مطلب ارسالی کاربران
اوضاع ایران در جنگ جهانی اول چگونه بود؟
وضعیت ایران در جنگ جهانی اول
جنگ جهانی اول (از ماه اوت ۱۹۱۴ تا نوامبر ۱۹۱۸) همزمان با حکومت احمد شاه قاجار بود و دولت مشروطهٔ ایران ضعیفترین دوران خود را میگذراند. جنگ جهانی اول در زمانی آغاز شد که ایران از جوانب گوناگون اوضاعی آشفته، نابسامان، بغرنج و متزلزل داشت. بحران فزایندهٔ اقتصادی، وضعیت ناپایدار سیاسی و مداخلات مهارگسیختهٔ قدرتهای خارجی، ایران را تا آستانهٔ یک دولت ورشکسته و وابسته پیش برده بود.علیرغم اعلام بیطرفی دولت ایران نیروهای متخاصم از جنوب و شمال وارد ایران شدند. ارتش روسیهٔ تزاری تا دروازههای تهران پیشروی کرد اما از منقرض کردن سلسلهٔ قاجار منصرف شدند. در جنوب مردم محلی در چند نوبت با متجاوزان انگلیسی درگیر شدند که از مهمترین نبردهای جنگ جهانی اول در ایران میتوان به مقاومت دلیران تنگستان، دشتستان و دشتی در استان بوشهر و ناصر دیوان کازرونی در فارس و نبرد جهاد در خوزستان اشاره کرد. جمعی از رجال از قم به اصفهان و سپس اراک و بالاخره به کرمانشاه رفتند و عاقبت در آن جا (فرونت غرب) قوای گارد ملی ترتیب دادند و دولت موقتی مهاجرین به ریاست رضاقلی نظامالسلطنهٔ مافی تشکیل گردید. پس از سقوط بغداد اعضای دولت موقتی مهاجرین و جمع بسیاری از ایرانیان به استانبول رفتند.در هنگامهٔ جنگ جهانی اول لشکر عثمانی قسمتهایی از آذربایجان را به تصرف خود در میآورد. در جریان این حملات لشکر عثمانی بسیاری از دهکدههای آشورینشین ایران را غارت و ویران میکند و به کشتار غیرنظامیان ایرانی و کسانی که به دفاع از سرزمین خود پرداخته بودند میپردازد. آمارها از کشته شدن هزاران غیرنظامی توسط عثمانیها سخن میگوید. این تجاوز به رویارویی ارتش ایران و روسیه با عثمانیها منجر شد. دولت ایران کنسولگریهای عثمانی را در بسیاری از شهرهای ایران در اعتراض به اقدامات عثمانی بست. این لشکرکشی عثمانیها، دخالت روسیه و چندین جنگ بین روسیه و عثمانی را در خاک ایران به همراه داشت که باعث کشته شدن بسیاری غیرنظامیان ایرانی اعم از مسلمان و مسیحی در آذربایجان شدمحمدقلی مجد در کتاب قحطی بزرگ و نسلکشی در ایران ۱۹۱۷–۱۹۱۹ به این نتیجه رسیده است که قحطی بزرگ در ایران در سدهٔ بیستم میلادی، در زمان جنگ جهانی اول رخ دادهاست. محمدقلی مجد ادعا کردهاست که در طول سالهای ۱۹۱۷–۱۹۱۹ بین ۸ تا ١٠ میلیون نفر از جمعیت ۱۸ تا ۲۰ میلیونی ایران، یعنی حدود ۴۰ درصد در اثر قحطی یا بیماریهای ناشی از سوء تغذیه ای که بریتانیا در ایران ایجاد کرده بود از بین رفتند. مجد دولت بریتانیا را عامل و مسبب این نسلکشی مهیب میداند و عنوان میدارد که استعمار بریتانیا از سیاست نسلکشی و کشتار جمعی به عنوان ابزاری برای سلطه بر ایران بهره برد. او مدعی میشود که در آن زمان بخش مهمی از محصولات کشاورزی ایران صرف تأمین سورسات ارتش بریتانیا میشد که در نتیجه به کاهش شدید مواد غذایی در داخل ایران انجامید.[۲۴] مجد چنین نتیجه میگیرد: «هیچ تردیدی نیست که انگلیسیها از قحطی و نسلکشی به عنوان وسیلهای برای سلطه بر ایران استفاده میکردند.»
با این حال به نوشتهٔ عباس میلانی بسیاری از دیدگاههای ارائه شده توسط مجد محل شک و غرض مدارانه میباشد. در کارهای مجد، او تمایل به این داشتهاست تا منابعی گلچین کند که دیدگاه از پیش تعیینشدهٔ ضد انگلیسی او را تأیید کندنیروهای انگلیسی همزمان با این تغییر و تحول در تهران وارد جنوب شدند و با پیشروی آنها در صفحات جنوب ایران، در نیمهٔ اول سال ۱۹۱۶ ایران عملاً تحت اشغال قوای سه کشور بیگانه قرار گرفت: روسها قسمت شرقی آذربایجان و گیلان و مناطق وسیعی را که شامل قسمت اعظم استان مرکزی کنونی و قم و کاشان و نطنز و بخشی از استان اصفهان میشد اشغال کرده بودند و عثمانیها آذربایجان غربی و کردستان و کرمانشاه و همدان و بروجرد را تحت سلطهٔ خود گرفته بودند. بخش مهمی از صفحات جنوب نیز در اشغال انگلیسیها بود و حکومت مرکزی که فقط تهران را در اختیار داشت عملاً ناچار به تبعیت از سیاست روس و انگلیس، یعنی متفقین آن روز بود. |