اگه آسمون گرفته اگه خورشید پشت ابراس
اگه گریه سهم امروز اگه تردید رنگ فرداس
اگه عشق توو دلا مرده اگه برقی توو چشا نیست
اگه توو سکوت کش دار کسی توو فکر صدا نیست
یه روزی دوباره خورشید رد میشه از بغض ابرا
دوباره بوسه و لبخند میشه سرگرمی دنیا
میشه فردای من و تو لب به لب شعر رسیدن
رو تن دیوار کهنه نقش آزادی کشیدن
یه روزی که خیلی دور نیست میرسه فصل شکفتن
بی هراس از شب و تکرار از حضور خنده گفتن
شعله ی بی وقفه ی عشق میزنه رو تن ظلمت
توو همین روزای توو راه میشکنه شیشه ی وحشت
یه روزی دوباره خورشید رد میشه از بغض ابرا
دوباره بوسه و لبخند میشه سرگرمی دنیا
میشه فردای من و تو لب به لب شعر رسیدن
رو تن دیوار کهنه نقش آزادی کشیدن