تنم از حادثه خسته دلم از غصه شکسته
یه مسافر غریبم راهی یک راه دورم
ناجی شکسته بالم که تویی تنها نشستی
ای که واسه خاطره من دل مردمو شکستی
پر بغض و گریه بودم تو رسیدی تا بخندم
واسه پیدا کردن تو دل به جادهها می بندم
راهی یه کوره راهم،کولهبار عشقو بستم
دیگه از خودم بریدم دیگه از آینه خستم
تویی کعبهی وجودم دور چشمهی تو گشتم
نکن از دلم گلایه باید از تو می گذشتم
میخوام این عشق قشنگو از نگاهت پس بگیرم
نمیخوام مثل پرنده توی یک قفس بمیرم
ای نگاه آبی ناز کاش تو مهربون نبودی
میون این همه آدم تو یه هم زبون نبودی
لحظهی گذشتن از تو آخرین لحظهی دیدار
واسه تو از تو گذشتم همینو میگن یه ایثار