سلام میخوام ی خاطره خیلی جالب بگم از زمانی که اون کاربر باحاله که عگسشو گذاشتم منو نجات داد
وقتی بچه بودم ی روز وقتی از مدرسه برمیگشتم ی آدم بدجنس منو گروگان گرفت انداخت تو وانت و برد ناکجا آباد
بعد به مامان بابام زنگ زدن گفتن باید هزار تومن بدید (اون زمان خیلی پول گنده ای بود) تا بچتونو آزاد کنیم
ولی بابام گفت ندارم و قطع کرد
بعد گفتن خخخخخ ننه بابات گردنت نگرفتن امشب کارت تمومه
بعد مامانم گریه کرد گفت نجاتش بده
ولی بابام گفت برو قلک بشکون ببین هزار داریم
بعد قلک شکوند و از زیر فرش گشتن دیدن شد ۹۹۹ تومن و ی سکه کم بود زنگ طدن گفتن ۹۹۹ داریم طرف گفت جای تخفیف نداریم تا ۵ ثانیه دیگه هم پولو نفرستی میشه ۱۵۰۰ تومن
یعد بابام گفت ۱۵۰۰ و سکته کرد
مادرم هم فکر کرد دیگه کار من تمومه و رفت حلوا بپزه و به همسایه ها زنگ زد گفت بچم تا فردا میمیره بیاید ولی دست خالی نیاید شیرنی هم بیارید
عافل از اینکه....
اون کاربر باحاله یعنی گوست با همین هیبت و ابهتش دزدارو پیدا کرد و گفت دالی تق تقق تیر زد بهشون
بعد گفتم اون کاربر باحاله تویی
گوست گفت ساکت دشمن در کمینه
یدفعه یکی از دزدا جورابشو دراورد کرد تو حلق گوست نمیدونست گوست بزرگ تجهیزات ضد بوی جوراب داره و خفه نشد بعدش با پا رفت تو دهن یارو
بعد گوست گفتم بپر بغل عمو
گفتم بستنی میخوام
گفت بیا اینم بستنی
گفتم به به چه بستنی خوشمزه ای داری گوست کبیر
گوست گفت قابلتو نداره
ولی آدم بدجنسا یدفعه حمله کردن و روی گوست بنزین ریختن بعد یکی کبریت کرد ولی من گفتم نههه و پریدم جلو کبریت ولی کبریت از لای انگشتم رد فکر کردن گوست الان اتیش میگیره ولی با هوشمندی کبریت رو فوت کرد اتیش خاموش شد بعد به سمتشون شلیک کرد
بعد بهم گفت بیا رو کول عمو
بعدش سوار شدم گوست منو رسوند تا خونه یدفعه دیدم اعلامیه ام روی دیواره گفتم عه من مردم!!!
همش داشتم خواب میدیدم بعد گوست گفت یلحظه دهنتو ببند بچه جون
بعد ظاهر گوست رو وقتی دیدن ترسیدن بعد من اومدم جلو اینجا دیگه گفتن وای روحح و خیلی ترسیدن و سکته زدن
بعد گوست کبیر ماجرا رو به پدر مادرم توضیح داد
بعدش مادرم قورمه سبزی خوشمزه پخت و بابامم برای گوست پلیستیشن خرید ولی گوست گفت من انقدر ماموریت های مهم دارم که وقت نمیکنم بازی کنم همینو بدین پسرتون بازی کنه بعد من خیلی خوشحال شدم و گوست قهرمان رو تشویق کردم
بعدش به گوست گفتن ی چایی هم مهمون باش ولی گوست گفت نمیتونم مانوریت مهمی دارم ی قورباغه تو جاجرود اسیر چند ملخ شده باید برم برای کمک
بعد ی دفعه وقتی گوست داشت میرفت ی آهنگ حناسی پخش شد