حتما برای شما هم پیش آمده که با دیدن یک گلدان شمعدانی یا یک حوض قدیمی دلتنگ حیاط خانه مادربزرگ شوید؛ حیاطی که یادآور خاطرات دوران کودکی و شبنشینیهای تابستان و پهن کردن بساط شام روی تخت کنار حوض است ولی دیگر اثری از این فضای دوست داشتنی در زندگی مدرن امروزی دیده نمیشود، دیگر خبری از خوشوبش همسایهها و دور هم جمعشدن همه افراد خانواده در روزهای تعطیل و... نیست.
خانه در معماری ایرانی یک ساحت مقدس محسوب میشود و به آن بسیار زیاد توجه شده است. در این معماری، حیاط نقشی کلیدی برعهده دارد، چرا که بسیاری از اتفاقهای روزمره در این فضا رخ میدهد و عبورومرور تمام ساکنان خانه از این طریق است. معماری ایرانی، معماری درونگرا به شمار میرود و این ویژگی در شهرهای کویری از جمله کاشان و یزد بهخوبی قابل رویت است. در این نوع طراحی باغ و فضای سبز و آب را از طریق قنات به درون حیاط و خانه میآوریم. حیاط در معماری ایرانی بزرگترین فضای ارتباطی به شمار میرود.
در گذشته خانهها یا یک حیاطمرکزی یا حیاط کاملا مجزای اندرونی و بیرونی داشتهاند. حیاطاندرونی که به نارنجستان نیز معروف است، نزدیک مطبخ بوده و زنان خانه در آن جمع میشدهاند، در این حیاط، گیاهان بومی و گیاهانی که احتیاج به مراقبت بیشتر دارند، کاشته میشده و بهطور کلی فضایی بسیار خصوصی برای اهالی خانه بوده است. منظور از حیاطبیرونی همان حیاطمرکزی خانه است که نقش فضای تقسیمکننده را نیز ایفا میکند. حیاطمرکزی خود به دو نوع متفاوت تقسیم میشود: گودال باغچه و حیاط مسطح.
▪ گودال باغچه: این نوع حیاط بهویژه در مناطق کویری ایران بهترین راه برای فرار از گرمای هوا و خنککردن خانه در تابستان به شمار میرود. پایینبودن سطح حیاط نسبت به زمین، وجود حوض بزرگ و کاشتن درختان بلند دورتادور حیاط از ویژگیهای بارز این حیاطهاست. پایین بودن سطح حیاط و دیوارهای بلند، سایه ایجاد کرده و به همراه درختان باعث ایجاد فضایی مطلوب در اوج گرمای تابستان میشود و علاوه بر آن نقش تقسیمکننده برای فضاهای زیرزمینی را ایفا میکند.
▪ حیاط مسطح: حیاطی زیبا و سرسبز، حوضی مستطیلشکل که با چهار باغچه، چهار فصل محصور شده است گویی باغی را به درون خانه آوردهاند! در تابستانها بهدنبال فضای باز هستیم و خنک شدن هوای حیاط و بوی مطبوع خاکی که آب روی آن پاشیده شده است (بوی اُزن)، ما را به درون این فضا میکشاند.
وجود حوض در حیاط، یکی از مهمترین عوامل معماری ایرانی بهویژه در مناطق خشک به شمار میرود. رطوبت مورد نیاز در ساعتهای غروب از طریق حوضمیانی تهیه میشده است، کف حیاطها از جنس خشت و آجر بوده که تخلخل کمی دارد و بهترین مصالح برای مقابله با آفتاب به شمار میرود. این مصالح بهدلیل بومی بودن به راحتی در دسترس بوده، در تابستان فضا را خنک نگه داشته و در زمستان از هدر رفتن گرمای درون ساختمان جلوگیری میکند. در تابستانها با استفاده از آب حوضمیانی کف حیاط و حتی دیوارها را آبپاشی میکردند که این کار باعث خنک شدن فضای حیاط میشده است. جمع شدن اعضای خانواده در حیاط در گذشته یک فرهنگ محسوب میشده، از اینرو آبپاشی حیاط و خنک کردن آن به این طریق باب بوده است. به همین دلیل با فرارسیدن تابستان در اکثر خانهها روی حوضها تخت میگذاشتند و از هوای خنک درون حیاط استفاده میکردند. خانوادهها مانند امروز هستهای نبودند و هر کدام از فرزندان که ازدواج میکرد در یکی از اتاقهای خانه مستقر میشد و این حیاطها مکانی برای شبنشینیهای تابستانی بهشمار میرفت. بساط شام را در حیاط پهن میکردند و گاهی در حیاط یا مهتابی میخوابیدند. مهتابی، فضایی بود در طبقات بالاتر که شبیه ایوانهای امروزی بوده و جانپناهی (نردههای ایوان) مشبک برای عبور جریان هوا داشته است.
