شنیدید که میگن ادای فلانی رو در نیار یا از روی فلانی اسکی نرو.این جملات همشون به چیز خلاصه میشن:کلیشه!
اگه بخوام کلیشه رو دقیق توضیح بدم،توضیحش این میشه که یک اتفاق خاص و در جاهای دیگه اونقدر تکرار بشه تا از مزه بیفته ولی به بخشی از عادت روزانه مون تبدیل شده.
کلیشه یک مورد در همه زمینه ها وجود داره ولی بیشتر از در سریال ها به چشم میاد که نمایشی بودن سریال ها دلیل اصلیشه.
سریال ها به بخشی از فرهنگ عامه تبدیل شدن و افراد برای سرگرمی به سراغ تماشای فیلم و سریال میرن.
ساخت سریال کار سخت و پیچیده ایه و راحت نمیشه یه سریال خوب ساخت اما این موضوع توی ایران سخت تره چون شرایط خاص سانسور،فرهنگ و خیلی چیزهای دیگه کار رو سخت میکنه.اینجاست که وارد میشه.
یک قانون کلی درباره سریال های ایرانی وجود داره اون اینه که سریال ایرانی برپایه کلیشه ان مگر اینکه خلافش ثابت بشه!
کلیشه هایی که در سریال های ایرانی وجود دارن به قدری احمقانه ست که شمارو ممکنه از خنده نابود کنه.
ما دراین بخش به سراغ این کلیشه ها میریم البته نگران نباشید ما در صورت استقبال به سراغ کلیشه های سریال دیگه هم میریم به این امید که بفهمید نباید ببینیدشون.
پس بی معطلی بریم سراغ متنمون:
1-تیتراژ پایانی
اگر یک سریال داخلی را تماشا میکنید که خوانندهی تیتراژ پایانی آن یکی از بین احسان خواجه امیری، رضا یزدانی و مجید اخشابی نبوده، یا آن سریال قبل از انقلاب شکوهمند اسلامی ساخته شده یا اصلا ایرانی نیست.
2-الگوی حدس مثبت یا منفی بودن از روی شغل
آن شخصیت سریال که نمایشگاه فرش داشته باشد، شخصیتی مثبت و آرام و قابل اعتماد دارد به علاوهی یک ریش آنکادر شده و یک دست کت شلوار گشاد. برعکس، اگر یک شخصیت، نمایشگاه ماشین داشت، شخصیت منفی ماجرا بوده و از آن هفت خطهای روزگار است که از قضا هفت تیغه یا دارای ریش پروفسوری (بزیِ سابق) و ملبس به یک دست کت شلوار براق تنگ است.
3-الگوی حدس مثبت یا منفی بودن از روی اسم
اسامی اصیل ایرانی مانند کوروش، داریوش، بهروز و غیره همیشه متعلق به خلافکاران بوده و از آن سمت اسامی عربی مانند احمد و حاج محمدتقی به شخصیتهای نورانی و مثبت سریال اشاره دارد.
4-الگوی حدس مثبت یا منفی بودن شخصیتهای زن
اگر بازیگر مونث داستان، سه روسری یا مقنعه را روی هم پوشیده باشد، شخصیت مثبت بوده و اگر فقط دو روسری رو بپوشد و یک شال روی این دو بیندازد، شخصیت منفی ماجرا است که غالبا هم نقشش از راه بدر کردن شوهرِ آن زن سه مقنعهای است.
5-انتهای راهرو سمت راست
اتاقی که در انتهای راهرو، سمت راست قرار دارد، مرکز مداوا و بستری شدن تمام بیماران مبتلا به امراض عفونی، ویروسی، خونی، بالینی، روانی و میکروبی است. گاها دیده شده بعضی سینماگران ساختارشکن و خوش فکر، انتهای راهرو سمت راست را به انتهای راهرو سمت چپ تغییر داده و موجب راهاندازی موجی نو در تاریخ سینما و تلویزیون شدهاند.
6-امام جماعت مسجد
امام جماعت مسجد، همان که از ابتدا با جوانان شوخی میکند و رفیق است، همان که همیشه کول و آپدیت است و لبخند به لب دارد و حوصلهاش سر نمیرود، همیشه اوست که در انتهای سریالهای سوپرنچرال ایرانی بر شیطان کرار فائق میآید یا راه پیروزی را به شخصیت اصلی سریال نشان میدهد. چیزی شبیه به ون هلسینگ، دامبلدور، برانابوس، و حتی گاندولف!
