بدون شک بیرحمترین و قاتلترین حکومت تاریخ، بریتانیا بوده و در ادامهی مطلب نمونهای از جنایتهای آنها را میبینید.
نیازی نیست که از عظمت و بزرگی امپراطوری بریتانیا حرفی زده شود؛ انگلیسیها که با لشکرکشی به قارههای مختلف جهان و فتح هند، کانادا، آفریقا، استرالیا و... استعمارگرترین کشور محسوب میشوند، جنایتها و قتل عام زیادی را هم انجام داداند.
نقشه امپراتوری بریتانیای کبیر:
اشغال هند و جنایات غیر انسانی
طی پروسهی اشغال هند، در دهه 1770 میلادی بیش از 10 میلیون هندی تنها در ایالت بنگال این کشور، بر اثر قحطی و گرسنگی، بیماری، بدرفتاری و شکنجه به دست نظامیان انگلیسی - کمپانی هند شرقی بریتانیا - و یا بر اثر فشار کار اجباری جان خود را از دست دادند.
کشتار آمریت سر در پنجاب هندوستان در سال 1919 یکی دیگر از فجایع جنگی انگلیس در هندوستان است؛ طی این کشتار، معترضین به شکل مسالمتآمیز در مکانی جمع شدند تا به حکومتداری امپراتوری بریتانیا و شرایط اقتصادی اعتراض کنند. نیروهای انگلیسی بهجای شنیدن صدای معترضین تمام خروجیها را بستند و همه را به رگبار بستند. در عرض 10 دقیقه حدود 1000 نفر کشته و همین میزان بهشدت زخمی شدند. پارلمان انگلستان سرتیپ ریجینالد دایر فرمانده نیروها - که دستور شلیک را صادر کرده بود - را احضار کرده و به وی مدال شجاعت داد و با پاداشی 900 هزار دلاری وی را ناجی هندوستان نامید!
از سال 1942 و هنگام جنگ جهانی دوم، قحطی دیگری به دلیل تصمیم استعماری دولت بریتانیا و شخص چرچیل در هندوستان رخ داد که حدود 5 میلیون هندی دیگر را به کام مرگ کشاند. طی سالهای 1942 تا 1944 بین 3.5 تا 5 میلیون هندی بر اثر قحطی جان باختند. به دستور چرچیل در این سالها، تمامی کشتیهایی که برای انتقال مواد غذایی به هند مورد استفاده قرار میگرفت، برای انتقال تجهیزات و آذوقه برای نیروهای نظامی انگلستان در شمال آفریقا به کار گرفته شد و بهاین ترتیب قحطی بزرگی این بار نیز در ایالت بنگال هند جان میلیونها هندی را گرفت.
جنایت بریتانیا در افغانستان
نخستین جنگ میان افغانستان و انگلیس (۱۸۳۹ تا ۱۸۴۲) در منطقهی جنوبی دره هلمند رخ داد. این جنگ، یکی از اولین لشکرکشیهای بزرگ قرن نوزدهم در جریان رقابت بر سر تصاحب قدرت و نفوذ در منطقه آسیای مرکزی بود - که با عنوان بازی بزرگ امپراتوری بریتانیا شناخته میشود. در این جنگ تعداد زیادی از مردم حوالی هلمند به قتل رسیدند و ترس و وحشت عمومی در افغانستان ایجاد شد؛ در عین حال، آبادانی و توسعه افغانستان متوقف شد و قتل و غارت در این کشور افزایش یافت و تعدادی از غیرنظامیان در این لشکرکشی کشته شدند.
البته این تنها جنایت آنها نیست و ده سال پیش، آنها باری دیگر باعث ناامنی در افغانستان شدند؛ نیروهای انگلیسی به کشتار حدود ۸۰ نفر در ولایت هلمند متهم هستند که گفته شده با خونسردی تمام یا در خواب و یا پس از دستگیری، بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ کشته شدهاند.
کشتار جمعی و تجاوز در قاره آفریقا
انگلستان در طول جنگهای بوئر (1899 تا 1902) چندین هزار انسان بیگناه را فقط برای جلوگیری از خطرات احتمالی شورش داخلی، در اردوگاههای کار اجباری زندانی کرد؛ در عرض یک سال 10 درصد از مردم بوئر در مریضی و گرسنگی این اردوگاهها مردند تا دولت بریتانیا به اهداف استعماری و اقتصادی خود در آفریقا برسد. سیاستهای انگلیس برای کنترل مردم آفریقای جنوبی حدود 48 هزار کشته غیرنظامی، شامل زنان و کودکان برجای گذاشت. این آمار جدای از 30 هزار کشته در حین جنگ بوئر است.
