تیم ملی اسپانیا با عملکردی قاطعانه، خودش را در قامت یک مدعی بزرگ نشان داد و در حال حاضر اصلی ترین شانس صعود حساب می شود.
لاروخا به همراه لوئیس دلافوئنته، تا حدودی بر خلاف انتظار ها عمل کرد؛ اما همین اسپانیا هم معضلات زیادی دارد که در این یادداشت به آن می پردازیم:
به عنوان اولین مشکل اسپانیا می شود غرور را عنوان کرد. غرور چیزی است که این روز ها به وضوح در مصاحبه های مطبوعاتی بازیکنان اسپانیا دیده می شود. مثلا اخیرا دنی کارواخال که از او به عنوان یک بازیکن با تجربه انتظارات زیادی می رود، اعلام کرده که بهترین مدافع راست جهان است. نیکو ویلیامز گفته است که اسپانیا بهترین تیم جهان است. این ها فقط دو مورد از اظهارات غرور آمیز بازیکنان اسپانیا بود و از رفتار بازیکنان در اردوها و سایر صحبت ها می شود کاملا نتیجه گرفت که اسپانیا از سه برد همراه با کلین شیت خود برابر تیم های با کیفیت مغرور شده.
انتظاری که وجود دارد این است که لوئیس دلافوئنته به همراه یکی از بازیکنان در مصاحبه مطبوعاتی کمی متواضع تر سخن بگویند. در این باره حداقل می شود از دلافوئنته انتظار داشت، چون در مقابل همه صحبت های بازیکنان کمی متواضعانه تر صحبت کرد.
اسپانیا پیش از دیدار با گرجستان به شکل جدی وارد کری خواندن شده است. ابتدا ممرداشویلی یک کری برای اسپانیا خواند و گفت کوارتسخلیا از همه بازیکنان اسپانیایی بهتر است و ناچو نیز پس از این گفت که گرجستان سنگین شکست می خورد. ممرداشویلی هم به این حرف واکنش نشان داد. در چنین سطحی از فوتبال شاهد چنین کری خوانی هایی هستیم. معلوم نیست آیا بازیکنان دلافوئنته از نتیجه بازی پرتغال و گرجستان آگاه شدند یا نه؟ اگر یامال یا نیکو ویلیامز چیزی می گفتند نقدی نبود، چون هنوز خیلی جوان و ذوق زده هستند اما آیا کاپیتان اسپانیا، ناچو فرناندز باتجربه باید چنین حرفی بزند؟
در اینجا علاوه بر همه این نکات باید یک اسکواد خوب و گرانقیمت را به عنوان نقطه قوت اسپانیا و یک ترکیب جوان و شکننده را به عنوان معضل اسپانیا و لوئیس دلافوئنته در نظر بگیریم. تیمی شامل بازیکنانی مثل پدری، فرمین، یامال و نیکو ویلیامز می تواند بسیار شکننده باشد. یامال فقط 16 سال سن دارد و نیکو و فرمین خیلی جوان هستند. پدری به خوبی در بارسلونا نشان داد که از لحاظ بدنی بازیکن ضعیفی است. نمی شود گفت که آلبانی و گرجستان علی رغم همه شایستگی ها رقیب جدی برای تیم اسپانیا هستند، اما اسپانیا با همین ترکیب جوان احتمالا باید به مصاف آلمان برود. آلمانی که احتمالا بخاطر محرومیت ها ترکیب خود را زیر و رو خواهد کرد. آیا این اسپانیای شکننده مقابل گرجستان و سپس برنده آلمان-دانمارک، موفق خواهد شد یا نه؟
بازی پرتغال و گرجستان، عامل صعود گرجستان به این مرحله بود و همچنین عامل اصلی دیده شدن گرجستان به عنوان یک شگفتی ساز. حالا اگر بخواهیم به همان بازی نگاه کنیم می بینیم که پرتغال در بازی با گرجستان، هجومی و مالکانه بازی کرد؛ معمولا در شوت های آخر دقت نداشت یا اگر داشت با بهترین گلر جام، یعنی ممرداشویلی روبرو بود. در دفاع جا می ماند و در خط جلو ستاره ای به نام خویچا کوارتسخلیا وجود داشت. باید گفت اسپانیا نیز هجومی و مالکانه بازی می کند. شاید اسپانیا به همان نحوی بازی می کند که گرجستان دوست دارد. با این وجود نمی شود یک طرفه به قاضی رفت. اسپانیا شاید باب میل گرج ها بازی کند، اما بالاخره مارک کوکوریا را در دفاع دارد و بازیکنانش به طرز باورنکردنی دفع توپ می کنند.
اسپانیا در مقابل ایتالیا نشان داد که خیلی از لحاظ تمام کنندگی خوب نیست. شاید اگر گل به خودی کالافیوری نبود، الان ما طور دیگری از اسپانیا صحبت می کردیم. بحث ما این نیست که اسپانیا شایستگی پیروزی نداشت، اما اگر تیمی موقعیت هایش را گل نکند، آیا هر بازی یار حریف به کمکش می آید؟
از مجموع همه این حرف ها می شود نتیجه گرفت که اسپانیا تیمیست که بزرگ تر هایش آنچنان که باید و شاید مثل بزرگان صحبت نمی کنند؛ اسپانیا تیمی پرستاره اما شکننده است. اسپانیا تیمی هجومی اما با ضعف جزئی در تمام کنندگی است و این باب میل گرج هاست، چون گرج ها نشان داده اند که استاد ضدحمله زدن هستند. گرجستان علی رغم اسکواد ضعیف دو ستاره دارد. یکی در جلو ترین نقطه و یکی از عقب ترین نقطه.
حالا با این حرف ها به نظر شما اسپانیا، شانس اول کسب یورو 2024، می تواند از پس گرجستان بر آید؟