مادربزرگ شیشههای رنگی پنجرههای بلند خانه را تمیز میکرد. آب حوض کوچک آبیرنگ عوض میشد. پشت پنجره همه خانهها گلدانهای تازه قرار میگرفت و درختان دو طرف خیابانها جوانه میزدند.
مناطق شلوغی مثل بازار هم پر میشد از رنگهای متنوع انواع لباس و دیگر مایحتاج مردمی که همه جای بازار را برای خریدهای نوروزیشان زیر پا میگذاشتند.
کوچههای خلوت آب و جاروشده، بوی خاک نم خورده میگرفت و نوعی آرامش نویدبخش نوروزی، ارمغان شهر بهاری برای مردم بود. بهار زمانی این گونه به خیابانهای شهر میآمد.
اکنون اما در شهر آماده بهار، مردمی به این سو و آن سو میدوند که ساعت کارشان گذشته و پشت ترافیک معطل مانده و حالا برای رسیدن ترجیح میدهند که پیاده شده و بدوند.
خط نگاهشان به آجرهایی یکدست و دودخورده میرسد که همان بهتر که اصلا دیده نشوند. رنگ آسمان هم نگاهی را رو به بالا نمیکشاند و همه سر به تو دارند. براستی شهر و معماری آن چه نقشی در اضطراب آدمیان شهری دارد؟
پیمان اعتمادی، مهندس معماری که به دلیل علاقههای فرهنگیاش مدیر یکی از موسسه فرهنگی - هنری است در این باره میگوید: «استرسهای محیطی به دلیل نقش تهدیدکنندهاش باعث بروز استرس در فرد خواهد شد؛ با در نظر گرفتن اینکه تعریفها از محیط متفاوت است. این کارشناس معماری منظر با بیان این که در مورد محیطهایی که موجب استرس در انسان میشود تحقیقات مستقل انجام نشده است، سر و صدا، گرما و احساس ازدحام را مهمترین عوامل شهری ایجاد استرس در افراد میداند.
مجید ابهری، پژوهشگر آسیبهای اجتماعی نیز معتقد است آشفتگیهای بصری، رنگها و معماری کهنه و آزاردهنده و سیمای برخی ساختمانهای شهری باعث افسردگی و اضطراب شهروندان میشود.
به گفته او، نتایج پژوهشهای یک گروه آسیبشناسی اجتماعی و ناهنجاریهای رفتاری از بین ۶۵۷۰ شهروند تهرانی در سنین مختلف و جنسیت زن و مرد که بدون توجه به مشاغل آنها انجام شده نشان میدهد رنگهای نامناسب ساختمانها و مغازهها، معماری درهم تنیده، آشفتگیهای بصری مثل تابلوها و تبلیغاتی که تابع هیچ گونه قواعد و ضوابط علمی نیست، این افراد را تحت تاثیر قرار میدهد.
در این پژوهش رنگهای اتوبوسها و خودروها نیز در کاهش یا افزایش اضطراب و افسردگی ارزیابی شدهاست و معلوم شده که تابلوهای مختلف تبلیغاتی در شهر و در بدنه اتوبوسها باعث نوعی گمگشتگی رفتاری شده و رنگ خودروها اثر مستقیمی بر روحیه افراد دارد.
اکرم قاسمی، کارشناس معماری منظر نیز با بیان این که توسعه سریع تکنولوژی و صنعت، سبب رشد سریع شهرها و توسعه حومهسازی و تخریب فضاهای سبز داخل شهرها شده میگوید: در گذشته، ساختمانها خود دارای هویت مکانی بوده و در ارتباط با کوچه و خیابان و بازار این هویت را تکمیل میکردند و شبکههای ارتباطی شهری، مناظری گوناگون و بدیع داشت و از فضاهای آن به شکلهای مختلفی استفاده میشد.
او با اشاره به این که این فضاهای ارتباطی به گونههای مختلف طبیعت را در کنار خود داشت، اضافه میکند: در عصر جدید، بناها و ساختمانها ظهوری گستاخانه پیدا کرد و با ایجاد محیطی بیروح، روح انسانی را خسته و آزرده میکند. در شهرها و فرهنگهای گذشته، گونههای مختلفی از ظهور طبیعت مشاهده میشد که یکی از نمونههای ارزشمند آن را میتوان در شهرهای گذشته ایرانی ـ اسلامی دید.
قاسمی «باغ ایرانی» را نمونهای درخشان از پیوند طبیعت و معماری میداند و میگوید: «باغشهر یکی دیگر از مظاهر شهری ایرانی ـ اسلامی است که در دورههای مختلف تاریخ ایران به شکلهای گوناگون ظهور یافت. در عصر صفویه، شهرهای مهم همچون اصفهان با الگویی از باغشهر ساخته میشد که بررسی آن برای توسعه شهرهای امروزی بسیار راهگشاست.
مهمترین ویژگیهای باغشهر صفوی ایجاد باغ راههای گسترده شهری، تقسیم معابر طبیعی آب به نام مادی در سطح شهر به منظور امکان شکلگیری باغها در همه شهر، حمایت و تشویق کاشت درخت و باغسازی درون همه خانههای مسکونی، توجه به پوشش گیاهی بومی منطقه و توسعه پایدار درختان و مکانیابی و جهتگیری درست شهری براساس جغرافیای منطقه است.»
