از ناگوارترین حوادث در دورۀ اوج نهضت (مرداد ۱۳۵۷)، آتشسوزی در سینما رکس آبادان بود که منجر به کشتهشدن ۴۳۰تن شد. رژیم پهلوی در تلاش برای مقصرشناختن انقلابیون در این حادثه، ناکام ماند و واکنشهای گسترده، موجب شد این حادثه به زیان رژیم و به نفع انقلاب تمام شود.
فاجعه سینما رکس، خشم مردم را در سرتاسر کشور برانگیخت و در آبادان عملاً حکومتنظامی برقرار شد. اوجگیری تظاهرات، موجب تغییر دولت آموزگار و سیاست دولت شد.
خمینی در واکنش به حادثه، ضمن تسلیت به بازماندگان، بهآتشکشیدن چندصد تن را واقعهای حسابشده و ازجمله وحشیانهترین اعمال دانست که از افراد درندهخو سر میزند. او اتهام این عمل غیرانسانی به انقلابیون را توطئه رژیم دانست که در صدد است ملت حقطلب ایران را در دنیا مردمی به دور از ضوابط انسانی و اسلامی معرفی کند.
علت وقوع این آتشسوزی
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، محمدرضا پهلوی به مناسبت بازگشت به قدرت، هرساله این روز را جشن میگرفت. وی در ۲۷ مرداد ۱۳۵۷ در میان نمایندگان رسانهها ضمن بیان خدمات خود وعده داد در آینده ایران را به «تمدن بزرگ» برساند و گسترش انقلاب اسلامی و پیامهای خمینی برای ادامه مبارزه را «وحشت بزرگ» خواند.
در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ برابر با شب پانزدهم رمضان، سینما رکس، واقع در بازار و منطقه پرازدحام شهر آبادان، فیلم «گوزنها»، را به نمایش گذاشت. این فیلم مضمونی اجتماعی ـ سیاسی داشت و فاصله و تضاد طبقاتی زندگی قشرهای محروم و نیز افراد ثروتمند و قدرتمند جامعه را بهخوبی به تصویر کشیده بود و همخوانی زیادی با وضعیت مردم آبادان داشت؛ بنابراین با استقبال جوانها و مردم انقلابی آبادان همراه شده بود. در ساعت ۲۲ شب در حالیکه هفتصد تن زن و مرد و کودک سرگرم تماشای فیلم بودند، آتش از سینما زبانه کشید. تماشاگران سینما برای نجات جان خود به درهای ورودی و خروجی و حتی اضطراری سینما هجوم بردند؛ ولی درها بسته بودند.
کلانتری مرکزی واقع در صدمتری سینما برای نجات محبوسشدگان اقدامی نکرد. به گزارش ساواک مأموران آتشنشانی شهرداری که با سه دستگاه ماشین به محل اعزام شده بودند، آب نداشتند؛ همچنین بلندگو برای اعلام خطر و راهنمایی مأموران آتشنشانی نداشتند. آتشنشانی شرکت نفت پس از یک ساعت و نیم در حالیکه بوی اجساد سوخته به بیرون رسیده بود، به محل حادثه رسید. بنا به گزارش ضرابی دادستان وقت آبادان در ۲۷/۷/۱۳۵۷ به وزیر دادگستری، ساعت یک بامداد، شهربانی خبر آتشسوزی را به دادستان اعلام کرد.
برابر آمار در این آتشسوزی، ۳۷۷ تن جان خود را از دست دادند که بعدها به ۴۳۰ تن افزایش یافت. برخی از مسئولان بر آن بودند که شبانه همه اجساد یکجا دفن شوند؛ ولی دادستان مخالفت کرد و پیشنهاد کرد برای اینکه خانوادهها اجساد را شناسایی کنند، جسدها به گورستان منتقل شوند. خبر فاجعه فردای آن روز از رسانههای داخلی و خارجی پخش شد. آتشسوزی سینما رکس و سوختن صدها تن، از حوادث دلخراش در دوره اوجگیری مبارزات انقلاب اسلامی است. رژیم پهلوی قصد داشت این حادثه فجیع را به نیروهای انقلابی نسبت دهد که در هدف خود ناکام ماند و با هدایت و روشنگری خمینی این حادثه به زیان رژیم و به نفع انقلاب تمام شد.
