اختصاصی طرفداری | اسلوونی با کسب سه مساوی متوالی در مرحله گروهی، برای نخستینبار در تاریخش از مرحله گروهی یک تورنمنت بزرگ صعود کرد و به پرتغالی رسید که با پیروزی در دو بازی نخست، صدرنشینیاش را قطعی کرد و باخت به گرجستان برای آنها صرفا جنبه تشریفات داشت.
روبرتو مارتینز تیمش را با نفرات و رویکردی تهاجمی روانه زمین کرد چرا که میدانست اسلوونی با همان استراتژی سه بازی گذشتهاش یعنی عقب نشستن و بستن کانالهای مرکزی تکیه خواهد کرد. اسلوونی با همان سیستم 2-4-4 خطی خودش، در دفاع به خواستههایش رسید و به پرتغال اجازه نداد تا از عمق نفوذ خاصی داشته باشد. به همین ترتیب، کارایی برونو فرناندش و ویتینیا در مرکز زمین، چندان بالا نبود. در بخشهای مهمی از بازی، بار حملات سلسائو بر دوش رافا لیائو بود که با سرعت و خلاقیت فردیاش بتواند موقعیتی ایجاد کند اما فولبکهای اسلوونی با استقامت و سرعت بالا اجازه ندادند فعالیتها از جناحین به داخل بیاید.
شیوه بازی اسلوونی مبنی بر بستن کانالهای مرکزی و بهرهگیری پرتغال از یک مهاجم هدف یعنی کریستیانو رونالدو باعث شد پرتغال بازیاش را روی حمله از جناحین متمرکز کند و فولبکها، بهخصوص کانسلو به حمله اضافه میشدند تا درون محوطه جریمه توپ بفرستند و رونالدو بتواند با ضربه سر، دروازه را تهدید کند. البته مدافعان مرکزی اسلوونی نیز در دوئلهای هوایی توانستند موفق عمل کنند. استفاده از ضربات آزاد دیگر راه پرتغال برای تهدید دروازه اوبلاک بود؛ با وجود اینکه رونالدو ضربه اولش خطرناک بود، در مقاطع بعدی ناامیدکننده ظاهر شد و نگذاشت ارسال به درون محوطه جریمه امتحان شود.
حضور حداکثری بازیکنان پرتغال درون زمین اسلوونی برای شکستن بلاک دفاعی آنها به خصوص با نفوذهای ژائو کانسلو و نونو مندش باعث شد اسلوونی بعد از بازپسگیری توپ از فضای پشت سر آنها برای ضدحمله زدن استفاده کند اما بهخاطر اینکه هافبکهای کناری آنها چندان در حمله پرسرعت و عرضی بازی نمیکردند، باعث شد اشپورار و ششکو در خط حمله تنها بمانند.
در نیمه دوم وضعیت برای پرتغال چندان بهتر نشد. تیم مارتینز روی استراتژی سانتر از جناحین تکیه کرد اما نتیجه چندان بهتر نشد و مارتینز مجبور شد رافا لیائو و ویتینیا را تعویض کند اما جانشینان آنها یعنی ژوتا و چیکو کونسیسائو نیز نتوانستند چندان بهتر باشند. پرتغال توفیقی پیدا نکرد و مثل سایر مدعیان نتوانست میخش را محکم بکوبد تا بازی به وقتهای اضافه کشیده شود. واکنشهای رونالدو نشان میداد او از ناکامی در گل نزدن و تمام نکردن کار، چهقدر عصبی است.
عجز و ناتوانی پرتغال در ترتیب دادن حملات خطرناک و برنامه نداشتن اسلوونی در ضدحملات باعث شد این بازی مثل چندین مسابقه دیگر این جام، کسالتبار باشد اما جشنواره دراماها در وقتهای اضافه شروع شد. پرتغال به تلاش برای گل زدن ادامه داد و در ثانیههای پایانی وقت اضافه، دنیله اورساتوی سختگیر بالاخره مجاب شد به نفع پرتغال پنالتی بگیرد.
