ஜ۩۞۩ஜஜ۩۞۩ஜஜ۩۞۩ஜ
مولانا:
اين کفر نباشد، سخـــــــن کفر نه اين است
تا هست علي باشد و تابــــــــــود علي بود
سرّ دو جهــــــــــــــان جمله ز پيدا و ز پنهان
شمس الحق تبريز که بنمـــــــود، علي بود
.
.
سعدی :
کس را چه زور و زهره که وصف علی کند
جبار در مناقب او گفته «هال اتی»
زورآزمای قلعه خیبر که بند او
در یکدیگر شکسته به بازوی «لافتی»
مردی که در مصاف زره پیش بسته بود
تا پیش دشمنان نکند پشت بر غزا
شیر خدا و صفدر میدان و بحر جود
جان بخش در نماز و جهانسوز در وغا
.
.
حافظ :
من به خیال زاهدی گوشه نشین و طرفه آنک/ مغبچهای ز هر طرف میزندم به چنگ و دف
بیخبرند زاهدان نقش بخوان و لا تقل/ مست ریاست محتسب باده بده و لا تخف
صوفی شهر بین که چون لقمه شبهه میخورد/ پاردمش دراز باد آن حیوان خوش علف
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق/ بدرقه رهت شود همت شحنه نجف
.
.
سنایی :
هشت بستان را کجا هرگز توانی یافتن
جز به حب حیدر و شبیر و شبر داشتن
گر همی مومن شماری خویشتن را بایدت
مهر زر جعفری بر دین جعفر داشتن
کی مسلم باشدت اسلام تا کارت بود
طیلسان در گردن و در زیر خنجر داشتن
گر همی دیندار خوانی خویشتن را شرط نیست
جسم و جان از کفر و دین قربی و لاغر داشتن
پند من بنیوش و علم دین طلب از بهر آنک
جز بدانش خوب نبود زینت و فر داشتن
.
.
رودکی :
کسی را که باشد به دل، مهر حیدر
شود سرخ رو در دو گیتی به آور
ای شاه نبی سیرت، ایمان تو محکم
ای میر علی حکمت، عالم به تو در غال
.
.
پروین اعتصامی :
هر چه میگویم علی، انگار اللّهی ترم
مرغ «او ادنی»ییم وقتی که با او میپرم
مستجار کعبه را دیدم، اگر مُحرِم شدم
با «یَدُ الله» آمدم تا «فُوقِ اَیدیهِم» شدم
تا که ساقی اوست سرمستند «اصحابُ الیمین »
وجه باقی اوست، «اِنّی لا اُحبُّ الافِلین»
ஜ۩۞۩ஜஜ۩۞۩ஜஜ۩۞۩ஜ