
ساکتم بی حوصلم سردم بس که گیر کرده تو دلم یه حرفایی
من شدم معتاد تنهایی بارون و یه پنجره چایی
من شدم معتاد تنهایی تا همیشه نه یه شبایی
[مهراد هیدن ورس سه]
یه سفر ادامه دار یه چمدونه اضافه بار
همیشه منو کشته نگاهِ یار [؟؟؟]
عاقبت نا رفیق یه فاجعه است که سهم ما نیست
این حال بد لایقم نبود اصلا نه انتظار نیست
برا من نه فکرش از تو سر یه لحظه هم نرفت من مسافرم
ته خط رسیدم نه مهم نیست از چه راهی
خونه ساکت تی وی خاموش دل ماها داغون و تنگ
یه سیگار رولی داروش بارون میزنه رو شیشه آهنگ
فقط منو بذار خونه نه حال ویسکی نه حال برگ
تو این خیابلونا میزنه رو دلم خاطره چنگ
یه حس خیلی غریب تو محیطه
خسته ام از این شبا و خوشی های فرمالیته
میخوام خونه باشم زل بزنم به تاریکی
تو از حرف زدن با جای خالی چی حالیته
میزنم حرفمو با میز با آینه دیوار
چون دیگه با تو امیدی نیست به دیدار
صدای پیانوی شکسته و ناکوکمو میشنوه از پنجره جغد بیدار
[هیدن و مهیار کورس]
من شدم معتاد تنهایی نه کسی میاد دیگه نه من میرم جایی
ساکتم بی حوصلم سردم بس که گیر کرده تو دلم یه حرفایی
من شدم معتاد تنهایی بارون و یه پنجره چایی
من شدم معتاد تنهایی تا همیشه نه یه شبایی