البته سربازان انگلیسی نیز هنگام شرکت در مأموریت آموزشی که از چند دهه پیش در کنیا به اجرا در آمد به هزاران زن در این کشور حوزه شرق آفریقا تجاوز کردهاند و دهها کودک نیز از این متجاوزان بر جای مانده است. همچنان در نتیجه این تجاوزات سربازان انگلیسی، کودکان چندنژادی در روستاهای دورافتاده در مرکز کنیا در حدود ۲۰۰ کیلومتری شمال شهر نایروبی، جایی که محل اجرای ماموریت «واحد آموزش ارتش انگلیس» برای آموزش به سربازانش بود، زاده میشوند. برآورد شده است که دست کم ۶۹ کودک در نتیجه تجاوزات جنسی سربازان بریتانیایی به دنیا آمدهاند.
سوابق جنایات ارتکابی از سوی سربازان بریتانیایی در کنیا از جمله تجاوز جنسی و قتل، به دهه ۱۹۵۰ برمیگردد. یک پرونده مربوط به زن ۲۱ سالهای است که در سال ۲۰۱۲ مشاهده شد با سربازان انگلیسی وارد هتلی شده و پس از آن ناپدید شد و مدتی بعد جسد این زن در یک مخزن فاضلاب کشف شد. سربازی که توسط دیگر سربازان به عنوان قاتل شناسایی شد هرگز محاکمه نشد.
نسل کشی ایرانیان در سالهای 1917 تا 1919
یکی از اقدامات دولت انگلستان که تأثیر بسیاری در جمعیت و قدرت ایران گذاشت، ایجاد قحطی و نسلکشی حدود 6 (9) میلیون ساکن ایران بین سالهای 1296 الی 1298 بود.
با وجود اعلام بیطرفی ایران، نیروهای متخاصم انگلستان و روسیه تزاری از شمال و جنوب وارد ایران شدند و با توجه به نیاز این قوا به آذوقه تمام غلات و مایحتاج ایرانیان توسط قوای انگلیس حتی زیادتر از نیاز خودشان، جمعآوری شد.
در این قحطی نزدیک به 40% (و در برخی دیگر از منابع 25 درصد) از جمعیت ایران بهسبب گرسنگی و سوءتغذیه و بیماریهای ناشی از آن نابود شدند و دولت بریتانیا بهدلیل خرید گسترده غله و مواد غذایی در ایران، وارد نکردن غذا از هند و بینالنهرین، ممانعت از ورود غذا از ایالات متحده و اتخاذ سیاستهای مالی - از جمله پرداخت نکردن درآمدهای نفت به ایران - مسبب اصلی این بحران بود.
براساس اسناد وزارت امور خارجه آمریکا، جمعیت ایران در سال 1914 میلادی 20 میلیون نفر بوده است. این جمعیت در 5 سال بعد، یعنی در سال 1919 به 11 میلیون نفر تقلیل است و علت آن سیاست نسلکشی انگلیس در ایران بوده است.
بمباران شیمایی عراق توسط انگلیس
بمباران شیمیایی عراق به دستور وینسنت چرچيل، یکی از فجایع انسانی در طول تاریخ است. انگلیسیها سلاحهای شیمیایی خود را درعراق آزمایش کردهاند که مقدمات اشغال عراق در سال 2003 را فراهم کرد.
درسال 1919 سرهنگ آرتور هریس ملقب به هریس بمب افکن گفت:
«اعراب و کردها اکنون میفهمند که معنی واقعی بمباران چیست؛ زیرا ظرف 45 دقیقه میتوانیم روستاها و یکسوم ساکنان آن را نابود کنیم.»
در آن زمان فرماندهی نیروی هوایی انگلیس در آسیای غربی، آزمایش سلاح شیمیایی بر اعرابی که سرسختانه مقاومت میکردند را تقاضا کرد. وینستون چرچیل وزیر جنگ وقت حمایت گسترده خود را از بهکارگیری گازهای سمی ضد عشایر عراق اعلام کرد. استفاده از گازهای کشنده در سال 1920 نیز ادامه یافت. نیروی هوایی انگلیس بار دیگر درسال 1925 از این سلاحها برای سرکوب اهالی سلیمانیه عراق استفاده کرد. انگلیسیها پاسخ ناآرامیهای داخل عراق را با حملات شيميايی در جنوب و بمباران جنگندههای نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا در شمال و جنوب دادند. بمبگذاری، بمباران شبانه، بمبافکنهای سنگین، بمبهای تأخیری (که بیشتر جان کودکان را تهدید میکند) همگی در طول حملات بر روستاهای کاهگلی و سنگی توسط انگلیس در کشور عراق رخ داد.
نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا در آغاز به منظور سرکوب شورش اعراب و کوردها و محافظت از ذخایر نفتی تازه اکتشافشده و محافظت از شهرکنشینان یهودی در فلسطین و دور نگاه داشتن تورکیه به عراق اعزام شد. چرچیل به خصوص بر استفاده از سلاحهای شیمیایی مصّر بود و میگفت این سلاحها باید علیه «اعراب سرکش» به طور آزمایشی استفاده شوند. در این راستا حملهها به روستاها آغاز شد. یکی دیگر از روشهای انگلیسیها در برخورد با عراقیان به رگبار بستن اهالی قبایل در حال فرار از آلودگی شیمیایی بود. با این روش ظالمانه، چندین هزار عراقی دیگر نیز به قتل رسیدند.
قتل عام مردم آلمان توسط انگلیس در جنگ دوم جهانی
انگلستان و فرانسه در سوم سپتامبر 1939 علیه آلمان نازی اعلان جنگ دادند. دو روز بعد از این واقعه انگلستان بمباران شهرها و جمعیت غیرنظامی آلمان را آغاز کرد. در پنجم سپتامبر 1939 اولین حملات هوایی علیه شهرهای کوکسهاون و ویلهلمشاون انجام گرفت؛ در دوازدهم ژانویه 1940 شهر وسترلند بمباران شد. در بیستم مارس، 110 بمب انفجاری و آتشزا بر فراز شهرهای کیل و هرنوم رها شدند. در این حمله یک بیمارستان به کلی تخریب شد. در آوریل 1940، بمبافکنهای ارتش بریتانیا حملاتی فزاینده علیه شهرهایی انجام دادند که دارای هیچ نوع تأسیسات و اهمیت نظامی نبودند. وینستون چرچیل در یازدهم مِه 1940، و درست یک روز بعد از انتصاب به عنوان نخستوزیر و وزیر جنگ تصمیم گرفت دستوری مبنی بر انجام حملات هوایی وسیع علیه مردم غیرنظامی آلمان صادر کند. بااین حال، او مردم انگلستان را از اتخاذ این تصمیم مطلع نکرد.
بمباران درسدن، تلفات و نحوه کشته شدن قربانیان، فجیعتر و فراتر از یک عملیات و بمباران ساده نظامی بود. هدف نیروهای متفقین نابود کردن مردم آلمان به فجیعترین شکل ممکن بود. وی در صبح روز پس از بمباران به هواپیماهای سبک دستور داد که بازماندگان بمبارانها را در ساحل رودخانه الب به رگبار ببندند.
کشتار مردم ایرلند شمالی
در شمال ایرلند شواهد معتبری در رابطه با تعداد موارد کشتار شهروندان غیرنظامی از سوی سربازان انگلیسی موجود است؛ بین سالهای 1970 تا 2000، ارتش نظامی انگلیس بیش از 300 شهروند مرد، زن و کودک را به قتل رساندهاند. تمامی قربانیان غیرمسلح بودند و هیچ یک خطر جانی برای سربازان انگلیسی به شمار نمیرفتند. در میان کشتهشدگان کشیشهای کاتولیک، زنان مسن، کودکان و حتی دختران نوجوان به چشم میخورند. اسنادی از دولت انگلیس منتشر شده است که در سال 1972 به تمامی سربازان انگلیسی متهم به کشتار شهروندان غیرنظامی در شمال ایرلند، بخشودگی تعلق گرفته است.
یکشنبه خونین که به نام کشتار باگساید نیز شناخته میشود، حادثهای فجیع است که در سیُم ژانویه ۱۹۷۲ در منطقه باگساید در از دری ایرلند شمالی اتفاق افتاد. در این حادثه سربازان انگلیسی به ۲۶ شهروند غیرمسلح که در راهپیمایی اعتراضی علیه توقیف دیمیتریوس شرکت کرده بودند، شلیک کردند. چهارده نفر در اثر این تیراندازی جان خود را از دست دادند که سیزده نفر از آنها در حین این حادثه کشته شدند و نفر چهادهم چهار ماه بعد بر اثر جراحات حاصل از این تیراندازی جان خود را از دست داد؛ بسیاری از قربانیان هنگامی مورد اصابت گلوله قرار گرفتند که در حال فرار از سربازان بودند و برخی نیز در حالی که سعی میکردند به مجروحان کمک کنند، کشته شدند.