مطلب ارسالی کاربران
. 🔴 در نقد روایتهای ایدئولوژیک (ناسیونالیستی) از شاهنامه فردوسی
سید کوهزاد اسماعیلی
مرحوم استاد طباطبایی به طور مرتب تکرار میکرد که شاهنامه حکیم توس «خِردنامه» است. در ستایش خِرد است و در نکوهشِ بیخردی. معیار این خِرد و بیخردی هم ایران و اَنیران نیست. در خِردنامهٔ فردوسی، فرزانگیِ پیرانِ ویسه و زنانِ فریختهٔ تورانی مانند فرنگیس و تهمینه و منیژه ستایش میشود و در برابر شاهانِ بیخردِ ایرانی مانند کیکاووس به سختی نکوهش میشوند. در واقع شاهنامه متنی «ناسیونالیستی» نیست که صرفاً در جهت افزایش غرور ملّی ایرانیان به کار رود. البته که میشود تصور کرد که در دورانِ جدید، شاهنامه تبدیل به متنی ناسیونالیستی شود و گروهی از ناسیونالیستها صرفاً به آن افتخار کنند. اما معمولاً ناسیونالیستهای ما توضیح نمیدهند که چرا به شاهنامه افتخار میکنند؟ شاهنامه پر است از نکوهشِ بیخردی برخی از ایرانیان و طبعاً چنین ویژگیای با کارکرد یک متنِ ناسیونالیستی هماهنگ نیست. به باورم میشود دلایل زیادی برای افتخار به حق نسبت به شاهنامه و فردوسی بیان کرد. اما حقیقت امر این است که خِردنامهٔ فردوسی بسیار پیچیدهتر از آن است که صرفاً به عنوان یک متنِ ایدئولوژیکِ ناسیونالیستی با آن برخورد شود. منظورم تنها ایدئولوژیِ «ملّیگرایانه» ایرانی نیست. احتمالاً این ایدئولوژی کمآزارترین و کمخطرترین میان ایدئولوژیهای شیطانی دیگر که است. در دهههای اخیر ذوبشدگان در ایدئولوژیهای ناسیونالیسم افراطیِ قومی شاهنامه را متنی ضدِّ عرب یا ضدِّ ترک نامیدند، مارکسیستهای بلشویک فردوسی را شاعری درباری و شاهنامه را متنی در جهت سلطهٔ شاهان دانستند، اسلامگرایان آن را متنی ضدِّ دینی و ضد اسلامی خواندند و حتی این اواخر برخی از فمینیستهای ایدئولوژیک شاهنامه را متنی ضدِّ زن معرفی کردند. میخواهم بگویم که نقد روایتِ ناسیونالیستی از شاهنامهٔ فردوسی به معنای دفاع از دیگر روایتهای شوونیستی و ایدئولوژیک نیست بلکه منظور نقد همه روایتهای ایدئولوژیک است. این «قرآن عجم» را نباید با اتکای به ایدئولوژیهای مدرن مانند ناسیونالیسم خواند. به تعبیر استاد مرحوم شاهنامه نص است. خِردنامهٔ فردوسی یکی از نصوصِ «سنتِ ایرانشهری» است که باید در چهارچوب سنت و نصوصِ ایرانی فهمیده و تفسیر شود. فهم و تفسیرِ مداوم این نص از نصوصِ ارکانِ سنتِ ایرانی با ایدئولوژیهای مدرن ممکن نیست. و حتی برای شروع به فهم این نص باید در درجهٔ اول از آنها ایدئولوژیزدایی کنیم. تصور میکنم پیراهشِ شاهنامه از روایت ناسیونالیستی یکی از مراحل این فرآیندِ ایدئولوژیزدایی است.