7-ارائهی طرحهای صنعتی پیشرو در تکنولوژی
کنار جنگولک بازیهای شخصیتهای اصلی سریال، معمولا یک شخصیت فرعی هم حضور دارد که با همکاری یکی دو نفر از شخصیتهای اصلی در حال توسعهی طرحی صنعتی هستند که قرار است انقلابی عظیم و ضخیم در تکنولوژی روز دنیا به راه انداخته و در حین زدن مشتی محکم به دهان استکبار جهانی، ایران را در آن عرصه تبدیل به گولاخ بلامنازع دنیا کند.
8-روابط بین زوجین با بهره گیری از تکنولوژیهای به روز
اگر شوهر پس از برگشتن به خانه به زنش بگوید که “خانوم یه چاییِ لبسوزِ لبدوز برامون میریزی؟” یا “به به! آفتاب از کدوم طرف در اومده؟ خانوم خیلی وقت بود برامون قرمهسبزی درست نکرده بودیا!” شک نکنید که فردا عیال محترمه با وضعیت ماه ششم حاملگی از خواب بیدار میشود.
حالت دوم وقتی است که زن (با سه روسری و دو دست مانتو) و شوهر (با کت شلوار) هر کدام به اتاق خواب خود میروند که بخوابند. نیمه شب یکی از این دو نفر بیدار شده و در کمال تعجب (!!!) میبیند که تنهاست و همسرش روی تخت حضور ندارد و نگران میشود که بلایی سرش نیامده باشد.
9-دیالوگهای جاودانه
دیالوگهایی از نظیر:
پدر و پسر خوب خلوت کردینا (مادر خانواده خطاب به پدر و پسری که سر یک داف که پسر عاشقش شده، به صورت درگوشی بحث میکنند و به محض ورود مادر، بحث را عوض کرده و از کسادی بازار صحبت میکنند)
از الان باید بیشتر مواظب خودت باشی، لااقل به خاطر این بچه! (خطاب به زنی که شب قبل برای شوهرش چایی دم کرده یا قرمه سبزی بار گذاشته)
حاضرم هرچی دارم بدم و عوضش یه لحظه آرامش داشته باشم (بازیگر مردی که حین گفتن این دیالوگ دستهایش را به صورتِ مشت کرده به دیوار میکوبد و همه چیز، از خونه و ماشین شاسی بلند و 5 تا زیدِ کراس آور بگیرید تا کارخونه و شرکت خصوصی، دارد و همین پول و اموال آرامش را از او گرفته و به باجناقش حسودی میکند که به جز تاپالهی شترِ نابالغ هیچ ندارد ولی هر روز با زن و بچههایش خوش است و دلقک بازی درمیآورد)
10-تابوشکنی و غافلگیریهای یهویی
به عنوان مثال گاهی در کمال تعجب و نوآوری میبینیم که یکی از شخصیتهای محجبه، نفش منفی درمیآید و در این حالت از شدت شگفتی کف و خون بالا میآوریم.
و یا حتی شده که در ماشین یکی از شخصیتهای منفی، قسمتی از یکی از آهنگهای سیاوش قمیشی یا ابی پخش شود و همین که به لحظهی خواندن میرسیم، تلفن همراه این شخصیت زنگ خورده و او آهنگ را قطع میکند تا جواب دهد. به این صورت هم کول بودن کارگردان در چشم مخاطب فرو میرود و هم مشکل مجوز و سانسور پیش نمیآید. به جرأت میتوان گفت این حرکت، بزرگترین تابوشکنی صداو سیما پس از انقلاب بوده است.
11-اسم دختر و نام سریال
اگر میخواهید بدون کمترین زحمت و خلاقیتی، پول به جیب بزنید، یک اسم دخترانه را به صورت تصادفی انتخاب کرده و روی سریال خود میگذارید. سپس برنامههای ماه عسل، سیندرلا، اوشین، حنا دختری در مزرعه، جودی ابوت، بینوایان، باخانمان و امثالهم را از آرشیو صدا و سیما بیرون کشیده، گریهدار ترین صحنهها را در ذهن حفظ کرده و به صورت سناریوی اصلی سریال خود درمیآورید. دقت کنید که هر چقدر شخصیت اصلی سریال (همان که اسمش به عنوان اسم سریال انتخاب شده) بیشتر به فنا برود، شما امتیاز بیشتری گرفته و به مرحلهی بعد میروید.
شما هم چندتا دیگه به این لیست اضافه کنید 😂😂😂😂