اما اصل ماجرا چه بود؟
با انتشار جزئیات واقعه از سوی شاهدان و نجاتیافتگان، عموم مردم رژیم پهلوی و عوامل آن همچون ساواک و شهربانی را مسئول قطعی فاجعه دانستند. شواهدی چون قفلشدن درهای خروجی به دستور رئیس شهربانی، توضیحات کارشناسان و کیفیت مواد آتشزا، تأخیر در خبردادن به آتشنشانی، نبودن آب در شیرهای آتشنشانی و جلوگیری از کمکرسانی مردم به افراد آسیبدیده، بیانگر برنامهریزی این فاجعه به دست خود عوامل رژیم بود. این امر سبب شد تا مردم بهرغم گزارش خبرگزاری پارس دربارهٔ دستگیری گروهی از خرابکاران، ساواک را طراح و مجری فاجعه بشناسند.
شاهدان حادثه نیز از منع پلیس برای کمکرسانی ازجمله کمککردن مردم به بازکردن درها و اهمال رئیس شهربانی و مأمورانش سخن گفته و با تجمع در مسجدها خواستار رسیدگی به آن شدند. مردم آبادان در همان ساعتهای نخست حادثه نیز علیه سرتیپ رضا رزمی، رئیس شهربانی آبادان شعار دادند. ساواک آبادان از احساسات شدید و انتقامجویانه مردم آبادان علیه رزمی گزارش دادهاست. در روز سوم فاجعه عزاداری مردم در شهر آبادان، به تظاهرات گسترده علیه رژیم تبدیل شد.
با اینکه کارگزاران دولتی سعی میکردند از این حادثه علیه انقلابیان بهرهبرداری کنند، فشار اجتماعی به اندازهای شد که دولت دست به عقبنشینی زد و هیئتی را برای بررسی اعزام کرد. این هیئت نیز در گزارش خود به برخی نارساییها در کمکرسانی اعتراف کرد. موجی که علیه رژیم پهلوی از این فاجعه دردناک ایجاد شد، رژیم را در تنگنا قرارداد و دستگاههای امنیتی برای آرامکردن آن موج از همان روزهای نخست خبر از دستگیری عاملان حادثه دادند. سرتیپ رزمی در فردای روز حادثه در مصاحبهای از دستگیری ده تن در ارتباط با حادثه خبر داد و مدعی شد آتشسوزی به دست خرابکاران انجام شدهاست. در واقع چنین ادعایی از اساس دروغ بود و هیچ فردی که سرنخی از این ماجرا باشد دستگیر نشده بود.
سه روز پس از حادثه، رزمی به مرکز فرا خوانده شد و هرگز بازنگشت و همچنین به دستور جمشید آموزگار نخستوزیر وقت همه مأموران سهلانگار ازجمله فرماندار، مسئول آتشنشانی شرکت نفت به تهران احضار شدند.۴ شهریور ۱۳۵۷/ ۲۱ رمضان ۱۳۹۸ق، همزمان با مراسم هفتِ کشتهشدگان سینما رکس، تظاهرات گستردهای علیه رژیم در آبادان و دیگر شهرهای ایران انجام گرفت.
