در دهه های ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۰ میلادی، نینا کولاگینا Nina Kulagina مجموعهای شگفت انگیز از نیروهای خارق العاده رو به نمایش گذاشت.
دانشمندان شوروی ، روی اون تحقیقات علمی کرده و بعد نتیجه تحقیقات رو به جهان معرفی کردن.
پرونده او، جزو موارد برتر ماورایی در جهان محسوب میشه و چندین کتاب درموردش نوشته شده.
لینک مستند فارسی نینا کولاگینا در یوتیوب
در جنگ جهانی دوم، زمانی که آلمان به روسیه حمله کرد، نینا در اون زمان دختر ۱۴ ساله ای بود که مجبور بود لباس جنگی به تن کنه و با خانوادش به ارتش سرخ روسیه ملحق بشه.
شرایط هولناکی بود، دمای هوا به منفی ۴۰ درجه میرسید و سهمیه نان ، روزانه از ۱۲۰ گرم بیشتر نمیشد.
آب و برق قطع شده بود و هواپیماهای آلمانی مدام شهرها رو بمباران میکردن.
نینا به عنوان خدمه تانکِ T34 عهده دار بی سیم بود و کمی بعد هم گروهبان یکم شد.
اما بعدش به شدت مجروح شد و دیگه تا پایان جنگ به جبهه برنگشت.
او بعدا ازدواج کرد و صاحب یک پسر هم شد. اما به نظر میرسید که شرایط جنگی روی روانِ او تاثیر عمیقی گذاشته.
دیگران درباره او گفتن که میتونست با نیروی ذهنش محتویات جیبهای اشخاص رو ببینه و در ملاقات با بیماران، نوع بیماری رو تشخیص بده. نینا ادعا می کرد که همیشه از تواناییهای ماورایی خودش، آگاه بوده.
خودش درباره دورانی که به عنوان مجروح جنگی در بیمارستان بستری بود تعریف میکرد که یک روز خیلی عصبانی و ناراحت بوده.
به سمت کمدی در حال حرکت بوده که متوجه میشه ظرف آبی که روی قفسه قرار داشته به طرف لبه قفسه به راه میافته و بعد به زمین میخوره و تکه تکه میشه.
کم کم این اتفاق ها بیشتر میشه و اون متوجه میشه که در حین عصبانیتش اجسام حرکت میکنن، درها باز و بسته میشن و چراغ ها خاموش و روشن میشن.
در اون زمان بسیاری مردم این چیزها رو به موجودات ماورایی مثل ارواح نسبت میدادن اما نینا به این نتیجه رسید که خودش در بروز این حوادث دخالت داره. به این خاطر که رابطه ای مستقیم بین حالت روانی خودش و اتفاقات حس میکرد.
بنابراین سعی کرد این اتفاقات رو کنترل کنه.
درباره تاثیر روان بر اجسام، ویدیویی قبلا در کانال گذاشتیم که میتونین ببینین.
در سال ۱۹۶۴ نینا در بیمارستانی بستری شد، چون به یک بیماری عصبی دچار شده بود.
در بیمارستان مشغول دوخت و دوز و خیاطی شده بود.
براساس گزارش های منتشر شده، پزشکان بیمارستان دیدن که نینا میتونه بدون نگاه کردن، نخ هایی با رنگ های مورد نیازش رو از داخل سبد خیاطی تشخیص بده و برداره.
اونا از این کار نینا خیلی متعجب شده بودن.
دکترها به چند فراروانشناس موضوع رو اطلاع میدن و نینا قبول کرد که بعد از بهبودی کامل، در آزمون های اونا شرکت کنه.
از اینجا به بعد، داستان رو احتمالا میدونید و فیلم هاشو دیدید.
دانشمندان بعد از آزمایشات مختلف فهمیدن که نینا قدرتهای خاصی داره. مثلا با انگشتان دستش میتونه رنگ ها رو تشخیص بده یا با صرف نیرویی که انگار از دستاش خارج میشه، اجسام رو به حرکت دربیاره.
نینا پشت یک میز مینشست و به اشیای کوچکی مثل قوطی کبریت خیره میشد و بدون لمس کردن اشیاء، دستش رو بالای اونا به حرکت درمیاورد و اونا رو حرکت میداد.
اون تونست چوب کبریت، قوطی کبریت، خودنویس و عقربه قطب نما رو حرکت بده.
دانشمندان روسیه، فیلم های آزمایشات رو به جهانیان نشون دادن اما هرگز حاضر نشدن اجازه بدن که دانشمندان خارجی نینا رو از نزدیک بررسی کنن.
به همین خاطر بعدها این شائبه به وجود اومد که شاید در دوران جنگ سرد، شوروی میخواسته با استفاده از این ترفند، غرب رو تحت تاثیر قرار بده و بگه چنین افراد خاصی رو در اختیار داره و ازشون بهره میگیره. یعنی جنبه تبلیغات روانی داشته.
امریکا هم متقابلا پروژه هایی انجام میداد و میگفت از افرادی با قدرت های ماورایی برای مبارزه با شوروی داره استفاده میکنه.
امتناع ورزیدن از آزمونهای جهانی این احتمال که کل ماجرا حقه بوده باشه رو تقویت کرد و بعدا جِیمز رَندی James Randi دقیقا همون اجراهای نینا رو با حقه تونست انجام بده و گفت اگر با حقه ممکنه، پس کارهای اونم ممکنه حقه بوده باشه.
البته جامعه کمونیستی شوروی در اون زمان به شدت یک جامعه بسته بود و حکومت شوروی حتی اجازه نمیداد باستان شناس های خارجی وارد شوروی بشن و مکان های تاریخی یا فسیل های دایناسورها رو بررسی کنن. بنابراین طرفداران نینا میگن قرار ندادن نینا در اختیار دانشمندان خارجی به این دلیل نبوده که کل ماجرا حقه بوده، بلکه در همه زمینه ها شوروی همین طور رفتار میکرد.
همانطور که گفتیم هنوز خیلی ها به نینا اعتقاد دارن و کارهای اونو جزو پرونده های برتر تله کینزی در جهان به حساب میارن.