شاید حدود ده سال پیش بود در فضای مجازی و غیر مجازی به شدت داستانی نقل میشد و از این محفل به آن محفل میشد از مسلمان شدن یک دانشمند غربی به نام موریس بوکای من باب اینکه اون با تحقیق فهمیده مومیایی فرعون تو اب غرق شده |
داستان از این قراره که آقای بوکای در یک تحقیقات فرضی و خیالی که خودشون حضور داشتن ، متوجه شدن که جسد رامسس دوم که از جمله قدرت مند ترین فرعون مصر بوده به علت وجود نوعی نمک مخصوص به نام نطرون که نوعی نمک دریا بوده در مومیایی ایشون پی میبره که بله رامسس دوم علت مرگ غرق شدن در آب بوده !
و نتیجه میگیره که بله ، پس این همون فرعونی بوده که در دریای شکافته شده موسی غرق شده و داستان کتاب های مقدس واقعی هست و طی یک حرکت اعلام اسلام آوردن میکنه !
اما واقعا ايا وجود نطرون ( ناترون) به معنی این هست که رامسس دوم در دریا غرق شده و تایید داستانی هست که کتاب مقدس اون رو روایت کرده ؟
بر اساس تحقیقات باستان شناسی و مصر شناسی تا به امروز اثری از شخصیتی به نام موسی در تاریخ مصر ، کتیبه های به جا مانده و احوالات سیاسی و فرمانروایی و دربار مصر وجود ندارد نه فقط به نام موسی بلکه فردی با سرنوشتی شبیه موسی هم از دید کارشناسان و در تاریخ مصر وجود خارجی نداشته است
همچنین از دید تاریخی نزدیک ترین تاریخ حضور یهودیان در سرزمین های مصر باستان مربوط به حدود سال ۵۲۵ پیش از میلاد هست . یعنی زمانی که هخامنشیان بر مصر چیره شدند اونم در نزدیکی سودان فعلی نه حتی نزدیک به پایتختهای فرعونها و داستان هجرت یهودیان از مصر به سمت دریای سرخ و غیره تماما هیچ پشتوانه تاریخی ندارد.
اما بریم سر اصل مطلب ناترون ( نطرون ) در مومیایی رامسس دوم از کجا اومده پس؟
رامسس دوم بزرگ ترین قدرتمند ترین فرعون مصر بوده که حدود ۶۶ سال بر مصر حکومت کرد و در حدود ۹۰ سالگی بنا به تحقیقات انجام شده به دلیل عارضه هایی در رگ ها گردن ناشی از کهولت سن در گذشت !
بدیهی بود که در زمان فرمانروایی رامسس دوم مصر در اوج عظمت خود از هر لحاظ قرار داشت ، و در آن زمان و هنر مومیایی سازی به اوج تکامل خود رسیده بود !
بهترین روش ۷۰ روز طول میکشید و شامل خارج کردن اندامهای داخلی خارج کردن مغز از طریق بینی و خشک کردن بدن با مخلوطی نمکی به نام ناترون بود. سپس بدن را با کتان و طلسم های محافظتی بین لایه ها پیچیده و در یک تابوت انسان نمای تزئین شده قرار میدادند. مومیاییهای دوره متأخر نیز در جعبه های مومیایی منقش گذاشته میشدند. حفظ خود بدن در دوران بطلمیوسی و رومی محبوبیتش را از دست داد اما تأکید بیشتری بر ظاهر بیرونی مومیایی میشد.
پس پیدا شدن ناترون در مومیایی رامسس دوم نه تنها تاییدی بر ادعای بوکای نیست بلکه یک مسئله عادی در روند مومیایی سازی بوده
با توجه به این سلسله توضیحات و داستانی که روایت شد ، به نظرتون چرا باید یک پزشک فرانسوی که از قضا از پزشک مخصوص ملک فیصل پادشاه وقت عربستان بود با چنین استدلال پوچی ، ادعای مسلمانی کنه ؟