در هفتم شهریور روزنامهها اعلام کردند عامل فاجعه آبادان دستگیر شدهاست. روزنامه اطلاعات به نقل از خبرگزاری عراق اعلام کرد یک ایرانی به نام عبدالرضا آشور در عراق دستگیر شده و اعتراف کرده در فاجعه سینما رکس دست داشتهاست. خبرگزاری عراق افزود چون وی تقاضای پناهندگی سیاسی نکرده، به مقامات ایرانی تحویل داده خواهد شد. از انتقال متهم به تهران، مسئولان رژیم اصرار داشتند این فرد متهم اصلی معرفی شود و پرونده خاتمه پیدا کند؛ ولی بازپرس و دادستان با یقین به بیگناهی او این پیشنهاد را نپذیرفتند و پرونده را به تهران فرستادند. قضات تهران نیز با آنکه زیر فشار رئیس ساواک بودند و پیام محمدرضا پهلوی به آنان رسیده بود که باید «آشور» را عامل اصلی جنایت آبادان معرفی کنند، با توجه به شرایط و جو انقلابی و ترس از مردم نپذیرفتند و نظر دادستان آبادان را تأیید کردند. ساواک پس از شکست در این نقشه، گزارشی را مبنی بر اینکه عبدالرضا آشور مهندس برق و مرتبط با چریکهای بینالمللی عامل آتشزدن سینما رکس آبادان بودهاست، در اختیار روزنامه دیلیتلگراف گذاشت و آن روزنامه نیز این ادعای دروغ را منتشر کرد.
فاجعه سینما رکس خشم مردم ایران را در سرتاسر کشور برانگیخت. آبادان یکپارچه علیه رژیم قیام کرد و در این شهر عملاً حکومتنظامی برقرار شد و تا هفتم کشتهشدگان تعدادی از مردم آبادان با ضرب گلوله نیروهای رژیم شهید و مجروح شدند. مردم در شهرهای مشهد، کرمان، تهران، قم و چند شهر دیگر تظاهرات خونینی به دفاع از مردم آبادان برپا کردند. رژیم نه تنها نتوانست از این فاجعه استفاده کند، بلکه موجب شدیدترشدن نفرت مردم از رژیم شد؛ به گونهای که اوضاع از دست دولت خارج شد و محمدرضا پهلوی و حامیان خارجیاش مجبور شدند برای سرپوشگذاشتن روی این جنایت، دولت آموزگار را کنار گذاشته و با شعار آشتی ملی جعفر شریفامامی را بر سر کار آورند.[۲۵] صرافی بازپرس پرونده سینما رکس آبادان پس از انقلاب اسلامی در دادسرای ویژهای که برای این موضوع تشکیل شده بود، پس از اشاره به بیگناهی آشور یادآور شد رژیم پهلوی بر آن بود که مسببان حادثه را روحانیان مبارز و طرفدار امامخمینی معرفی کند و خود وی در برابر رادیو و تلویزیونهای دنیا در آبادان حاضر شود و همراه با متهمی که ساخته دست آنان بود اعلام کند سینما رکس را عمّال بیگانه ازجمله سرهنگ معمر قذافی رهبر لیبی در ارتباط با رهبر انقلاب و به دستور روحانیان مبارز آتش زدهاند؛ اما او مقاومت کرده و حتی حاضر به استعفای از شغل خود شدهاست.
اما رژیم پهلوی چه گفت؟
واکنش رژیم پهلوی به این ماجرا برجسته و سریع بود. تلویزیون نیز با قطع برنامههای عادی، خبر حادثه سینما را گزارش داد. دولت عزای عمومی اعلام کرد و تبلیغات گستردهای علیه مخالفان رژیم و طرفداران امامخمینی و انقلاب اسلامی صورت گرفت. این حادثه به شکل یک خبر دست اول در سطح جهان نیز مطرح شد و موج اتهامات رسانههای خارجی همراه رسانههای دولتی به سمت انقلابیان نشانه رفت. آموزگار نخستوزیر وقت در مصاحبهای این فاجعه را به مخالفان و انقلابیان نسبت داد. در چند شهر کشور نیز اجتماعاتی به دستور دولت در محکومیت حادثه و انتساب آن به انقلابیان تشکیل شدند. برابر اعتراف عضو ارشد سفارت ایالات متحده آمریکا در ایران، تحقیقی رسمی نشان میداد دیوارهای سالن با بنزین خیس و آتشسوزی با یک باطری خودکار ساعتی آغاز شده بود و افزون بر قفلشدن درها، پلیس و تجهیزات آتشنشانی دیر به صحنه رسیدند.