کریستیانو رونالدو مقابل یان اوبلاک قرار گرفت. از پیروزی و گلزنی در تورنمنتهای مختلف با پیراهن رئال مادرید گرفته تا هتتریک با لباس یوونتوس؛ همه به ما میگوید که او بهخوبی راه مغلوب کردن سنگربان اسلوونیایی را میدانس. اما اوبلاک از گذشته درس گرفته بود و خلاف فینال لیگ قهرمانان 2016، اینبار میدانست رونالدو قرار است پنالتیاش را کجا بزند. گرفتن این پنالتی، به بمب روحیه برای اسلوونی تبدیل شد تا 15 دقیقه دیگر مقاومت کند و شانسش را برای ضربات مرگبار پنالتی بیازماید.
بغض سیآرسون شکست و اشکهای کاپیتان پرتغال در وقفه استراحت بین دو نیمه وقتهای اضافه جاری شد. شاید خیلیها رونالدو را بابت عدم کنترل احساساتش سرزنش کنند چرا که او بهعنوان رهبر تیم، حین نبرد تسلیم شد اما خود رونالدو میدانست چه کرده. این اشتباه که میتوانست جبرانناپذیر شود، احتمالا پرفشارترین شب زندگی رونالدو را رقم زد. او میداند که این یورو، احتمالا آخرین فرصت برای اثبات خودش پیش از رفتن به زوالِ نهایی است و همیشه در آخرین فرصتها، انجام یک اشتباه این احساس را القا میکند که کار دیگر تمام است. قبلا کسانی مثل رهبران کاریزماتیک بزرگی جانلوئیجی بوفون هم این را تجربه کرده بودند و رونالدو اولین نفری نبود که اینچنین دچار فروپاشی شود و گریههایش به برخی احساس ترحم بدهد. نه این که رونالدو نمیخواست؛ او نمیتوانست جلوی بروز احساسش را بگیرد و بهخوبی میدانست که کسی جز خودش مقصر ادامه یافتن این ماراتنِ عذابآور نیست.
در وقتهای اضافه نیمه دوم فشار عصبی رونالدو به اوج خودش رسید و در تمام حرکاتش، نشانی از عجز دیده میشود. با سوزاندن آن بلیتِ شانس، خدایِ فوتبال میخواست که پرتغال تنبیه شود اما بنیامین ششکو هم مثل رونالدو دو بار به بخت خودش لگد زد؛ یک بار در جدال با دیوگو کوستا مغلوب شد و یک بار نیز نتوانست از خستگی په په بهره بگیرد و بازهم در جدال تکبهتک به شوتش بیش از حد زاویه داد. سرنوشت دو تیم کشیده شدن به ضربات پنالتی بود؛ با باختِ روحی پرتغال، نتیجه پیشبینیناپذیر بود.
رونالدو گاف بدی داد؛ گریست و روحیهاش نابود شده بود اما شانس مجددی در کار بود. همه ما رونالدو را میشناسیم. میدانیم که او چه اعتمادبهنفس و روحیه تسلیمناپذیری دارد. پشت ضربه اول ایستاد و با وجود اینکه اوبلاک بازهم دستش را خواند، به دقیقترین شکل ممکن پنالتی را وارد دروازه کرد. کریستیانو لبخند زد و از هواداران تیمش پوزش خواست؛ گویی که باری سنگین از دوشش برداشته شده.
دیوگو کوستا هر سه پنالتی اسلوونیاییها را گرفت تا به نخستین گلر تاریخ جام ملتهای اروپا تبدیل شود که هر سه پنالتی اول یک تیم در ضربات پنالتی را میگیرد و گل برناردو سیلوا، حکم صعود پرتغال به یکچهارم نهایی را امضا کرد. همیشه پرتغالیها عادت داشتند رونالدو بار تیم را بهدوش بکشد اما این بار، دیوگو کوستای قدرنادیده منجی رونالدو و پرتغال شد و با دستهایش، اشکهای رونالدو را پاک کرد. پرتغال به دراماتیکترین شکل به یکچهارم نهایی یورو رسید و با حریفی قَدَر یعنی فرانسه روبهرو میشوند اما آنها خوب میدانند که اگر قاطع و قدرتمند نباشند، این دفعه احتمالا بخت و درخششهای ماورایی به کمکشان نخواهند آمد.