● حیاط، روضه و سیاه بازی
روضه در ادبیات به معنای باغ و بوستان است، حیاط مرکزی در معماری ایرانی نیز نوعی روضه محسوب میشود و چون مداحیها در این فضا انجام میشده به روضهخوانی معروف شده است. از این حیاطمرکزی برای برگزاری انواع جشنها و عروسیها بهدلیل هوای مطلوب آن در فصلهای گرم استفاده میشده و آوازخوانی که به مطرب روحوضی معروف شده بر تخت روی حوض در مرکز حیاط برنامه اجرا میکرده است. حیاطمرکزی، محلی میشود برای مراسم خلعتبران عروس و گردهمآمدن میهمانان و مراسم سیاهبازی که جریانی فرهنگی- سیاسی داشته و حتی چرخاندن میت در خانه. در کل بسیاری از مراسم امروزهمان را از همین حیاطمرکزی و سیستم زندگی قدیمیها به ارث بردهایم.
● بادگیر، حوضخانه و هندوانه!
معماری ایران براساس دو عامل اصلی آب و باد پایهگذاری شده است. از آنجا که ایران کشوری نسبتا خشک محسوب میشود، آب مهمترین عنصر معماری ایرانی است. یکی از شاهکارهای معماری ما بادگیر و استفاده از آن برای خنککردن فضای داخلی خانههاست. بادگیرها، هوا را به درون فضای حوضخانه کشیده، این هوا با عبور از روی آب، خنک میشود و جریان کوران کل ساختمان را تحتتاثیر قرار میدهد.
یک طراحی خوب، طراحی است که همه حواس را درگیر کند و معماری قدیم ایران از این نظر بسیار غنی است زیرا برای مثال با وارد شدن به یکی از خانههای قدیم کاشان تمامی حواس ما به راحتی درگیر، بوی کاهگل، گلدانهای شمعدانی و هندوانههای درون حوض، حس راه رفتن روی خشت و... میشود. این مزه در خانههای امروزی از دست رفته است و خانههایمان از دم در ورودی آپارتمان شروع میشود، دیگر حیاطی برای گذراندن بعدازظهرها و پشتبامی برای استراحت در خنکای شبهای تابستان در کار نیست.
فرهنگ شستوشوی ایرانی تاریخچه طولانی دارد و همین حوض حیاطمرکزی، عاملی برای پاکیزگی افراد خانه نیز محسوب میشده و هر هفته با تعویض آب حوض حس و حال تمیزی و نو شدن دوباره به خانهها میآمد. از آب حوض برای خنک نگهداشتن میوهها در مراسم و آبپاشی درختان و کف حیاط نیز استفاده میکردند.
فرهنگ شبنشینی ایرانیان در فضای حیاط، مزه معماری است، این مزهها در معماری امروزی ما جای خود را از دست داده است و به جای لذت بردن از هوای آزاد و دیدن ستارهها در شبها باید در فضایی کوچک رطوبت کولرها را به جان خریده یا با صرف هزینههای سرسامآور کولرهای گازی، گرمای هوا را تحمل کنیم. دلتنگی اعضای خانوادهها برای هم، امروز در بین مشکلات و درگیریهای کاری ما کمرنگ شده است و موقعیتهای کمی برای دورهم جمع شدنها داریم، برای فرهنگمان فضا و زمان کافی نداریم. همه ما دلمان برای این خاطرات دوستداشتنی خانههای قدیمی عزیزانمان تنگ میشود!
کاملیا نوایی، مانوش مجدزاده
با تشکر از طراح مشاور: مهندس فرهاد جلالیان