از سوی دیگر، پس از این فاجعه، رسانههای داخلی بهویژه دولتی، گروهی خرابکار و غیرمتعهد به اصول انسانی را ـ که منظورشان مبارزان و انقلابیان طرفدار امامخمینی بودند ـ مسئول این حادثه معرفی کردند و این اقدام را تأییدی بر ایجاد «وحشت بزرگ» از سوی مخالفان دانستند. روزنامه اطلاعات در مقالهای بینام با عنوان «گوشهای از وحشت بزرگ»، با اشاره به سخنان محمدرضا پهلوی در سه روز پیش، این حادثه را بخشی از پیشگویی سخنان او خواند. روزنامه کیهان نیز در مقالهای بینام با اشاره به سخنان او یادآور شد رژیم به سوی تمدن بزرگ در حرکت است و آنان که اهل حریق و تخریباند به سوی وحشت بزرگ. قضاوت بسیاری از خوانندگان روزنامهها در همان روز این بود که این دو مقاله از ساواک به روزنامهها فرستاده شده و پرسش آنان این بود که دو مقاله هممعنا، بدون نام و پیش از مشخصشدن علت حادثه چه مفهومی میتواند داشته باشد.
هدف اصلی رژیم از این فاجعه این بود که با متهمکردن انقلابیان در بهآتشکشیدن سینما چهره انقلابیان و طرفداران امامخمینی را در میان مردم مخدوش کند؛ بنابراین رژیم با تعبیرهای گوناگون فاجعه را به آنان نسبت میداد. رژیم به این کار نیز بسنده نکرد، بلکه افرادی از روحانیان وابسته به دربار را وادار کرد تا ضمن گفتگو با سیدکاظم شریعتمداری، وی را راضی کنند تا با انتشار اطلاعیهای فاجعه سینما رکس آبادان را کار شماری از مردم انقلابی نادان، محکوم کند؛ ولی خمینی این واکنش را بهموقع خنثی کرد.
سرانجام این فاجعه چه بود؟
پیشرفت پرونده سینما رکس در زمان رژیم پهلوی به دلیل نبود عزم جدی برای رسیدگی به آن با کندی روبهرو بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز به علت حجیمبودن پرونده و کمبود قاضی یا آشنانبودن قضات دادگستری با احکام شرع و فرار سرتیپ رزمی و معاون وی به آمریکا و نیز فرار سرتیپ ودیعی رئیس ساواک آبادان که از متهمان و آگاهان به حقیقت ماجرا بود، پرونده با بلاتکلیفی روبهرو شد. سرانجام پس از وقفهای دوساله، دادگاه رسیدگی به پرونده سینما رکس به ریاست سیدحسین موسوی تبریزی به اتهامات ۳۳ تن از متهمان به شرکت و سهلانگاری در وقوع فاجعه رسیدگی کرد. بر اساس پروندههای موجود، چهار نفر با خطدهی ساواک و قراردادن مقداری مواد آتشزا در اختیار آنان، حادثه را ایجاد کردند که سه نفر از آنان در آتش سوختند. یکی از متهمان به نام حسین تلعکبری که با پرتکردن خود از پنجره زنده ماند، پس از انقلاب اسلامی دستگیر و محاکمه شد و به مطالب یادشده اعتراف کرد. دادگاه ویژهای که برای این فاجعه تشکیل شده بود، پس از هجده جلسه محاکمه، تلعکبری و شش تن دیگر از متهمان آتشسوزی را محکوم به اعدام کرد و حکم آن به اجرا درآمد.
ولی ملت ایران ، تقاص این کار را ۴۳ سال بعد از آشوبشان پس دادند...
پایان