تاریخنگاران بسیاری ایرانیان را اولین خالقان باغ میدانند. فارسنامه ابن بلخی ۵۱۰ـ۵۰۰ هـ .ق منوچهر را که هفتمین پادشاه پیشدادی است، نخستین کسی میداند که در جهان به احداث باغ و بوستان پرداخته و مینویسد: «آثار او آن است که اول کسی که باغ ساخت، او بود و ریاحین گوناگون که بر کوهسارها و دشتها رسته بود، جمع کرد و بکشت و فرمود تا چهار دیوار گرد آن در کشیدند و آن را بوستان نام کرده، یعنی معدن بویها.»
به اقتباس از ایرانیان باغهایی در بسیاری از نقاط جهان ساخته شد و همان واژه فارسی پردیس به اشکال گوناگون برای نامگذاری آنها به کاربرده شد.
ویل دورانت در تاریخ تمدن (عصر ایمان) مینویسد: «باغ به سبک ایرانی مورد تقلید سایر ملل نیز قرار گرفته، در بین مسلمین و اعراب و در هندوستان هم رواج یافته است و در قرون وسطی موجب الهام اروپاییان گردیده است.»
نقشه باغ ایرانی از تعدادی خطوط و محورهای قوی تشکیل شده است که باغ را به چهار قسمت اصلی تقسیم میکند.
محورهای اصلی باغ همیشه بر مهمترین مسیرهای عبوری آن منطبق است. محل تلاقی محورهای اصلی نیز از مهمترین نقاط باغ است که محل احداث کوشک (عمارت ویلایی تابستانی) یا استخر خواهد بود که این دو نیز از مهمترین اجزای باغ ایرانیاست.
استخر مستطیل شکل همیشه در مقابل مهمترین جبهه کوشک اصلی باغ ساخته میشود و این هر دو نیز معمولابر اصلیترین و کشیدهترین محور باغ قرار میگیرد، به گونهای که همیشه میتوان تصویری لرزان از عمارت باغ را در آب آرام و گسترده در مقابلش به تماشا نشست و آنقدر باورش کـــرد که ۲۰ ستونش را چلستون نام داد و به خاطر سپرد.
باغ ایرانی ظرافتهای بسیاری را چه از بعد معماری و هنری و چه فنی در خود جای داده است که حاصل قرنها تجربه باغ سازی مردمان این سرزمین در شرایط سخت آب وهوایی است که با خلاقیت و ابداعات فراوان همراه بوده است. با این حال نیم نگاهی به تاریخچه معاصر شهر کرج گویای وضع کنونی رابطه آرامش ذهنی شهروندان با معماری شهری است.
روزگاری کرج دهکدهای بیش نبود و بیشتر از صد خانه در آن وجود نداشت. شبها در روشنایی نور ستارگان و مهتاب، صدای زنگ کاروانیانی به گوش میرسید که بین کاروانسراهای مسیر ری و قزوین در حرکت بودند. اما امروزه، نه کاروانی باقی مانده و نه کاروانسرایی و زیر طاقهای کاروانسرای شاهعباسی کرج هم دیگر خبری نیست. اکنون دیگر کرج دومین کلانشهر بزرگ کشور و یکی از ده ابرشهر ایران است که به دلیل رشد شتابناک آن در طول یک دهه اخیر، شاید بتوان آن را ناپایدارترین سکونتگاه کشور نامید.
محمد درویش، کارشناس و فعال محیط زیست با بیان این مطالب میگوید: «واقعا چه کسی فکر میکرد که ممکن است سرنوشت سکونتگاهی که در خوش آب و هواترین بخش دامنههای جنوبی البرز واقع شده و در طول میلیونها سال، همواره از موهبت جاری رودخانه کرج بهرهمند بوده، چنین تار و غمبار شود. دستکم ۱۷۸ گونه گیاهی در کرج منقرض شده و بیش از ۵۰۰ گونه گیاهی نیز در معرض خطر نابودی قرار دارند.»
با این حال حذف گونههای گیاهی تنها از جهت تنوع زیستی نیست که اهمیت دارد. آلودگی هوا نیز یکی از نتایج مستقیم بیابانزایی و معماری نادرست شهری است و روانپزشکان معتقدند که جدای از مشکلات زیستی آلودگی هوا میتواند استرس افراد را افزایش داده و باعث افسردگی آنان شود. هنگام آلودگی هوا بسیاری از مواقع، عملکرد افراد بدون آن که آنان متوجه شوند، افت میکند و علاوه بر آن، فرد کمحوصله و تحریکپذیر میشود.
به آیندگان چگونه باید گفت درختان بلند قامت شهرهایشان را که بخشنده هوای پاک بودند به بهانه توسعه فیزیکی شهر بریدیم و جایش ساختمان بنا کردیم؟ با این همه نشانه از تاثیر مستقیم معماری شهری بر ایجاد استرس در افراد، در خیابانهای شهری از ساختمانهای بلند که آسمان دودآلود را نشانه رفتهاند، آیا اصولا کسی به آینده نیز میاندیشد؟ پرسشی که پاسخش را در همان خیابانها باید جست.
مسعود بربر